به گزارش ایکنا، در این شماره از پژوهشنامه مذاهب اسلامی مقالاتی با عناوین «بررسی تطبیقی «مبانی روششناسی» توحید و شرک در آرای کلامی ماتریدیه و دیوبندیه»، «بررسی اصل اولی صلح یا جهاد در اندیشه امامیه و اهل سنت»، «روش عقلانی در سیره علمی شیخ صدوق»، «آسیبشناسی مبانی و پیشفرضهای کلامی و مذهبیِ تفاسیر تطبیقی»، «واکاوی زمینههای شکلگیری مرجئه در خراسان»، «تساهل و تسامح دینی در مثنویهای عطار»، «جایگاه و نقش موعودگرایی در فرقه جناحیه»، «بررسی رابطه تعاملی کلام و عرفان در اندیشه مولانا جلالالدین محمد بلخی»، «امیر فخرالدین یوسف صوفی و نقش وی در تحولات دوره ایوبیان در شام»، «بررسی تطبیقی جامعیت قرآن از دیدگاه مغنیه و شلتوت»، «بررسی انتقادی حجیت مکاشفات عرفانی با تأکید بر دیدگاه ابنعربی»، «وجودشناسی در مکتب ابنعربی»، «ساختگرایی در اندیشه صدرالدین قونوی»، «تقدم مذهب بر قومیت: سازمانها و نهادهای اسلامی حنفیمذهبان بلوچستان ایران»، «تبیین زمینهها و مؤلفههای جغرافیاییفرهنگی شکلگیری و گسترش خانقاههای مرشدیه در کوره شاپور»، «جایگاه و ارتباط شریعت، طریقت و حقیقت از منظر عزالدین محمود کاشانی»، «بررسی مقایسهای مراحل شکلگیری و پیدایش سازمانهای دعوت عباسیان و اسماعیلیه»، «بررسی صلاحیت محاکم داخلی و بینالمللی در پرونده ترور سردار شهید قاسم سلیمانی و همراهان»، «قرینهشناسی در اصول فقه مقارن» و «نظریه اخلاقِ تکوینی (طبیعی)؛ تحلیل رهیافتی شیعی» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «بررسی تطبیقی «مبانی روششناسی» توحید و شرک در آرای کلامی ماتریدیه و دیوبندیه» آمده است: دیوبندیه مدرسهای است که در حدود دو قرن گذشته، از درون مذهب کلامی ماتریدیه برخاسته است. ادعای پیروی از کلام ماتریدیه مهمترین شاخصه کلامی دیوبندیه است؛ اما تطبیق آرای کلامی نشان میدهد که دیوبندیه در مباحث توحید و شرک، دیدگاه متفاوتی اختیار کردهاند. بخشی از این مغایرتها به مبنای روشی متفاوت دیوبندیان باز میگردد. در پاسخ به پرسش از میزان تحول دیوبندیه در موضوع تحقیق، این نتیجه حاصل شد که دیوبندیان بیشتر به روش نقلی گرایش داشته و بر تقدم نقل بر عقل، تفویض معنای صفات خبری (به جای تأویل در ماتریدیه) و قطعیبودن نصوص (در مقابل ظنیبودن نصوص به نگاه ماتریدیه) تأکید دارند. برخی دیگر از آرای کلامی، همچون تأکید بر تنزیه در فهم صفات خدا، نفی تشبیه و نفی تعطیل در معنای صفات الاهی، نزد ماتریدیان و دیویندیها، از جهت مبانی روشی، مطابقت کامل دارد. تنها تفاوت این است که این مباحث در ماتریدیه بهاجمال و در دیوبندیه بهتفصیل بیان شده است.
