به گزارش ایکنا، در این شماره از دوفصلنامه پژوهشهای تفسیر تطبیقی مقالاتی با عناوین «بررسی تطبیقی رویکرد وثاقت خبری و وثاقت مخبری به احادیث اهلبیت(ع) و نقش آن در تفسیر قرآن کریم»، «بررسی فضای نزول آیه وارثان زمین با تکیه بر تفاسیر فریقین»، «بررسی تحلیلی آراء قرآنپژوهان فریقین در دلالت آیه 219 سورۀ شعراء بر یکتاپرستی نیاکانِ پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)»، «تفسیر تطبیقی آیه 159 سوره نساء و ارتباط آن با نزول حضرت عیسی(ع)»، «نظریهپردازی تطبیقی درباره عصمت پیامبر اکرم(ص) از تاثیرگذاری بر وحی (بررسی تطبیقی ادلۀ عقلی برخی مفسران عقلگرا با محوریت آیه 15سورۀ یونس)»، «تحلیل انتقادی دیدگاه علامه طباطبایی و آیتالله معرفت درباره بطن قرآن کریم»، «بازخوانی آیۀ وَ لاَ تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ، با رویکرد پیوستگی و استقلال آیات»، «گسترۀ معرفتی قرآن کریم از منظر علامه طباطبایی و آیتالله جوادی آملی»، «بررسی و تحلیل تفسیری داستان سلیمان(ع) و ملکه سبا در نگاه قرآن کریم و تطبیق آن با عهد قدیم»، «بررسی قرآنی دیدگاه فمینیستهای مسلمان و فمینیستهای غربی در فرزندآوری»، «بررسی تطبیقی آراء مفسران در تفسیر «هَذَا رَبِّی» در آیات 76 تا 79 سورۀ انعام با تکیه بر ارتباط آیات»، «تحلیل تطبیقی عملکرد تفسیری فخر رازی و آلوسی در مساله جسمانگاری خداوند» و «بررسی و نقد دیدگاه مفسران درباره آیه 120 سورۀ انعام (تحلیلی از ظاهر و باطن اثم)» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «بررسی فضای نزول آیه وارثان زمین با تکیه بر تفاسیر فریقین» آمده است: مطالعۀ آیات قرآن با تکیه بر فضای نزول، پرده از پارهای از حقایق پنهان آیات برمیدارد. در این مقاله آیۀ پنجم سورۀ قصص، مشهور به آیۀ وارثان زمین که میفرماید: وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ، با چنین رویکردی مطالعه شده است. این آیه، چنانکه از سیاقش برمیآید، دلالت دارد بر این که ارادۀ خداوند بر این قرار گرفت که بر بنیاسرائیل که تحت استضعاف فرعون بودند، منت نهد و آنان را پیشوایان و وارثان سرزمینی قرار دهد که از آن در کتاب مقدس بهنام سرزمین موعود یاد شده است. در مقالۀ حاضر، سخن درباره این است که اگرچه سیاق آیه ناظر به بنیاسرائیلِ زمان حضرت موسی(ع) است، با عنایت به این که این آیه در دوران پیش از هجرت و متناسب با وضعیت و فضای تحت استضعاف واقع شدن مسلمانان توسط سران شرک نازل شده، بیگمان در حکم بشارتی بوده که ایشان نیز مانند بنیاسرائیل از ستم رهایی خواهند یافت و به پیشوایی و وراثت سرزمین نایل خواهند آمد. البته این آیه نیز متضمن یک قاعدۀ کلی و گویای سنتی الهی است مبنی بر این که مردمان مستعضف در دورانهای مختلف، بهویژه در آخرالزمان، سرانجام به پیشوایی و وراثت زمین نایل خواهند آمد.
نویسنده مقاله «تفسیر تطبیقی آیه 159 سوره نساءو ارتباط آن با نزول حضرت عیسی(ع)» در طلیعه نوشتار خود آورده است: در برخی روایات مربوط به عصر ظهور امام مهدی(عج)، به بازگشت حضرت عیسی(ع) و یاری امام مهدی(عج) توسط ایشان اشاره شده است. در این باره سؤالی مطرح میشود مبنی بر این که آیا در قرآن کریم نیز سخنی از این موضوع بهمیان آمده است یا خیر؟ یکی از آیاتی که به بازگشت عیسی مسیح(ع) اشاره دارد، آیه 159 سورۀ نساء است که میفرماید: وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً. در این مقاله، به بررسی و تحلیل تفاسیر فریقین دربارۀ این آیۀ شریفه میپردازیم. البته در تفسیر این آیه، اختلافاتی بین مفسران شیعه و سنی وجود دارد که اساس این اختلافات به تفسیر ضمیر «هاء» در «موته» برمیگردد. تعدادی از مفسران اهلسنت، مرجع ضمیر «هاء» را اهل کتاب دانسته، معتقدند که یکایک اهل کتاب قبل از مرگ خود به حضرت عیسی(ع) ایمان میآورند؛ درحالیکه مفسران شیعه، مرجع ضمیر مزبور را حضرت عیسی(ع) میدانند و معتقدند که آیۀ مزبور به بازگشت ایشان در دوران ظهور حضرت مهدی(عج) و روشن شدن حقایق برای اهل کتاب اشاره دارد. با نقد و بررسی ادله و شواهد هردو گروه، به این نتیجه میرسیم که مرجع ضمیر «هاء» حضرت عیسی(ع) میباشد و منظور، ایمان آوردن اهل کتاب، بعد از ظهور حضرت مهدی(عج) و قبل از مرگ حضرت عیسی(ع) است.
