مولوی امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان همراه با یک هیئت بلندپایه یکشنبه ۱۹ دی، به ایران سفر کرد و با مقامات کشورمان از جمله حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان و حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان دیدار و گفتوگو کرد.
در این راستا ایکنا گفتوگویی با هادی محمدی، عضو تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران، انجام داده که متن آن به شرح ذیل است:
ایکنا ـ سفر هفته گذشته طالبان به ایران با چه هدفی صورت گرفت و مهمترین نکات مدنظر جمهوری اسلامی ایران چه بود؟
سفر هیئت طالبان به تهران پیرو سفر نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان بود که حدود سه ماه قبل به کابل انجام گرفت. این سفر برای پیگیری توافقات و امور اقتصادی بود که به شکل وسیعی در آن سفر زمینههای آن فراهم شده بود. به همین دلیل آقای کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان، به شکل دیپلماتیک به هیئت طالبان تفهیم کرد باید با دیدار با گروهی از افرادی که امروز در جایگاه اپوزیسیون در افغانستان هستند، همراه شوند. منطق این مسئله قبلا در مذاکرات کابل از سوی آقای کاظمی قمی مطرح شده بود که هرگونه چنددستگی و انحصارطلبی قومیتی و بیاعتنایی به شخصیتها و اقوام دیگر موجب بیثباتی افغانستان میشود و این نه به نفع افغانستان و مردم آن و نه به نفع ایران و سایر کشورهای پیرامونی است و بیاعتنایی به آشتی ملی میتواند یک مؤلفه تهدیدساز باشد و ضرورت و ادبیات این مسئله قبلا به طالبان تفهیم شده بود و برهمین اساس درخواست شد که حتما با تعدادی از افرادی که وجاهت ملی، جهادی و همهجانبه دارند دیدار و گفتوگو شود تا بتوان میزان تنشهای درونی و قومیتی را کاهش داد.
کمترین آثار بیثباتی در افغانستان سرازیر شدن سیل مهاجرت به سمت ایران است و ما باید هزینههای مختلفی را بدهیم و در داخل این جمعیت انبوه مهاجرین حتما تعدادی از نیروهای تروریستی مانند داعش وارد کشور میشوند و موجب ناامنی و بیثباتی در داخل کشور هم خواهند شد.
طالبان براساس نوع نگاهی که دارند معتقدند مبارزه کردهاند و توانستهاند قدرت را به دست بگیرند و لذا احساس نیاز چندانی نمیکردند که در این زمینه ورود کنند اما پاسخی هم برای منطق ایران نداشتند و آن را درست میدانستند و لذا اعلام کردند این کار را به شکل تدریجی انجام میدهند.
برآورد ما از روند تحولات افغانستان این است که مؤلفههای امنیتی با فعالتر شدن داعش و گروههای تزریقشده از مرزهای پاکستان و مرزهای شمالی با نقشآفرینی ترکیه و برخی کشورهای دیگر با مدیریت آمریکا و طراحی انگلیس به سرعت در حال شتاب گرفتن است. قرار گرفتن این مؤلفههای امنیتی در کنار مؤلفههای اقتصادی و اجتماعی میتواند شرایط را به سرعت تحت تأثیر قرار دهد و وضعیت را به سمت نقطه آشوب پیش ببرد. به عبارتی وقتی که وضعیت اقتصادی افغانستان آشفته شود و به مرحله قحطی و فقر برسد زمینه جذب نیرو توسط داعش فراهم میشود و این مسئله باعث ناامنی و مهاجرت میشود. در نتیجه دو اولویت همکاریهای تجاری و اقتصادی و ضرورت آشتی ملی و ایجاد یک گفتمان ملی بین طالبان و سایر اقوام و رهبران، چارچوب اصلی دیدگاه و منطق ایران بود که تلاش شد در این سفر به اجرا گذاشته شود.
