نگاهی به نظریه‌ فطرت در اندیشه‌ مولانا و شهید مطهری در دوفصلنامه «حکمت معاصر»
کد خبر: 4018486
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۱

نگاهی به نظریه‌ فطرت در اندیشه‌ مولانا و شهید مطهری در دوفصلنامه «حکمت معاصر»

نخستین شماره از دوازدهمین دوره دوفصلنامه علمی پژوهشی «حکمت معاصر» به صاحب‌امتیازی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ نخستین شماره از دوازدهمین دوره دوفصلنامه علمی پژوهشی «حکمت معاصر» به صاحب‌ امتیازی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد.

از جمله عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «نگاهی تطبیقی به نظریه‌ فطرت در اندیشه‌ مولانا و مرتضی مطهری»، «پدیده فراطبیعی: برسنجش و بازسازی تعریف‌ها»، «بررسی چگونگی تصرفات تکوینی انسان کامل در دفع شرور، با تأکید بر اندیشه ابن عربی»، «عدم تعارض بین مشهوری بودن و عقلی و ذاتی بودن قضایای «حسن و قبح» با تأکید بر دیدگاه ابن سینا و مظفر»، «فروکاهشِ تلازم به علّیت؛ نزاعی در سنت فلسفه اسلامی»، «بررسی مفهوم و مصادیق حیات در قرآن و حکمت متعالیه»، «نگاهی نقادانه به نقش نبی در معرفت شناسی دینی در دیدگاه غزالی»، «بررسی تبعات اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی الهیات ظاهرگرایانه از منظر ملاصدرا».

در چکیده مقاله «نگاهی تطبیقی به نظریه‌ فطرت در اندیشه‌ مولانا و مرتضی مطهری» می‌خوانیم: «در نهاد بشر گرایش‌هایی وجود دارد که فصل ممیز او از حیوانات است‌، در فرهنگ قرآنی از آنها به «فطرت» تعبیر می‌شود. مولوی اساس انسان را بر مبنای فطرت پاک الهی می‌داند و برای وجود انسان مقام والایی قائل است، برخلاف دیگر عرفا که اصولا انسان را با گرایش‌های غریزی و امیال نفسانی تعریف می‌کنند و لذا توصیه به مهار و سرکوب تمایلات نفسانی می‌دهند. مطهری نیز انسان را واجد فطریاتی می‌داند که منشأ آنها به یک فطرت یعنی کمال مطلق برمی‌گردد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی این نتیجه بدست آمد که هر دو اندیشمند، منشاء فطریات را ربوبیت الهی می‌دانند. همچنین، وجود انسان صحنه تعارض و کشاکش بین قوای معنوی و فطری با امور پست و غریزی است وتنها زمانی انسان در خود احساس پیروزی می‌کند که قوای فطری بر بخش دانی وجودش غلبه کند. هنگامی که انسان از خود واقعی و فطرت الهی خود دور می‌شود دچار بی‌قراری، یاس و حرمان می‌گردد. همچنان که عواملی مانند امور مادی‌، محیط و القائات جامعه می‌تواند سبب انحراف و دوری از فطرت گردد عواملی همچون وجود انبیا یکی از مهمترین عوامل بازگشت به فطرت اولیه انسان است.»

در طلیعه مقاله «پدیده فراطبیعی: برسنجش و بازسازی تعریف‌ها» آمده است: «تعریف پدیده‌های فراطبیعی بر هر تبیینی از آن‌ها مقدم است و، بنابراین، تحلیل دقیق تعاریف ارائه‌شده از این پدیده‌ها در تبیین آنها نقشی بنیادین دارد. در فراروانشناسی تعریف «پدیده فراطبیعی» با معیار تبیین‌ناپذیری علمی، اشکالات و ابهامات فراوانی دارد. در فلسفه و عرفان اسلامی نیز تعریف «پدیده فراطبیعی» نه به صورت تعریف مفهومی، بلکه بیشتر از راه ذکر مصادیق و اقسام آن صورت گرفته است. آنچه در این مقاله پی می‌جوییم تحلیل، نقد، و تکمیل این تعاریف است و پس از ارائه و نقد هشت تعریف از پدیده ی فراطبیعی به ارائه تعریف خود از این پدیده می‌پردازیم که به نظر ما دقیق‌تر و بهتر از هشت تعریف پیشین است.»

در چکیده مقاله «عدم تعارض بین مشهوری بودن و عقلی و ذاتی بودن قضایای «حسن و قبح» با تأکید بر دیدگاه ابن سینا و مظفر» می‌خوانیم: «منطق­دانان در مبحث قضایا و نیز در کتاب جدل وقتی سخن از مشهورات به میان می‌آید گزاره‌های اخلاقی («ظلم بد است» و «عدل نیکوست») را به عنوان مثال ذکر نموده‌اند. آنها این قضایا را از سنخ مشهورات دانسته که ملاک تصدیق آنها مشهور بودن است. از طرفی متکلمان اسلامی (عدلیه) نیز در مبحث حسن و قبح عقلی همان گزاره‌های فوق را بیان می‌کنند. این سوال مطرح می‌شود که به لحاظ منطقی، گزاره‌های حسن و قبح ذاتی در کدام سنخ از گزاره‌های منطقی است و آیا ذاتی بودن حسن و قبح با مشهوری دانستن آنها سازگار است یا خیر؟ در صورت اول، مشهوریت و منافع عام مطرح است در حالیکه در ذاتی بودن جدای از منفعت جامعه و مشهوریت، فعل بدون واسطه متصف به حسن و قبح می‌شود و لذا با آنچه در مباحث منطق گفته‌اند، هماهنگ نمی‌شود. مسأله تحقیق، نشان دادن تعارض بین ذاتی و عقلی بودن و مشهوری بودن این قضایا در تعابیر منطق‌دانان به‌خصوص ابن‌سیناست و ضمن بیان تعارض مذکور، نشان می‌دهد که هر چند مشهوری دانستن این گزاره‌ها با ذاتی و عقلی بودن حسن و قبح، به معنای کلامی، سازگار نیست ولی با دقت و تنقیح مناط در معنای ذاتی و عقلی به بیان مظفر، تعارضی بوجود نمی‌آید.»

انتهای پیام
captcha