نگاه آفاقی و انفسی شاعران در بهاریه‌ها
کد خبر: 4044431
تاریخ انتشار : ۰۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۸:۲۶

نگاه آفاقی و انفسی شاعران در بهاریه‌ها

یک شاعر و نویسنده در چهارمحال‌وبختیاری با اشاره به اینکه شعر محمل و ابزار متعالی بیان اندیشه است، گفت: شعر ابزاری استوار بر احساس و عاطفه و نیز خرد و تفکر است، شعر باید با احساس و عاطفه آمیخته باشد و نیز بتواند پیام و اندیشه‌ای را به مخاطب انتقال دهد.

همایون علیدوستی، شاعر و نویسنده در چهارمحال‌وبختیاری

از دیرباز یافتن تعریفی واحد و مورد پذیرش همگان از شعر همواره ذهن بسیاری از ادیبان و شاعران را به خود مشغول کرده است، چراکه اگرچه همه مردم هستی شعر را باور داشته‌اند، اما در توصیف چيستی آن باور مشترکی ندارند. لذا، تنوع تعريف‌ها درباره شعر سبب شده تا برخی‌ها شعر را تعريف‌ناپذير بدانند. رضا براهنی شاعر و منتقد، ضمن تأکید بر تعریف‌ناپذیری شعر چند تعریف از شعر به دست مخاطب می‌دهد، از جمله اینکه «شعر جاودانگی یافتن استنباط احساس انسان است از یک لحظه از زمان گذرا در جامه واژه‌ها...» و یا «شعر زاییده بروز حالت ذهنی است برای انسان در محیطی از طبیعت»؛ در جایی دیگر نیز نوشته است: «شعر یک واقعه ناگهانی است، از سکوت بیرون می‌آید و به سکوت بر می‌گردد.»

استاد شفیعی کدکنی نیز در تعریف شعر گفته است: «شعر گره‌خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد.» این شاعر و ادیب برجسته همچنین در کتاب «موسیقی شعر»، شعر را حادثه‌ای می‌خواند که در زبان رخ داده است و به نقش زبان در شعر اشاره می‌کند. ۲۱ مارس مطابق با اولین روز فرودین‌ماه و روز جهانی شعر بهانه گفت‌وگوی ایکنا از چهارمحال‌وبختیاری با همایون علیدوستی، مدرس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه و شاعر و پژوهشگر برجسته استان شد که این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم.

همایون علیدوستی‌ با اشاره به اینکه شعر محمل و ابزار متعالی برای بیان اندیشه است، اظهار کرد: شعر ابزاری استوار بر احساس و عاطفه و نیز خرد و تفکر است و هیچ شعری عاری از احساس و تفکر نمی‌تواند تأثیرگذار باشد بلکه شعر باید با احساس و عاطفه آمیخته باشد تا بتواند پیام و اندیشه‌ای را به مخاطب انتقال دهد.

این شاعر و نویسنده شعر را موهبتی خدادادی برشمرد و ادامه داد: شعر امانتی در دست شاعران است تا بتوانند رسالت انسانی و اجتماعی خود را کامل کنند که در این راستا، مسئله تعهد و مسئولیت شاعر در شعر مطرح می‌شود و شعر مسئول و متعهد معنا می‌یابد.

مدرس زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: شعر مسئول قائل به این است که هنر برای هنر پسندیده نیست و شعر باید در خدمت رشد آگاهی مردم و اجتماع باشد. شعر مسئول شعری است که به مردم و جامعه جهت داده و افکار و اندیشه‌ها را به‌سوی اهداف متعالی سوق می‌دهد، همچنان که اقبال لاهوری در این خصوص سروده است: مقصد شاعر اگر آدم‌گریست، شاعری هم قسمی از پیغمبریست.

این شاعر و پژوهشگر ادبی افزود: در مقابل، شعر غیر مسئول نیز مطرح است که به بیان زیبایی محض توجه دارد و در قبال افکار و اندیشه اجتماعی مخاطبان احساس مسئولیت و تعهد ندارد که در این حالت شعر صرفاً به ابزاری برای بیان احساسات یا سرگرمی و توصیف نیازهای زودگذر و ظاهری انسان تبدیل می‌شود. طبعاً هنری پسندیده است که بتواند منشأ تغییر و تحول در اجتماع باشد و باعث ایجاد خیزش و رستاخیز فرهنگی شود و آحاد مخاطبان را به‌سوی دانش‌، خرد، مهرورزی، بیداری و تفکر هدایت کند که نظیر این اشعار را در آثار شاعرانی چون مولوی، سعدی، ناصرخسرو، ملک الشعرای بهار، فرخی یزدی و دیگران می‌توان یافت.

