سلام من به محرم به صاحب کرمش/ لااقل ما را بخوان روزی به مشهد یا حسین (ع)
کد خبر: 3990546
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۲
ابراز ارادت به سیدالشهدا(ع) در رونمایی «باغتاج»؛

سلام من به محرم به صاحب کرمش/ لااقل ما را بخوان روزی به مشهد یا حسین (ع)

نشست ادبی «محرم در ادب فارسی» با رونمایی مجموعه شعر‌های چهار جلدی «باغتاج» در گروه بین‌المللی هندیران به صورت مجازی برگزار شد.

«باغتاج» رونمایی شد/ ابراز ارادت شاعران فارسی‌زبان هندیران به سیدالشهدا(ع)به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست ادبی «محرم در ادب فارسی» با رونمایی مجموعه شعر‌های چهار جلدی «باغتاج» اثر حجت‌الاسلام محمدحسین انصاری‌نژاد شب گذشته ۲۲ مرداد با حضور اساتید زبان و ادبیات فارسی و شاعران فارسی‌زبان کشور‌های ایران، هندوستان، بنگلادش و ... در گروه هندیران برگزار شد. 

در این نشست تعدادی از شاعران از جمله مهدی باقرخان، سرویش سرمست، اخلاق آهن، فاطمه صغری زیدی از هندوستان و شوجان پرویز از بنگلادش شعر‌های عاشورایی خود را ارائه کردند.