براساس همین نگاه طالبان با یک هیئت بزرگ مسئولان اقتصادی و سیاسی وارد کشور شدند و در کارگروههای مختلف در ادامه همان کارگروههایی که در سفر کابل مقدمات آن فراهم شده بود، فعال شدند و زمینه توافقات جدیدی را هم شکل دادند. در بخش سیاسی هم بلافاصله بعد از ورود این هیئت، دیدار با جریانهای اپوزیسیون از جمله احمد مسعود و اسماعیل خان برگزار شد و ادبیات بسیار دوستانهای بین دو طرف برقرار شد. امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان عنوان کرد اختیاراتی که به آنها از سوی رهبران داده شده این است که یک دیدار مقدماتی با این سران داشته باشد. همچنین از طرف آقایان احمد مسعود و اسماعیل خان این مسئله به طالبان اعلام شد که به دنبال صلح، آرامش و ثبات در افغانستان هستند و طالبان باید حقوق دیگر اقوام، جریانها و افراد را نادیده نگیرد و اگر به دنبال آشتی ملی، ثبات و انسجام ملی در برابر چالشهای فراوان پیش روی افغانستان است باید از این مسئله استقبال کند و اگر این اتفاق نیفتد چارهای جز مقاومت در مقابل طالبان نیست و این مسئله با صراحت و با یک ادبیات دوستانه بین دو طرف مطرح شد.
ما هم انتظار نداشتیم که از یک نشست اولیه بین دو طرفی که دیدگاههای متفاوتی دارند به سرعت یک نتیجه نهایی گرفته شود. لذا نتیجه این گفتوگوهای سیاسی این بود که دیدگاههای جریانهای اپوزیسیون به رهبران بالاتر طالبان منتقل شود و این نشانه خیرخواهی جمهوری اسلامی ایران است تا روند اعتمادسازی، مشارکت و شکلگیری دولت فراگیر در داخل افغانستان آغاز شود. خوشبختانه گام اول این اقدام خیرخواهانه ایران مثمرثمر بود و اولا در مواضع دو طرف نشانههای تردید در مبنای خیرخواهی ایران دیده نشد و ثانیا یک تبادل نظر اولیه انجام گرفت و باید این فرآیند دوستانه طی شود. حتی احمد مسعود و اسماعیل خان مطرح کردند که مسئله واگذاری چند استانداری، فرمانداری و وزارتخانه به آنها نیست و بحث اصلی آنها حفظ حقوق همه اقوام است و در نظام سیاسی جدید افغانستان باید یک اجماع ملی شکل بگیرد تا سایر اقوام هم احساس کنند در ساختار قدرت و حاکمیت شراکت دارند و این ادبیات بسیار خوبی بود.
ایکنا ـ نظر شما درباره برنامههای قدرتهای جهانی در افغانستان چیست؟
ما براساس ارزیابی از برنامهها و اقدامات بازیگرانی مانند آمریکا و انگلیس و متحدان آنها مطلع بودیم که آنها به دنبال آشوب گسترده در افغانستان هستند و به همین دلیل هم از تمامی مؤلفههای تهدیدساز مانند فقر، قحطی، مشکلات اقتصادی، سرمای زمستان و بیاعتمادی طبیعی مردم به طالبان سوء استفاده خواهند کرد تا از این مؤلفهها در مسیر منافع استعماری و ژئوپلیتیکی و حتی منافع ژئواستراتژیکی که در قبال چین و روسیه دنبال میکنند، بهره ببرند؛ آنها برنامههای جدید خود را هم سامان دادهاند و در حال انجام اقداماتی هستند و لذا برداشت ما این است که افغانستان در یک نقطه عطف ویژه به سر میبرد و اگر تحرک لازم از سوی جمهوری اسلامی ایران و هر بازیگر خیرخواه دیگری انجام نگیرد باید شاهد اتفاقات فوقالعاده باشیم.
به اعتقاد ما تحولات افغانستان که از طرف آمریکا و انگلیس و حتی بازیگران درجه دوم مانند ترکیه، امارات و عربستان دنبال میشود برای این است که این آشوبسازی و ناامنی تروریستی با تحولاتی مانند تحولات قزاقستان پیوند بخورد و کل منطقه شبه قاره و آسیای مرکزی که مزیتهای گوناگون اقتصادی و ژئوپلیتیکی دارند به یک «سیاهچاله بحران» علیه ایران، چین و روسیه و کشورهای منطقه تبدیل شود، لذا این هشدار را به همه بازیگران میدهیم که این طرحهای شیطانی اهداف خطرناکی دارد و لذا با جدیت هم منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در نوع نگاه به افغانستان، تحولات این کشورها و هدفگذاریهای خطرناک دیگران دنبال میکنیم و هم اینکه نمیخواهیم این بیاعتمادی قومیتی در داخل افغانستان تبدیل به یک وضعیت پرهزینه برای ایران و سایر کشورها شود.