نویسنده مقاله «تحلیل انتقادی دیدگاه علامه طباطبایی و آیتالله معرفت درباره بطن قرآن کریم» در طلیعه نوشتار خود آورده است: مساله بطن، ازجمله مباحث چالشی در مورد قرآن است که مفسران تحلیلهای مختلفی درباره آن داشتهاند. آراء علامه طباطبایی وآیتالله معرفت نیز دراینباره، گاهی مختلف و گاهی متعارض هستند که پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی چگونگی و چرایی دیدگاه این دو مفسر معاصر شیعه، درباره بطن قرآن و ابعاد مرتبط با آن میپردازد. بر اساس نتایج پژوهش، اولاً هردو مفسر، بطن را صرفاً «معنا» دانستهاند اما در تفسیر، «مصداق» را نیز با عنوان «تأویل» و «جری» برای آن قائلند؛ بر اساس روایات، باید بطن را «معنا» و «مصداق» دانست. ثانیاً علامه، بطن را از سنخ مدلولات مطابقی الفاظ و آیتالله معرفت، آن را مدلول التزامی کلام میداند؛ اما نمونههای بطنی علامه، دارای دلالت التزامی است. ثالثاً علامه، گسترۀ بطن را شامل همۀ آیات قرآن دانسته و آیتالله معرفت نیز با وجود درنظرنگرفتن بطن برای آیاتالاحکام، در آثار بعدی به بیان بطن برای آنها پرداخته و گسترۀ آیاتِ دارای بطن را وسیع در نظر گرفته است. رابعاً، هردو اندیشهور، دستیابی به باطن را منحصر به معصوم ندانسته، اما علامه راه کشف آن را از طریق تدبر ممکن میداند و آیتالله معرفت، از طریق تنقیح مناط و الغای خصوصیت و همگانی کردن آن.
در چکیده مقاله «گستره معرفتی قرآن کریم از منظر علامه طباطبایی و آیتالله جوادی آملی» آمده است: تعیین تکلیف درباره «گستره معرفتی قرآن کریم»، یکی از مسائل بسیار مهم ایران معاصر است؛ زیرا طرفداران حکمرانی قرآنی، ابتدا باید تکلیف خود را با سه دیدگاه حداقلی، میانه و حداکثری مشخص کنند. در مقالۀ حاضر، دیدگاه دو قرآنپژوه برجسته با یکدیگر مقایسه شده است. به اعتقاد علامه طباطبایی، قرآن کریم کتاب «هدایت» است نه «علم»؛ لذا گسترۀ معرفتی قرآن کریم را منحصر در امور پنجگانۀ «عقاید»، «اخلاق»، «احکام»، «قصص» و «مواعظ» میداند؛ اما آیتالله جوادی ضمن پذیرش «هدایت» بهعنوان رسالت اصلی قرآن کریم، دایرۀ هدایت را در امور پنجگانۀ مذکور منحصر ندانسته و معتقد است «همه علوم»، ازجمله «علوم طبیعی»، هریک بهنوعی در هدایت بشر دخیل است؛ لذا گستره معرفتی قرآن کریم شامل همۀ علوم، از جمله علوم طبیعی نیز میشود. اما اینکه «چگونه میتوان این همه علوم، بهویژه علوم طبیعی را با زیرشاخههای متنوعش از کتابی تک جلدی (قرآن کریم) استخراج کرد؟» پرسش مهمی است که با پاسخ آن آشنا خواهیم شد. در این مقاله دیدگاه آیتالله جوادی، برگزیده شده و علاوه بر توجیهات ایشان، نظریه مذکور در پرتو تئوری سیستمها و احادیث تقویت گردیده است. این نوشتار برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای، و برای دستیابی به پاسخ پرسش از روش تحلیل و تطبیق استفاده نموده است.
انتهای پیام