مهدی باقرخان هندوستان

بار دگر تمام جهان را خزان گرفت
از داغ کربلا دل صاحب‌دلان گرفت

از کوهسار عشق، صدا می‌چکد هنوز
غوغای یا حسین (ع) زمین و زمان گرفت

آن ظهر ناگزیر، زمین نیز گریه کرد
از غربت همیشه تو آسمان گرفت

حلقوم حق نوای شهیدان، ز خون دل
بر ظلم حمله کرد و سنان و کمان گرفت‌

ای چاره‌ساز درد و بلا، دست‌مان بگیر
بی‌تو کجا، جلوی یزیدان، توان گرفت

قلبم اگرچه رنج و ملامت کشیده است
با ذکر یا حسین تو آرام، جان گرفت

می‌خواستم غزل بسرایم، دلم شکست
رفتم زسوگ مرثیه گویم، زبان گرفت

فاطمه صغری زیدی از هندوستان

سلام من به محرم به صاحب کرمش
سلام من به مه اشک و آه و سوز و غمش

سلام من به تو‌ ای آفتاب عالم تاب
به کاروان شهیدان پاک و محترمش

سلام من به شما ساکنان کرب و بلا
سلام من به حسین و به ساقی حرمش

سلام من به اذان گوی صبح عاشورا
به لهجه نبوی و به سوز صبحدمش

علی اکبر و زخم تن و سنان ستم
پدر خمیده کمر، خرد زیر بار غمش

سلام من به صغیر رضیع کرب و بلا
ببین به شوق و جنونش نبین به سن کمش

زبان خشک و تن زخم و حلق ببریده
کجا روم به که گویم روایت ستمش

سلام من به شهیدان تشنه کام و ذبیح
به حافظان حریم امامت و حرمش

سلام من به تو‌ای آفتاب بر سر نی
که جان مرده دلان زنده میشود به دمش

سلام من به حسین و به زینب و به علی
به عاشقی که نلرزیده لحظه‌ای قدمش

سلام من به تو‌ای ماه عشقبازی‌ها
به ناله‌های شبانه به سوز و درد و غمش

به دیده اشک روان و به لب نوای حسین
ز دور بوسه زنانم به مضجع حرمش

سحر به قصد زیارت حدیث عشق بخوان
به نام حضرت عباس صاحب علمش

شوجان پرویز، دانشجوی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه داکا

دوباره کربلا
دوباره حسین (ع)
و تا همیشه حسین (ع)
دوباره علم‌های سبز و سرخ شهادت
درس بگیرید آی مسلمانان
برخیزید از خواب گران
شما فراموش کرده‌اید انگار
کربلای حسینی را؟
درس بگیرید از حسین (ع)
از سر‌های روی نیزه که سازش نکردند با خنجر‌ها
درس بگیرید
از آلِ علی (ع)
که تسلیم هرزگان نشدند
درس بگیرید از امام
دوباره برافرازید پرچم‌های آزادگی را
گویا فراموش کرده اید؟
تشنگی علی اصغر را؟
انگشتر و انگشت بریده حسین علی را؟
در این روز‌های نزدیک هم
انگشتری به رنگ عقیق سرخ حسینی دیدیم
در کربلای بغداد
و انگشتی که به شهادت اشاره می‌کرد
برخیزید آی مسلمانان جهان
درس بگیرید از حسین (ع)
از کربلا
و ریشه‌کن کنید این همه ظلم و جور را
دوباره آمده ماه محرم
و روز عاشورا
تا بیدار شوند اهل جهان
و خون سیدالشهداست که تا هنوز
فریاد می‌زند:
که‌ای مسلمانان
برخیزید!
از خواب گران

سرویش سرمست از هندوستان

آریایی خون من با عشق گوید یا حسین (ع)
داستان کربلا صد کرب دارد یا حُسین (ع)

برهمن هستم قدیمی نسبتم با کربلا
روز میدان خاندانم با تو باشد یا حُسین (ع)

رایت الله یعنی داستان کربلا
شهرتت بالاتر است از تاب اسود یا حُسین (ع)

آن قدر اخلاص دارم بر امیرالمؤمنین
آب بیند چشم من گر در دل آید یا حُسین (ع)

در جواب دعوتت همگام و همدل گشته‌ایم
صد صف از هندو به یاری تو آمد یا حسین (ع)

کربلایت را چه می‌شد گر ببینم کاش کاش
لااقل ما را بخوان روزی به مشهد یا حسین (ع)

هندوی هندم، ولی در دل شهادت داده‌ام
هست ذکرم یا علی و یا محمد یا حسین (ع)

در بخش دیگری از این نشست ادبی، تعدادی از نویسندگان از جمله حسین دارند، حمیده پارسافر، مصعب یحیایی، محمدمهدی عبدالهی و ... به مناسبت رونمایی کتاب «باغتاج» حجت الاسلام انصاری‌نژاد یادداشت‌هایی را ارائه کردند که در ادامه بخشی از این یادداشت‌ها آمده است.

حدادعادل: شاعری به تمام معنی کلمه است

یادداشت غلامعلى حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسى درباره مجموعه چهارجلدی «باغتاج» نوشته است: انتشار مجموعه چهارجلدی «پنجره‌های تماشا» و «وزش‌های شگفت» و «باغتاج» و «سواحل بی‌تاب» از محمدحسین انصاری‌نژاد به علاقه‌مندان ادبیات انقلاب اسلامی فرصت می‌دهد تا با شعر و نثر او بیشتر آشنا شوند. پنجره‌های تماشا شامل «مجموعه نثر‌های ادبی» اوست و سواحل بی‌تاب «گزیده غزل‌ها»‌ی او را در بر دارد و باغتاج «گزیده قصیده‌ها» و وزش‌های شگفت مشتمل بر «سایر قالب‌ها و نوسروده‌ها»‌ی اوست.

وی می‌افزاید: انصاری‌نژاد یک «شاعر» به تمام معنی کلمه است. شعر او خون‌دار و جان‌دار و استخوان‌دار است. او شاعر «انقلاب اسلامی» است و اسلام و انقلاب مانند روحی در کالبد شعر وی جاری است. اما این هدفمندی و بصیرت سیاسی از دلپذیری و لطافت شاعرانه او نکاسته است. او از زمانی که شعر سروده در هیچ حادثه و معرکه‌ای ساکت نبوده و حتی تأخیر هم نداشته است. این مجموعه، نه تنها جامعه ادبی ما را با شاعری پرکار و توانا آشنا می‌سازد، بلکه به جوانانی که تازه در راه شعر انقلاب قدم نهاده‌اند کمک می‌کند تا، با در دست داشتن چنین الگویی، به شعر خود، چه از حیث زبان و ادب و چه از حیث محتوا و جهت، کمال بخشند.

