«انفرادی» ساخته جدید مسعود اطیابی بعد از دو سال کرونایی روانه اکران شده است. در این کار تنها چیزی که اهمیت دارد گیشه است بدون اینکه بخواهد به داشتههای سینمایی توجه داشته باشد. این دست تولیدات را میتوان به نوعی همردیف تئاترهای آزاد دانست؛ کارهایی که خندیدن را به هر قیمتی جایز میدانند.
دلیل ساخت چنین فیلمهایی استقبالی است که از آنها در گیشه میشود و سازندگان این فیلمها به منظور دستیابی بیشتر مالی از فیلمهای اینچنینی ساخت این تولیدات را ادامه میدهند. توفیق این دست تولیدات ریشه در وضعیت اقتصادی مردم و رویکرد بد سیما دارد. جامعه ما امروز درگیر مشکلات اقتصادی است و عموم مردم زندگی را به سختی سپری میکنند برای همین ترجیح آنها این است از فرصتی دو ساعته استفاده برند تا این مشکلات فراموش شود. درضمن وقتی تلویزیون کارهایی سطحی چون «پلاک 13» را به نام طنز تولید میکند نباید توقع داشت سلیقه بسیاری از تماشاگران فراتر از «انفرادی» رود.
«انفرادی» ساخته کارگردانی است که با فیلمهای جدی وارد سینما شد و کارهای خوبی نیز در مقام تهیهکننده و کارگردان روی پرده فرستاد ولی وقتی تولیداتی نظیر «ماه گرفتگی»، «دلخون» و چند کار دیگر با عدم حمایتهای لازم در گیشه شکست تجاری میخورد برای کارگردان چارهای باقی نمیماند تا در مسیری قرار گیرد که به «خروس جنگی» و «تگزاس» ختم شود. در چنین شرایطی نقش مدیران ارشاد بیش از سازندگان فیلمهایی اینچنین پررنگ است، چون حاضر شدهاند به بهای رونق گیشه تن به اکران این دست تولیدات بدهند.
قصه فیلم درباره سه کلاهبردار است که پولشان را در بانکی خصوصی سرمایهگذاری میکنند. در ادامه بانک، پول سپردهگذاران را بالا کشیده و مردم اعتراض خود را آغاز میکنند. در ادامه سه قهرمان فیلم که نقش آنها را رضا عطاران، مهدی هاشمی و احمد مهرانفر برعهده دارند تلاش میکنند تا به هر قیمتی که شده به پول خود برسند. جالب است شوخیهایی که در فیلم میبینیم در بسیاری موارد کپی از کارهای خارجی است. برای مثال صحنه سرقت از بانک و کپیکاری موسیقی فیلم هم میبینیم.
معضل بعدی فیلمهایی نظیر «انفرادی» به لودگی مربوط میشود که در کارهایی اینچنینی رایج است. این مسئله تنها به فیلمها ضربه نمیزند بلکه گونه طنز را زیر سوال میبرد. در سینمای ایران نمونههای خوبی نظیر «اجارهنشینها» و «مهمان مامان» را داریم که برای خنداندن لودگی نمیکنند.
کارگردانی سریال نیز امتیاز خاصی ندارد و همانند دیگر طنزهای فیلمسازانش است درباره بازیها هم نمیتوان اتفاق خاصی را مشاهده کرد زیرا همگی در خدمت لودگی نهفته در کار هستند. این سوال به وجود می آید چرا بازیگری نظیر مهدی هاشمی با آن سابقه درخشان در بازیگری حاضر می شود تن به چنین کارهایی دهد. یا رضا عطاران که توانایی در حوزه طنز ثابت شده است چرا با انتخاب چنین فیلمهایی خود را زیر سوال میبرد درحالیکه او توانسته با کارهایی نظیر «شیشلیک» تواناییهای خود را نشان دهد.
در شرایط موجود ممکن است این سوال پیش بیاید وظیفه ارشاد پیرامون این دست تولیدات چیست؟ آیا باید همه این آثار را توقیف کرد؟ جواب روشن است اگر بتوانیم بحث نظارتی را در حوزه کسب پروانه ساخت به درستی انجام دهیم دیگر فیلمهایی تولید نخواهند شد که مشکل معنایی و اخلاقی داشته باشند البته اگر این اتفاق هم رخ دهد و برخی آثار بدون توجه به فیلمنامه تصویبی کار خود را پیش برند دیگر سازندگانش بابت سانسور کارشان نباید معترض باشند.
درباره «انفرادی» یک توصیه جدی وجود دارد آنهم اینکه خانواده مخاطب این کار نباشد هرچند متاسفانه آن چیزی که در عمل میبینیم خلاف این امر است. فیلم، سرشار از شوخیهای رکیک است که شنیدن آن خوشایند نیست ولی همین موضوع عاملی برای خنده تماشاگران سینما شده است!
جدا از تمام انتقادات معنای و ساختاری که به فیلم وارد است باید به یک نکته مثبت «انفرادی» هم اشاره کرد تا نقدی منصفانه انجام شده باشد. در این کار بیشتر بار کمدی روی موقعیت استوار شده درصورتیکه در بسیاری از کارهای مشابه، طنز کلامی بر طنز موقعیت چیره است. به هر حال این تنها نکته مثبت فیلمی انتظار نمیرود اهرمی برای دفاع از فیلم باشد چون به اندازهای نقایص ساختاری و مهنایی فیلم زیاد است که یک آیتم کوچک قادر نیست کار را نجات دهد.
درباره «انفرادی» و کارهایی نظیر آن، باید این نکته را اضافه کرد این دست تولیدات در نهایت خانوادهها را از سینما دور خواهند کرد زیرا کاری که در آن شوخیهای جنسی یکی از اهرم های خنداندن باشد دیگر جایی برای خانوادهها باقی نمی گذارد. در انتها باید تاکید کرد سینمای ایران با رشد پلتفرمها بیش از گذشته به سمت افول در حرکت است. در این میانفیلم هایی که این روزها به اسم طنز روانه پرده میشوند دیگر هیچ نقطه امیدی برای هنر هفتم باقی نمیگذارند.
به قلم هومن اصلانی
انتهای پیام