ایکنا ـ نظر شما در خصوص انشعابات داخلی در داخل طالبان و برخی اقدامات خودسرانه از سوی والیان محلی طالبان و انتقال این مسئله به هیئت طالبان چیست؟
ما شناخت و اشراف دقیقی از درون طالبان و جناحهای و نحلههای فکری مختلف درونی آن و نوع ارتباطات و رویکردهای آنها داریم و نسبت به سازمان و سامانه طالبان در سراسر افغانستان که از چه جناحهایی هستند اطلاع دقیق داریم. لذا نکات ما در خصوص این خودسریها و رفتارهای غیرعادی در تعامل با جامعه افغانستان و اقوام دیگر و نوع سیاستورزی و حکمرانی آنها به طالبان در این سفر و سفر هیئت ایرانی به افغانستان منتقل شده است. طالبان بعد از سفر نماینده ویژه رئیسجمهور به کابل اقدام به اخراج بعضی افراد خودسر و ناهماهنگ کرد و طبق آمار اعلامی خودشان تعداد این اخراجیها به 3 هزار نفر میرسد اما در این سفر ما به آنها گفتیم که این اخراجیها باید به نحو دیگری مورد تنبیه قرار بگیرند ولی الان بلافاصله جذب داعش و سایر گروههای تروریستی میشوند و شما با این اقدام و تدبیر به یارگیری و جذب نیروی گروههای تروریستی مانند داعش کمک میکنید و باید به روشهای دیگری این اقدامات تنبیهی را به اجرا بگذارید تا این افراد در دامن داعش یا برنامه کشورهای غربی قرار نگیرند.
ادامه تأخیر در تغییر وضعیت فعلی در خصوص اعتمادسازی با جریانهای مختلف در کنار مشکلات روشهای حکمرانی طالبان چشمانداز خوبی را نشان نمیدهد. اتفاقات فاریاب نشان داد که حتی درون طالبان شکافهای قومیتی وجود دارد و اگرچه طالبان سعی دارد عنوان کند که در ترکیب ساختار قدرت از اقوام دیگر در سطح وزیر، معاون وزیر، استانداریها و والیها استفاده کرده اما نوع سیاستورزی و حکمرانی آنها موجب شده حتی افرادی که از اقوام ازبک و تاجیک به پیکره طالبان پیوستهاند یک تفاوت و شکاف منطقهای و قومی ماند قندهاری ـ ازبکی، قندهاری ـ هراتی و قندهاری ـ تاجیکی را احساس کنند.
طالبان واقعا از جهت سیاست و حکمرانی پختگی لازم را ندارد و باید در این زمینهها با تدبیر بهتری عمل کند؛ اگر میخواهد اعتماد ملی ایجاد کند و احساس اعتماد را به سایر اقوام و مناطق و گروههای دیگر بدهد ناچار است این مسئله را مدنظر قرار دهد. جمهوری اسلامی ایران به آنها توصیه کرده که از نیروهای محلی هر منطقهای برای تأمین امنیت و سایر ابعاد استفاده کنید و این به جلب اعتماد اقوام و دیگر گروهها کمک میکند. باید منتظر ماند و دید طالبان تا چه اندازه آماده است به این دغدغهها پاسخ دهد. اگر رهبران طالبان به این خیرخواهیها، توصیهها، راهنماییها و همکاریهای جمهوری اسلامی ایران با آنها به شکل مناسبی توجه کنند و آنها را مدنظر قرار دهند تصور ما این است که افغانستان میتواند در یک مسیر خوبی قرار بگیرد و حرکت در خلاف این مسیر و ادامه انحصارطلبی در قدرت میتواند برای مردم افغانستان و خود طالبان و کشورهای منطقه تولید تهدید، ناآرامی، بیثباتی و هزینه کند، در آن صورت جمهوری اسلامی ایران هم سایر گزینهها را در صورت عدم تغییر رویکرد طالبان مورد بررسی قرار میدهد.