مرادی: انصاری‌نژاد شاعر شاخص حوزوی است

محمد مرادی عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز در یادداشت خود نوشته است: شعر حوزوی در سده‌‏های اخیر فراز و فرود‌های گوناگونی تجربه کرده است. در دهه‏‌های پس از انقلاب، پیوند شعر حوزوی و جریان‏‌های رسمی ادبیات فارسی، بیش از بسیاری از ادوار پیشین جلوه‌‏گری کرده و همین نکته، سبب توقیت این جریان اغلب حاشیه‏‌نشین شده است. اگر تا پیش از دهه ۹۰، شاعر فرهیخته و بی‌بدیل، استاد زکریا اخلاقی را نماد شعر حوزوی می‌‏نامیدیم، کوشایی و پویایی شعر و زبان و خیال سروده‌‏های محمدحسین انصاری‌نژاد، در دهه‏ ۹۰، او را در جایگاه شاعر شاخص حوزوی این ۱۰ سال قرار داده است.

وی می‌افزاید: تنوع قالبی، از ویژگی‏‌های اشعار محمدحسین انصاری‌نژاد است. او هم غزل‏‌سرایی است با تنوع ساحت موسیقایی و زبانی، هم قصیده‌سرایی توانا و هم در تجربه‏ ترکیب‌بند، از توانایان عصر ماست. تخیل در سروده‌‏های او، ساحت‏‌های گوناگون دارد؛ گاه ساحل‌نشین شعر نیماست و گاه آینه‌‏گردان مضامین بیدل؛ گاه شهودخوان غزلیات شمس و گاه خوشه‌چین خرمن سعدی و حافظ و همه‏ این ساحت‏‌های تصویری و تخیلی، در نقطه قلب شاعر به هم رسیده است گویی که همه اویند و او همه. جهان اندیشگانی و داشتن عاطفهی فرعی (خلاف اغلب شاعران مسندنشین و صندلی دوست روزگار ما) از دیگر ویژگی‏‌های شعر اوست. او از دریچهی نگاه خود شعر می‏‌گوید و از چشمه‏‌سار درونش، موج موج خلیج و قطره قطره زلالی می‌جوشد.

وحید سمنانى نیز در یادداشت خود درباره «باغتاج» معتقد است؛ نیازی به واگویی نیست که وی شاعر پرکاری است و آنچه در این مجال گرد هم آمده مجموعه‌ای است از آثار منتشر شده او. با این توصیف از آنجا که سیاق تنظیم این کتاب‌ها بر درج تمام آثار است باید کمتر دخل و تصرفی در حذف و اصلاح آن‌ها انجام گرفته باشد. پس این مجموعه صحنه نمایش توأمان اوج و فرود شاعر است. شعر‌ها آیینه احوال شاعرند پس غریب نیست در زمان به تماشا گذاشتن مجموعه‌ای بی‌دستچین از سال‌های پختگی تا جوانی، کلمات نیز دچار فراز و فرود باشند.