علیدوستی با بیان اینکه شاعر مسئول بیدارگر جامعه است، تصریح کرد: اشعار مسئول و متعهد به‌ قدری در میان مخاطبان تأثیر می‌گذارد که گاه به‌صورت ضرب‌المثل جا می‌افتند همچنان که بسیاری از ابیات گلستان و بوستان و آثار مولانا و دیگر شاعران امروزه در گفتار روزمره مردم پر کاربرد و روشنگر و بیدارگر هستند.

تجلی پیوند ایرانیان با بهار در اشعار فارسی

این مدرس دانشگاه با تأکید بر جاری و ساری بودن مضامین اجتماعی در اشعار شاعران به‌ویژه شاعران مسئول و متعهد، بیان کرد: یکی از موضوعات پرتکرار در اشعار اکثر شاعران قدیم و جدید فارسی، موضوع بهار و نوروز باستانی ایرانیان است. اندیشه ایرانیان از دیرباز با مضمون بهار پیوند خورده و آنان نوروز را همواره سرآغاز دگرگونی و زیبا شدن طبیعت می‌دانستند و با مراجعه به منابع تاریخی می‌توان دریافت که ایرانیان حتی در سخت‌ترین شرایط و برهه‌های تاریخ فرارسیدن بهار را جشن می‌گرفتند و نوروز را گرامی می‌داشتند.

علیدوستی ادامه داد: این پیوند دیرین در آثار شاعران پارسی‌گو نیز بروز و ظهور یافته است و آنان به‌عنوان نمایندگان افکار و اندیشه‌های انسانی و رسانه احساسات و عواطف افراد جامعه، همواره زیباترین سروده‌ها را با مضمون بهار خلق کرده‌ و توانسته‌اند حکایت‌گر پیوند دیرپای اندیشه ایرانیان با مضامین بهار و نو شدن باشند و زیباترین بهاریه‌ها را به مخاطبان عرضه کنند.

وی با تصریح اینکه مضمون بهار از زمان اولین شاعران از رودکی تا امروز در آثار قاطبه ادیبان مطرح شده است، گفت: آثار ادبی که به وصف طبیعت می‌پردازند در اکثر آثار شاعران و بزرگان ادب فارسی به چشم می‌خورد تا آنجا که بسیاری از اشعار فارسی با موضوع بهار و دگرگونی طبیعت گویی تبدیل به تابلو و توصیفی بی‌بدیل از جلوه‌های طبیعی شده و نمایی زیبا و استادانه از تحولات طبیعی در عالم و زیبایی‌های بهار را به مخاطبان هدیه می‌دهند.

علیدوستی ادامه داد: فرخی سیستانی در تصویرگری آسمان ابری فصل بهار سروده است: تو گفتی گرد زنگار است بر آیینه چینی، تو گویی موی سنجاب است بر پیروزه‌گون دیبا. یعنی ابر در آسمان پراکنده شده همان‌گونه که زنگ بر آینه پراکنده شده باشد و ابر خاکستری مانند این است که موی سنجاب را روی دیبای پیروزه‌گون پخش کرده باشند. چنین توصیفی روشن می‌کند که شاعر چه نقاشی زیبایی را به مخاطب عرضه می‌کند.

این شاعر و نویسنده با بیان اینکه شاعران در مجموع از دو دریچه آفاقی و انفسی مضمون بهار را در اشعار خود مطرح کرده‌اند، گفت: در دیدگاه آفاقی، شاعر به توصیف ظواهر و زیبایی‌های مادی بهار می‌پردازد، از جمله رودکی در این ابیات بهار را اینگونه توصیف می‌کند: «آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب/ با صد هزار نزهت و آرایش عجیب/ چرخ بزرگوار یکی لشکری بکرد/ لشکرش ابر تیره و باد صبا نقیب» در اینجا رودکی بهار را به سپاهی توصیف می‌کند که هر یک از اجرای طبیعت اعم از ابر و باران و باد و... بخشی از امورات و مأموریت این لشکر را انجام می‌دهد.

