به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حجتالاسلام والمسلمین محمد کاشیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، شامگاه گذشته پنجم دیماه در دومین نشست از سلسله نشستهای «مواجهه علم دینی و علم مدرن» که بهصورت مجازی برگزار شد، در خصوص امکان و چالشهای علم دینی، اظهار کرد: یکی از مشکلات جدی تاریخ علم بحث اشتراک لفظی است، بدین منظور که محل نزاع و بحث ما مشخص نباشد و بهعبارتی نیز افراد نتوانند در مسیر بحثهایی که با یکدیگر دارند، حرف یکدیگر را درک کنند و این در حالی است که اختلافات، خونریزیها، درگیریها و جنگهای بسیاری به دلیل همین موضوع رخ داده است.
وی بیان کرد: از اینرو ما نیز باید امروز در جهت بحثهایی که با یکدیگر داریم، محل بحث خود را مشخص کنیم، تا شاهد اختلافات نباشیم و این امر بهویژه باید در مباحث علم دینی مورد توجه قرار گیرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نقد سخنان بیژن عبدالکریمی بیان کرد: عبدالکریمی در این نشست به این موضوع اشاره کردند که ایشان فردی هیستوریسم نیست، اما در اینجا من باید بگویم که هیستوریسمی به معنای جبر تاریخی نیست، بلکه این دو تفاوت زیادی با یکدیگر دارند، هیستوریسمی به این معناست که انسان محصول تاریخ است و آزادی انسان را نفی نمیکند، اما انسان را پدیدهای در تاریخ میداند که شرایط زمانی، مکانی و فرهنگی بر روی این فرد اثر مستقیم دارد و این فرد خارج از شرایط خود اثرگذاری نمیکند.
کاشیزاده بیان کرد: در واقع هیستوریسم به نقد آزادی نمیپردازد، بلکه انسان را محصول تاریخ میداند و دارای محدودیتهای اعمال شده میبیند. اینکه تا چه اندازه تاریخ، شرایط، فرهنگ، زمانه و محیط بر ما اثر میگذارند، مرز بین یک تاریخینگر و یک غیر تاریخینگر است و بستگی به این دارد که تا چه اندازه ما این مهم را مورد توجه قرار دهیم.
وی اظهار کرد: اینکه عبدالکریمی فرمود آزادی انسان بوالهوسانه نیست و شرایطی دارد، برای من قابل پذیرش است. البته که این موضوع قابلانکار نیست و بدیهی است کسی که انسان را بشناسد، درصدد اینکه برای انسان آزادی مطلق فرض کند، نیست. چطور ممکن است که ما آزادی مطلق داشته باشیم، در حالیکه در شرایط خاصی به دنیا آمده باشیم، ما در شرایط مختلف، از آزادی محدودی برخوردار هستیم و این برای همه صدق میکند و هیچکس نمیتواند ادعا کند که آزادی مطلق دارد، چرا که آزادی ما در شرایط معنا پیدا میکند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: همچنین ایشان بیان کردند که ما اسیر جبر نیستیم که این نیز حرف دقیق و البته درستی است، آزادی انسان نامحدود نیست، اما از طرفی اسیر جبر هم نیست و در حقیقت هرکسی که اطلاعیههای انسانشناسی را مطالعه کند، بهصورت بدیهی دریافت میکند که بر شرایط پیرامونی خود اثرگذار خواهد بود.
کاشیزاده عنوان کرد: اینکه ایشان در صحبتهای خود به این موضوع اشاره کردند که ما هیچ نقشی نداشته باشیم را نمیتوانم بپذیرم و به نظر من باوری غلط است، البته که ما هر کاری را نمیتوانیم انجام دهیم، اما از طرفی نیز دست ما برای انجام کارها بسته نیست، بدین منظور که اثرگذار هم هستیم.
وی اظهار کرد: همچنین ایشان اینگونه بیان کردند که ما نمیتوانیم علم اسلامی تولید کنیم و نباید آن را بهعنوان یک موضوع بیهودهای دنبال و وقت خود را تلف کنیم، من نمیتوانم این موضوع را درک کنم و اصلاً چرا باید اینگونه باشد و ایشان چنین نظری داشته باشند. ایشان به درستی مطرح کردند که تولید یک نظام یک فرایند تاریخی است، اما سؤال اینجاست که ما در این فرایند اثرگذار هستیم یا خیر؟ آیا ما موجودی بی ارزش و پرتاب شده در تاریخ هستیم که هیچ اثری نداریم؟ آیا انسان در فرایندهای تاریخی انسان دخیل نیست؟
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در حقیقت بسیاری از انسانها بوده و هستند که تاریخ را تغییر دادهاند و بهعبارتی نیز تاریخ محصول واکنش انسانهاست، پس با این وجود این فرایند تغییر از کجا نشئت میگیرد؟ در واقع باید بدانیم که این فرایندهای تغییر، حاصل همآوردههای ارادی انسانهاست و انسانهای مختلف در طول تاریخ ارادههایی دارند که تاریخساز و در تاریخ اثرگذار میشوند.