کافی: نگاه او به هستی نگاهی تصویرگرایانه است

غلامرضا کافى، عضو هیئت علمى دانشگاه شیراز در یادداشت خود نوشته است: بدون شک یکی از عناصر اصلی شعر تصویر است. اگرچه عناصری مقدم بر این عنصر برای شعر باید قائل بود، مثل اینکه زبان، عنصر اصلی شعر باشد، چرا که اصولاً شعر در زبان اتفاق می‌افتد. همچنان که سینما در تصویر یا مجسمه در حجم؛ و البته عنصر تصویر محل نزاع به جهت اصلی بودن یا نبودن بین اهل ادب است. در این میان برخی از شاعران از این عنصر بسیار سود می‌برند یعنی زبان تصویرگرا دارند. محمدحسین انصاری‌نژاد یکی از این شاعران است که در آثارش اهمیت فوق‌العاده‌ای به تصویر و تصویرسازی می‌دهد. نه این که از عناصر دیگر استفاده نمی‌کند بلکه از عنصر تصویرسازی بیشتر سود می‌برد. گویی نگاه او به هستی نگاهی تصویرگرایانه است و الا هم از اندیشه‌های فلسفی و تاریخی به ویژه تاریخ اسلام و ادیان سود می‌برد، هم ظرایف ادبی و بلاغی را خوب می‌شناسد. اتفاقاً نکته دومی که می‌توان در باب شعر او گفت، استفاده از تلمیح آمیخته با دقیقه‌های بلاغی در کلام است. باید گفت انصاری نژاد به لحاظ تازگی‌های زبانی در پی تجربه برخی از قافیه و ردیف‌های نسبتاً نو و کمتر دست پَرسوده است.

وی می‌افزاید: در شعر وی نباید پی کشف‌های شاعرانه باشیم، بلکه باید سازگاری واژگانی و محتوا را در هیئت تصویری شاعرانه به تماشا بنشینیم. این همان چیزی است که شعر را بُعد می‌دهد و نگاه شاعران را متمایز می‌کند و تازگی را به یاد مخاطب حرفه‌ای می‌آورد. همچنین قصیده‌سرایی، به طور عموم نشان میانسالی و از شناسه‌های پختگی سخن در نزد اهل ادب به شمار می‌آید. حال آن که جناب انصاری‌نژاد، به دلیل رسیدن به پختگی کلام، خیلی زودتر از رسیدن به میانسالی، این تجربه موفق را داشته‌اند و این دقیقه روشن می‌کند که پیشرفت وی در سخن و دریافت مقام تعالی و پختگی شعر برایشان، قدری زودتر از وقت معمول روی کرده است.

مصطفی محدثی خراسانی نیز به بهانه انتشار کلیات چهارجلدی محمدحسین انصاری‌نژاد ابیاتی را سروده است.‌

ای عشق تا طراوت باران مرا ببر
بیرون بیا راز تن و تا جان مرا ببر

از «پشت سایه‌ها» به افق‌های آفتاب
تا «کشف رنگ» رنگ بهاران مرا ببر

خاکستری نشسته به روی «اجاق» شعر
آتش بیار و تا تب سوزان مرا ببر‌

ای باغ عطربیز «سحرخیز» گل بپاش
تا فهم عاشقانه انسان مرا ببر

آنجا کنار «زمزمه کاشی» شهود
شعری بخوان و تا لب عرفان مرا ببر

از صبح پر شکوفه پروانه‌های وصل
پیکی بیار و از شب هجران مرا ببر

دشتی نواز و پای بکوب و غزل بخوان
تا «کوهپایه»‌های خراسان مرا ببر

حسین اسرافیلى نیز درباره محمدحسین انصاری‌نژاد ابیاتی را سروده است.

کیست تورا مثل پلنگان کوه
زمزمه تازه ای، انشاکند؟

مزرعه گندم احساس را
فرصت بیداری معنا کند

شعر تو را، تازه دم و عطرنوش
هم طپش سفره دریا کند

چشم همین پنجره را، مثل ماه
بال تو بر صخره، تماشا کند

پشت همین تیرگی و سایه‌ها
صحبتی از روشن فردا کند

باغ سحرخیز تو را، صبحدم
زمزمه کاشی رویا کند

از نفس روشن این کشتزار
پنجره، وا، برشب یلدا کند

حق حق و هو هو زند از اشتیاق
راه به خلوتگه عنقا کند

کیست که، چون سحر «محمدحسین»
سخت، اثر در دل عنقا کند

دغدغه‌هایی در قالب قصیده

حسین قرایى، نویسنده و معاون فرهنگى دانشگاه صداوسیما نیز در بخشی از یادداشت خود نوشته است: شعر‌های انصاری‌نژاد، رنگ و بوی حوزه و کلمات حوزوی دارد و از همین نظرگاه بود که در دو حوزه علمیه ورامین و پیشوا حاضر شد، شعرهایش را که خواند، طلبه‌ها دوره‌اش کردند. این شاعر زلال جنوبی، بیشترین دغدغه‌ها و دردمندی‌هایش را در قالب قصیده عرضه می‌کند، البته در قالب‌های دیگر هم موفق است.