علیدوستی با تأکید بر اینکه منوچهری دامغانی صاحب زیباترین بهاریه‌ها در ادبیات فارسی است، گفت: این شاعر چیره‌دست طبیعت قصیده‌ای نغز دارد که هر بیت آن تصویرگر نمایی از طبیعت است و با زبان شاعرانه به تصویر کشیده شده است، از جمله در مطلع شعری آورده است: نو بهار آمد و آورد گل و یاسمنا، باغ همچون تبت و راغ به‌سان عدنا. در این بیت، تبت یکی از شهرهای چین به سرسبزی و خرمی شهره است و عدن کنایه از اقامت دائمی و صفتی برای بهشت است‌.

وی بیان کرد: دیدگاه انفسی که با ورود تصوف و عرفان به شعر فارسی ظهور و بروز یافت ناظر به بُعد تحول درونی و انفسی بهار است که شاعران مفهوم بهار را دستمایه بیان و توصیف تحولات درونی قرار داده‌اند، به‌عنوان نمونه مولوی در بیتی آورده است: «در بهاران کی شود سرسبز سنگ/
خاک شو تا گل برآری رنگ‌رنگ/ سال‌ها تو سنگ بودی دلخراش/ آزمون را یک زمانی خاک باش» یا در جایی دیگر آورده است: «این بهار و این خزان برگ‌ریز/ هست برهان وجود رستخیز» و در بیت عارفانه دیگری می‌گوید: «ایاک نعبد است زمستان دعای باغ/ در نوبهار گوید ایاک نستعین»، در این بیت شاعر خمودگی درختان زیر سنگینی برف را به مثابه رکوع و خضوع طبیعت و جوانه زدن و سر بر آوردن برگ‌ها و رویش شاخه‌ها را به مثابه دعا و مناجات طبیعت در درگاه پروردگار می‌داند.

علیدوستی ادامه داد: همین دیدگاه انفسی و درونی در اشعار حافظ نیز هویداست از جمله در بیت معروف: «نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی/ که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی»، در اشعار خیام نیز گاه مفهومی عارفانه در باره بهار دیده می‌شود، از جمله در این رباعی سروده است: «ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست/ بی باده گلرنگ نمی‌باید زیست/ این سبزه که امروز تماشاگه ماست/ تاسبزه خاک ما تماشاگه کیست»، خیام در این ابیات هم خوشی و لذت و هم عبرت‌آموزی از شکفتن گل از خاک مردگان را به ما یادآوری می‌کند.

این مدرس دانشگاه گفت: در مجموع باید گفت که شاعران فارسی غالباً بهار را به مثابه امید دوباره و تولد دیگر زندگی می‌دانند و انسان‌ها را دعوت به امید و زندگی دوباره می‌کنند تا آلام و دردها را فراموش کنند، به دامان طبیعت پناه ببرند و با طبیعت آشتی کنند. همچنان که سعدی در بیتی می‌سراید: «بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار/ خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار».

حُسن ختام این گفت‌وگو، سروده‌ای از همایون علیدوستی با مضمون بهار است که تقدیم مخاطبان گرامی ایکنا می‌شود.

بهار پرنیان پوش دل‌انگیز
به در انگشت می‌کوبد که برخیز

خرامان آی در بستان که نوروز
خبر دارد ز فرداهای پیروز

عروس باغ با لب‌های خندان
نشانده صد گل حسرت به دامان

معلق می‌زند در باغ ماهی
که پایان یافت عمر هر سیاهی

به صد افسونگری صحاف بلبل
شده شیرازه‌بند دفتر گل

پرنده با هزاران عشق‌بازی
شده سرگرم کار لانه‌سازی

به بستان نغمه‌خوان آمد قناری
شراب چشمه شد از کوه جاری

هزارآوا به آوازی خجسته
غزل‌گویان به شاخ گل نشسته

به دشت تشنه ابر پاره پاره
سرشک از دیده می‌بارد دوباره

معطر شد درخت از غنچه‌ریزی
به پا گردیده گویا رستخیزی

کنار صخره و جوبار و گلشن
چراغی از شقایق گشت روشن

بهار آمد که با هر نونهالی
به مشتاقان ببخشد شور و حالی

به قول خواجه شیراز حافظ
«بهین» آیینه‌دار راز، حافظ:

«خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
که در دستت به‌جز ساغر نباشد»

انتهای پیام
captcha