کاشیزاده بیان کرد: در حقیقت کسی که خواهان تولید علم دینی است، به نفی تاریخ علم نمیپردازد که همواره با وجود اینکه من با علم دینی موافق، اما با چنین تفکری مخالف هستم و از نظر من افرادی که چنین تفکراتی دارند و بر این باور هستند که علم انسانی، شیطانی است به شکل کاملاً افراطی عمل میکنند.
وی تصریح کرد: هیچ یک از افراد شاخصی که در مورد علم دینی صحبت کرده و نظرات خود را ارائه دادهاند، به نفی مطلق علوم انسانی فتوا نمیدهند که اتفاقاً برخی از این افراد نگاه تهذیبی و یا اصلاح در یک روندی را دارند که اگر نفی مطلق میکردند، در این فضای دینی تنفس نمیکردند و در حقیقت افرادی که در مورد علم دینی صحبت میکنند، براساس شرایط علمی موجود صحبت میکنند، به نقد میپردازند و نظرات جدید خود را نیز ارائه میدهند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: از اینرو با وجود اینکه من آزادی مطلق را قبول ندارم، همانند دکتر عبدالکریمی قائل به جبر مطلق نیستم و فرایند تولید علم را کاملاً میپذیرم، اما باید گفت که ما در این نشست تا حدودی یک نگاه مطلقگرایی داریم.
کاشیزاده خاطرنشان کرد: در واقع علوم جدید بخشی از تاریخ علم هستند و ما نیز بر پلههایی که این تاریخ برای ما چیده است، قدم میگذاریم و درصدد هستیم که یک گام جلوتر برویم، پس نفی مطلق علوم جدید قاعدتاً حاصل اینکه کسی بخواهد بر روی علم دینی کار کند، نیست. در حقیقت اگر ما قائل به فرایندهای تاریخی هستیم، باید به انسان اجازه دهیم که در این فرایند مشارکت داشته باشد و نفی مشارکت برخی و اجازه دادن مشارکت برخی دیگر اجحاف است که این امر نکته قابل توجهی است که نباید آن را نادیده گرفت.
وی بیان کرد: از اینرو میتوان گفت که اینگونه گزارههای مطلق شاید به گزارههای علمی ضربه وارد کنند، زیرا اثبات گزارههای علمی کار بسیار سختی است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: حرف من این است که چرا باید به اندیشه اندیشمندانی که درصدد هستند، در حوزه علم دینی کار کنند اجازه ورود ندهیم؟ همواره در نظام فکری یک فرد متدین و متعهد به دین و کسی که دین را از روی عقلانیت پذیرفته است، ما اگر انسانشناسی دین را لحاظ کنیم که انسان یک موجود تکساحتی و تماماً مادی نیست، بلکه دارای دو ساحت جسم و جان است، این نیازها، اهداف، مسیر، نظام خوبی و بدی، ظلم و... با این دوگانه دچار تغییرات جدی میشود.
کاشیزاده افزود: بنابراین باید گفت جهانی که انسان را تک ساحتی و مادی میداند و برای انسان سردمدار تولید علم شده و با توجه به اینکه فضای ذهنشناسی که نزدیکترین فضا به شناخت روح است، جریان غالب جریان تکساحتی بودن انسان است، پس ما چرا نباید اجازه دهیم افرادی که انسان را دو ساحتی میبییند، تولید نظریه کنند و در این فضا تنفس کنند که این عدم اجازهها به نوعی جفا به فضای تولید علم است، زیرا این محدودیتها باعث میشود که علم نیز محدود شود و انسان را به خوبی درک نکنند.
وی تأکید کرد: از اینرو من نه میخواهم بگویم که همه علوم تولید شده شیطانی هستند، نه میخواهم بگویم که علم جدید کلاً باطل و مضر است و تنها ما درست میگوییم، بلکه میخواهیم بگوییم که انسان باید درست فهمیده شود، زیرا مبدأ شناخت انسان در بسیاری از مقولهها و مباحث اشتباه دیده شده و همواره مسیر باید مسیری باشد که عدهای نظرات خود را ارائه دهند و اجازه دهیم که از یک ناحیهای صدایی بلند شود و عده جدیدی در فضای علم راجعبه یک موضوع جدیدی بحث کنند، نظریات و تئوریهای خود را ارائه دهند.
انتهای پیام