نویسنده مقاله «بررسی اصل اولی صلح یا جهاد در اندیشه امامیه و اهل سنت» در طلیعه نوشتار خود آورده است: در طول تاریخ تفکر اسلامی، سالها و بلکه قرنهای متوالی این مسئله مطرح بوده که اسلام طرفدار اصالت جهاد است یا صلح. در این مقاله، دو نظریه در تفکر امامیه و اهل سنت بررسی شده و دیدگاههای مذاهب و فقهای آنها مطرح و واکاوی شده است تا راهکارهای مناسب بر اساس قواعد مشخص ترسیم شود. این مقاله با رویکرد توصیفیتحلیلی آیاتی را که ظهور در اصل اولی جهاد دارند، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که آنها در مقام مقابله با کفار حربی هستند. برای تأیید این مطلب به سیره و سنت پیامبر(ص) و همچنین آیاتی استناد شده که به صلحدوستی و اعتزال اشاره دارد. بنابراین، نظریهای که در این پژوهش مطرح و تقویت میشود، این است که اصل اولی در روابط با کفار صلحی مقتدرانه بوده، که البته باید در آن، شرایط سیادت و استقلال اسلامی لحاظ شود.
در چکیده مقاله «روش عقلانی در سیره علمی شیخ صدوق» آمده است: این مقاله با هدف شناخت روش عقلانی عملگرا در سیرهٔ علمی صدوق تدوین شده است. عقلانیت پیوندی است بین انسان و هستی که از رابطهٔ عینی و جهان بیرونی پدید میآید. این پژوهش بر اساس نظریه عقلانیت ارتباطی و به روش تحلیل اسنادی در زندگی فکری صدوق انجام شده و به این نتیجه رسیدهایم که صدوق با نقل روایات مربوط به عقل و استفاده منطقی از محتوای احادیث به روش استدلالی، مناظره، مکاتبه و مباحثه کرده و با استفاده از آثار دانشمندان دیگر و حضور در مراکز علمی و سیاسی به شیوه کاملاً عقلانی با الگوگیری از قرآن و تأسی به پیامبر اعظم (ص) و اهل بیت (ع) و به تناسب زیستجهان خود، در سیرهٔ علمیاش در مقولات و مفاهیم مختلف علمی مانند استدلال در گفتوگوی احسن و پذیرش دلیل برتر، احترام به انسان و محبت و مشورت با آنان، هجرت علمی و تبلیغی و مناظرات و مباحثات، پیگیری آموزش و هدایت با حفظ کرامت انسانی، و جامعهگرایی و اعتقاد به امامت به عنوان عامل وحدت و امنیت و برقراری عدالت، روش عقلانی عملگرا را در پیش گرفته است.
نویسنده مقاله «آسیبشناسی مبانی و پیشفرضهای کلامی و مذهبیِ تفاسیر تطبیقی» در طلیعه نوشتار خود آورده است: اختلاف مفسران قرآن کریم در برخی مبانی تفسیری سبب پدیدارشدن مکاتب مختلف تفسیری شده است. در این میان، شیعه و سنّی، به عنوان دو گروه اصلی مسلمانان، ضمن اشتراک در بسیاری از مبانی و روشهای تفسیری، با توجه به برخی مبانی مخصوص مذهب خود، در تفسیر برخی از آیات، اختلاف نظر اساسی دارند. این اختلافات بیش از آنکه به روش تفسیر مرتبط باشد، عمدتاً به مبانی و پیشفرضهایشان در تفسیر برمیگردد که در نهایت دو مکتب تفسیری شیعه و سنی را رقم زده است. با این حال، به نظر میرسد این اختلاف در مبانی و پیشفرضها در مقایسه با مشترکات فریقین، آن اندازه نیست که نتوان با نقد هر یک از آنها، به مشترکات بیشتری دست یافت. «تفسیر تطبیقی»، به معنای مقایسه روشمند آرای تفسیری فریقین، میتواند به شناسایی آسیبهایی بپردازد که با رفع آنها، فریقین به وفاق تفسیری بیشتری دست خواهند یافت. در این تحقیق، مهمترین آسیبهای موجود در شماری از تفاسیر در بخش مبانی و پیشفرضها، شناسایی شده است که عبارتاند از: تعصب بر پیشفرضهای مذهبی، جعلیخواندن روایات تفسیری طرف مقابل، اطلاق «تفسیر به رأی» به تفاسیر مذاهب دیگر و خارجدانستن مذهب مقابل از دین.
انتهای پیام