نزدیکی به طبیعت صمیمی زبان

رضا اسماعیلى هم درباره مجموعه باغتاج معتقد است؛ به دور از هر گونه تعریف و تعارف، شاعر دقیقه‌یاب و نازک‌خیالی، چون انصاری‌نژاد که از تبار شاعران روحانی است و لهجه شعرش قدسی، انصافاً در سرودن غزل و قصیده دستی توانا و طبعی روان دارد و از قدیم گفته‌اند که «حاجت مشاطه نیست روی دلارام را».

وی می‌افزاید: این که در روز و روزگار ما قالب قصیده از بطن و متن ادبیات به حاشیه رانده شده دلایل فراوانی دارد که یکی از آن‌ها ناتوانی شاعران هم روزگار ما در انطباق مضامین این قالب ادبی با خواست و ذائقه عمومی است؛ یعنی به راستی زدن حرف‌هایی «از جنس زمان» در قالب قصیده دشوار است و کار هر کسی نیست. چنان که سال‌ها پیش استاد شفیعی کدکنی با ناامیدی تمام در کتاب موسیقی شعرش نوشت: «قصیده برای همان مجال محدود شعر عرب در روزگار گذشته کافی است، اما در این زمانه دیگر نمی‌تواند ظرفیت آفاق فکری شاعران را داشته باشد». ولی امروز قصیده‌های فاخر و ساختارمند شاعر توانمند و مستعدی، چون انصاری‌نژاد خلاف این گفته را ثابت می‌کند؛ زیرا نقطه قوت قصیده‌های این عزیز که الهه قدسی شعر تمام وجودش را تسخیر کرده است، دقیقاً «روز آمد» کردن قالب قصیده و بهره‌مندی آن از زبان و ساختاری با طراوت و امروزین است که خواننده را به شوق می‌آورد و از فرو افتادن در دامچاله «ملال و کسالت» حفظ می‌کند.

اسماعیلی ادامه می‌دهد: نزدیکی به طبیعت صمیمی زبان، عینی‌گرایی، جزئی‌نگری، بیان وصفی – روایی و استفاده از المان‌های بومی و اقلیمی (عشق به طبیعت) از مؤلفه‌های محوری قصیده‌های انصاری‌نژاد است که لهجه قصیده‌های او را به لهجه نیمایی و فضای شعر امروز بسیار نزدیک کرده و باعث شده است که قصیده‌های او از ساختاری مدرن و معاصر برخوردار شوند. قصیده‌سرایی در زمانه ما حُکم راه رفتن بر روی طناب را دارد. به همین خاطر شاعر هوشمند باید در این مسیر صعب و پر خطر خیلی خیلی مواظب باشد که در پرتگاه هایی، چون «تکرار» و «تقلید» سقوط نکند و آن گاه که قصد «قصیده» می‌کند، شعری از جنس زمان بگوید. الحمدالله از جبین قصیده‌هایی که در مجموعه «باغتاج» فراهم آمده، پیداست که شاعر این دقیقه را دریافته و از این هوشیاری شاعرانه بهره‌مند بوده است.

در ادامه همچنین شاعرانی همچون سیدمحمدجواد شرافت، جواد محمدزمانی، محمدمهدی عبدالهی، محمدعلی یوسفی، علیرضا قزوه، نغمه مستشارنظامی و ... شعر‌های عاشورایی خود را ارائه کردند.

انتهای پیام
captcha