ایکنا ـ به عنوان سؤال پایانی؛ چگونه باید مسئله رابطه جمهوری اسلامی ایران با طالبان را حداقل برای بخشی از افکار عمومی که دچار سؤالات و ابهاماتی هستند، تبیین کرد؟ به ویژه اینکه همچنان تصویر تاریکی از طالبان در ذهن بخش زیادی از مردم ما به ویژه در نحوه برخورد با شیعیان وجود دارد.
منطق همکاری جمهوری اسلامی ایران با طالبان، تولید امنیت است و اگر همکاری اقتصادی هم انجام میدهیم، به رغم برخورداری از عایدات آن، اما جوهره این همکاری براین اساس است که وقتی فقر و قحطی گسترش پیدا کند و حداقل ملزومات اساسی مردم تأمین نشود، موج مهاجرت به ایران راه میافتد کمااینکه در ماههای گذشته نزدیک به 800 تا 900 هزار مهاجر جدید از افغانستان وارد کشور شدهاند که اینها برای ایران هم هزینه و هم تهدیدات امنیتی ایجاد میکند. در واقع حتی منطق همکاری اقتصادی ایران با طالبان برای ایجاد یک وضعیت نسبی اقتصادی در افغانستان با هدف تأمین امنیت ملی جمهوری اسلامی و نشانه خیرخواهی ما برای ایجاد ثبات در یک کشور همسایه در مجموعه خیرخواهیها و توصیههای دیگر ما به طالبان است. لذا امنیت ملی جمهوری اسلامی و ایجاد ثبات پایدار در داخل افغانستان و برای کشورهای همسایه چارچوب و منطق اصلی همکاری ایران با طالبان است و اینها به معنای نادیده گرفتن حساسیتهای افکار عمومی ایران نسبت به طالبان نیست.
افکار عمومی ما حق دارد که نسبت به طالبان به واسطه تصویری که از آن در ذهنش شکل گرفته و البته این تصویر تا حد زیادی هم بزرگنمایی شده، حساسیت داشته باشد اما این نباید عاملی برای هیجانات رسانهای هدایتشده باشد. در واقع کسانی که مسئول مذاکره با طالبان هستند به دقت نسبت به این مسائل و حساسیتها توجه دارند و اینگونه نیست که نسبت به سابقه و تصویر تاریخی از طالبان که در ذهن مردم ایران، شیعیان و اقوام دیگر وجود دارد، بیتوجه باشند. حتی در این دو مذاکره مستقیم در کابل و تهران این حساسیتها به طالبان منتقل شده و از آنها خواسته شده در این زمینه اعتمادسازی کنند و اگر حوادث تاریخی مرتبط با طالبان در ذهن بخشی از مردم وجود دارد نسبت به آن توضیح دهند. آنها معتقدند برخی فجایع و جنایات در گذشته توسط افراد خودسر و غیر قابل کنترل رخ داده، اما ما این پاسخ را کافی نمیدانیم و در مذاکرات هم این مسئله به آنها تأکید شده است.
در عین حال افکار عمومی داخلی هم باید به این نکته توجه کند که دستخوش تحریکات افرادی که اهداف دیگری را دنبال میکنند و با بزرگنمایی بعضی از حساسیتها تلاش میکنند طالبان را همان تروریسم داعشی معرفی کنند، نشود. طالبان یک جریان مذهبی حنفی است که هیچگونه تناسب و تطبیقی با جریان تروریستی داعش وهابی ندارد. داعش یک جریان تکفیری است و به لحاظ مبانی فقهی کاملا با طالبان متفاوت است. آنچه به عنوان تصویر غیر عادی از طالبان در ذهن تاریخی مردم ما و مردم منطقه شکل گرفته، بیشتر ناشی از عملکرد افراد خودسر و غیر قابل کنترل و یا برخاسته از دیدگاههای اجتماعی افراطی است نه اینکه ریشه در ایدئولوژی طالبان داشته باشد. طالبان دارای مبانی فقهی حنفی و صوفی است و در بسیاری از موارد با شیعه تطابق دارد و معتقد به احترام به اهل بیت(ع) است.
در واقع تصویر افراطی هدایتشدهای که طالبان را همان داعش معرفی میکند، نادرست است و افکار عمومی ما باید نگاه واقعبینانهای داشته باشد. حساسیتهای افکار عمومی توسط مسئولان جمهوری اسلامی و نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان با دقت و ادبیات مناسب به طالبان منتقل می شود و پیگیر این حساسیتها هم هستیم.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام