یاران ایرانی امام رضا(ع)
کد خبر: 3978288
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۶

یاران ایرانی امام رضا(ع)

آغاز سابقه تشیع در میان ایرانیان به دوران رسول اعظم الهی می‌رسد. با آنکه دوران پیشوایان پاک شیعه به لحاظ حاکمیت دشمنان کینه توز اسلام و اهل‌بیت از سیاه‌ترین بسترهای تاریخ تشیع به شمار می‌آید، اما بهره‌های علمی و معنوی ایرانیان از رهبران معصوم و یاری آنان در مآخذ تاریخی چشمگیر است.

یاران ایرانی امام رضا(ع)رفتار و آداب معاشرت عمومی امام(ع) چه پیش از ولایتعهدی و چه پس از آن  به گونه‌ای بود که پیوسته نقشه‌های مأمون را برهم می‌زد. هرگز مردم ندیدند امام(ع) تحت تأثیر زرق و برقِ شئون حکومتی قرار گرفته و در نحوه رفتار و سلوکش با مردم اندکی تغییر پدید آید.

وصف یاران ایرانی امام رضا(ع) و حتی آوردن نام همه آنان در یک نوشتار دشوار است. از این رو در این نوشته به معرفی افرادی معدود از یاران ایرانی حضرت امام رضا(ع) بسنده می‌شود.


بیشتر بخوانید:


ابراهیم بن محمد همدانی – مولی همدانی

معروفیت او به این نام از آن روست که حضرت امام‌رضا(ع) در نوشته از وی به مولی همدانی یاد می‌کند. وی از دلباختگان امامت و ولایت به شمار می‌آید، زیرا نام مولی همدانی در زمره یاران سه معصوم دیده می‌شود و این افتخاری است که او را از دیگر همگنان خود برجسته می‌سازد. پس از شهادت امام رضا (ع) از امام جواد(ع) بهره می‌برد و پس از آن حضرت نیز در گروه یاران امام علی‌النقی(ع) جای می‌گیرد.

ابراهیم بن محمد در زمره وکلای امام هادی(ع) است. او چهل بار به زیارت خانه خدا می‌رود. کشی در کتاب رجال خود، در ذیل أحمد بن اسحاق تصریح دارد که محمد بن مسعود، علی بن محمد، محمد بن أحمد، محمد بن عیسی، ابو محمد رازی و أحمد بن ابوعبدالله برقی، برخی دیگر، همگی از ابراهیم بن محمد همدانی و ایوب بن نوح و أحمد بن ضمره و احمد بن اسحاق به عنوان ثقه یاد می‌کنند. همچنین در ذیل سخن از ابراهیم بن محمد همدانی می‌نویسد: حدیث کرد برایم أحمد بن محمد، از ابراهیم بن محمد همدانی که گفت: «حضرت ابوجعفر – امام جواد به پدرم نوشت که برای ایشان توطئه‌ای که سمیع – (از دشمنان تشیع) در حقم مرتکب می‌گردد «بنویسم» برای حضرت نوشتم. امام با خط مبارک خود برای من نوشتند: «اندوهگین مباش، خداوند تو را در برابر ستمکاران یاری می‌کند، من نیز تو را به یاری پروردگار بشارت می‌دهم. پاداش معنویت هم نزد خداوند کریم محفوظ است. پس آفریدگارت را فراوان ستایش نما و هرگز از یادش غافل مباش.

ابراهیم بن اشعری قمی

وی نخست پروانه شمع وجود موسی بن جعفر است. پس از شهادت آن حضرت در زمره یاران امام علی بن موسی الرضا(ع) در می‌آید و نزد حضرتش به کسب دانش و تهذیب نفس می‌پردازد.

او از ویژه عالمانی است که پرورش شخصیت او مرهون تلاش امام معصوم بوده و برای همین از هردو بزرگوار روایت می‌کند. با همکاری برادرش فضل بن محمد کتابی می‌نویسد که حسن بن علی بن فضال از آن روایت می‌نماید.

ابراهیم بن ابی‌محمود خراسانی، معروف به مولی خراسانی

از این‌رو که ایرانی است و هم شخصیتی برجسته دارد. در کشورهای عربی به مولی خراسانی شناخته می‌شود. از یاران موسی بن جعفر(ع) شمرده می‌شود، اما پس از شهادت آن حضرت در صف یاران امام علی بن موسی‌الرضا(ع) قرار می‌گیرد. عالمانی چون نجاشی و شیخ طوسی موثقش می‌خوانند و کتابی هم داشته که أحمد بن عیسی آن را روایت می‌کند.

ابراهیم بن سلام نیشابوری

وی راوی حدیث و از وکلای امام به شمار می آید. برخی صلاحیتش را انکار می‌کنند و برای همین نیز به سمت وکالتش از سوی امام هم به دیده تردید می‌نگرند. حدیثش را هم معتبر نمی‌دانند. اما بزرگانی چون شیخ طوسی، علامه حلی، نه در صلاحیتش تردید دارند و نه اعتبار روایتش و وکالتش از سوی امام را نیز تأیید می‌کنند و سمت وکالت از جانب معصوم را بر صلاحیت و درستی گفتارش دلیل می‌آورند.

بی‌شک ابراهیم بن سلام(سلامه) نیشابوری در زمره یاران فرهیخته امام رضا(ع) است، زیرا غالب سخنان منفی که درباره شخصیت‌های برجسته شیعی در تاریخ اسلام به چشم می‌آید، براساس شایعات و انگیزه‌های سیاسی دشمنان اهل‌بیت رخ می‌نماید. با کمی ژرف‌بینی در تاریخ روشن می‌شود که شخصیت‌های شیعی هرچه برجسته‌تر و در خدمت به اهداف اهل‌بیت به توفیقاتی فزون‌تر دست یابند، تبلیغات دشمنان نیز در تخریب چهره آنان حجم و گسترش بیشتر خواهد داشت.

ابوخالد سجستانی

از یاران امام‌رضا(ع) و راوی حدیث است و شیخ طوسی بر این مطلب تأیید دارد. چون شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) در زندان هارون مظلومانه و محرمانه رخ می‌نماید، نخست بسیاری از شیعیان و حتی نزدیکان امام شهادتش را باور نمی‌کنند، اما با گذشت زمان هریک از راهی شهادت امام را به‌عنوان یک واقعیت تلخ می‌پذیرند به جز گروهی که در آرزوی رسیدن به رفاه و لذایذ دنیا با اموال و وجوهات شرعی در دام نیرنگ حکومت عباسی گرفتار می‌آیند و امامت امام هشتم را انکار می‌نمایند. بقیه نزد امام رضا(ع) می‌روند و به امامتش ایمان می‌آورند.

از این‌رو عدم پذیرش شهادت امام کاظم(ع) از سوی یاران خالص آن بزرگوار را می‌توان دلیل بردید باز و ذهن کاوشگر آنان دانست، نه تردید در امامت امام‌رضا(ع). شیخ ابوالعباس کشی نیز، ابوخالد سجستانی را در زمره همین دسته از یاران امام معرفی کرده و نقل می‌کند که ابوخالد سجستانی به گمان اینکه امام موسی بن جعفر(ع) زنده است، به جمع واقفیه می‌پیوندد و سپس با بهره از دانش ستاره‌شناسی که بی‌شک نزد امام آموخته است، به شهادت امام کاظم(ع) یقین می‌نماید و در صف یاران امام رضا(ع) در می‌آید.

ابوطاهر بن حمزة بن الیسع قمی

او ثقه و راوی حدیث است. نجاشی او را از یاران امام رضا(ع) و راوی حدیث آن حضرت می‌داند.

أحمد بن عامر

یار فرهیخته امام‌رضا(ع) است. جد بزرگوارش «وهب بن عامر» از مردان جاوید تاریخ تشیع به شمار می‌آید. به سال 61 هجری در یاری امام‌حسین(ع) به شهادت می‌رسد. أحمد بن عامر راوی حدیث نیز هست و پسرش عبدالله بن أحمد از وی روایت می‌کند.

ادریس بن عبدالله اشعری قمی

دانشمند و دارای کتاب است. از زکریا حسین بن عثمان و برادرش عبدالملک از او روایت می‌کنند که دانش او مرهون بهره‌گیری از حضرت امام‌صادق(ع)، امام‌کاظم(ع) و امام‌رضا(ع) است. بی‌شک فردی که دانش خود را از سه معصوم آموخته باشد در گفتار ثقه و در رفتار و کردار نیز قابل الگوگیری است.

ادریس بن حسین اشعری قمی

این راوی ثقه شمرده می‌شود، نزد امام‌رضا(ع) شرفیاب می‌شود و به فراگیری دانش می‌پردازد و از آن حضرت روایت می‌کند.

ادریس بن یقین

وی اهل خراسان و از یاران امام رضا(ع) است. پیش از امام رضا(ع) نیز چندی به محضر حضرت موسی بن جعفر(ع) می‌رسد و از آن حضرت بهره‌ می‌گیرد، اما بیشترین دوران بهره‌گیری او نزد امام‌رضا(ع) است. شیخ طوسی هم او را در شمار یاران ابوالحسن(ع) نام می‌برد.

اسحاق بن ابراهیم حضینی

در شمار یاران امام رضا(ع) است، توسط حسن بن سعید اهوازی نزد هشتمین پیشوای شیعیان می‌رسد و از آن حضرت بهره علمی و معنوی می‌برد. در زمره روات حدیث است. از امام رضا(ع) روایت می‌کند: علی بن مهزیار اهوازی و پسرش حسن بن علی اهوازی از او روایت می‌کنند. برخی وثاقتش را تأیید می‌کنند.

اسحاق بن آدم

از شیفتگان علی بن موسی الرضا(ع) در شهر قم به شمار می‌رود. کتابی هم داشته که در حال حاضر در دست نیست. محمد بن ابی‌الخطاب آن را روایت می‌کند. به گفته ابوالعباس فضل بن حسان دالانی، کتاب اسحاق ابن آدم، مورد نقل محمد بن الحسین بن ابی‌الخطاب نیز هست.

منابع: کتب خلاصة الاقوال، قاموس الرجال و اعیان الشیعه و ensani.ir

انتهای پیام
captcha