اول ذیالقعده مصادف با تولد حضرت معصومه(س) بهعنوان روز دختر نامگذاری و مقام دختر در جامعه گرامی داشته شده؛ روز دختر بهانهای است تا به جایگاه دختر در جامعه اهمیت ویژهای داده شود و قدر و منزلت دخترها کمی بیشتر در جامعه دانسته شود.
بدون تردید میدانیم توجه به دختران فقط با نامگذاری یک روز چاره دغدغههای آنان نیست و این روز میتواند فرصت طلایی برای رفع نیازمندیهای این قشر از جامعه باشد، دخترانی که در آیندهای نزدیک با تربیت نسلی نو میتوانند پویایی دو چندانی را برای کشور به ارمغان آورند. بیشک بیتوجهی به این قشر ممکن است اثرات مخربی در حوزههای مختلف به دنبال داشته باشد.
با توجه به فرارسیدن سالروز میلاد حضرت معصومه(س) و روز دختر، همین موضوع دستمایهای شد تا برای بررسی دغدغههای دختران، در گپ و گفت ایکنا از قم با چند دختر، تصویری از چالشها و دلمشغولیهای این قشر از جامعه ارائه شود.
به گزارش ایکنا از قم، فاطمه، دانشجوی دانشگاه قم نخستین دختری است که به خبرنگار ایکنا از قم میگوید: امروزه با وجود شرایط تحصیلی یکسان برای پسران و دختران، هنوز هم تنگناهایی بر سر راه دختران قرار دارد و جوانان این سرزمین چه دختر و چه پسر دغدغه اشتغال و ازدواج و کار و زندگی دارند و دختران استان قم هم از این موضوع مستثنی نیستند.
وی ادامه میدهد: آنچه مرا به عنوان یک دختر جوان دلسرد میکند عدم توجه به دختران قم در تصمیمگیریها است، دختران جوان خیلی در پستهای مدیریتی و تصمیمگیری حضور ندارند؛ البته این مشکل شامل پسران جوان هم میشود اما در دختران پررنگتر است.
این دانشجوی دانشگاه قم با تأکید بر اینکه آزموده شدن دختران این شهر در مناصب مدیریتی حق آنهاست، میگوید: امروزه اگر دختران جوان قم در جایی مشغول به کار هستند معمولاً در شرکتهای خصوصی و فروشندگی با حقوق اندک است که به نظر بنده این زیبنده دختران این شهر مذهبی نیست.
مریم، دختر 17سالهای است که از تعصب والدین و تعصبات خانوادگی، میگوید: من جرئت بیرون و حتی پارک رفتن با دوستانم را ندارم چرا که خانواده ام تفکراتی مانند دختر نباید خیلی بیرون برود اما زمانی که ازدواج کرد میتواند هر روز بیرون باشد را در سر میپرورانند و به من نیز انتقال میدهند و این تفکرات پدر و مادرم گاهی اوقات مرا مجبور به پنهانکاری و دروغ میکند؛ همیشه در رویای این هستم که زمان ازدواجم فرا برسد و من از این عدم امنیت روانی و این تفکرات رهایی یابم و نمیدانم آیا در منزل همسر میتوانم با دوستانم به پارک بروم یا خیر.
این دختر ادامه میدهد: نمیدانم چگونه به پدر و مادران بگویم که ما دختران نیاز به محبت و همراهی بیشتری از جانب شما داریم در حالیکه آنقدر غرق در کار و زندگی روزمره هستید که ما را به فراموشی سپردهاید یا توجه کمتری به ما دارید.
رقیه، یکی دیگر از دخترانی است که به دلیل تفکرات پدر و مادرش از ادامه تحصیل بازمانده و مجبور به ازدواج شده است. او فقط ۱۷ سال دارد و میگوید: بعد از پایان دروس راهنمایی با ذوق و شوق به دنبال ادامه تحصیل بودم، اما پدر و مادرم میگفتند دختر را چه به درس خواندن، دنبال زندگی و بچهداریات برو. من ازدواج کردم و بعد از دو سال از همسرم جدا شدم؛ اکنون بدون هیچ شغل و جایگاه اجتماعی، همراه با کنایههای پدر و مادرم روزگار میگذرانم.
نازنین، دختر 20 ساله دیگری است که به خبرنگار ایکنا از قم میگوید: 4 سال پیش خانوادهام با همین تفکر دختر را چه به درس خواندن، دختر باید دنبال بختش برود به خودم آمدم دیدم در زندگی مشترکی قرار دارم که مرد زندگی نزدیک به 10 سال از خودم بزرگتر است و من در اوج نوجوانی به دنبال کسب تائید همسرم بودم چرا که او به من محبت میکرد و من شدیداً به او وابسته شده بودم چون از نظر عاطفی در خانواده خودم توجه چندانی از سمت پدر و مادرم نمیدیدم و اکنون در سن 20 سالگی رضایتی از زندگیام ندارم چرا که همسرم سنش بیشتر شده و انتظار دارد که رفتار و اخلاق من مانند یک خانم 30 ساله باشد و من نمیتوانم چنین باشم و همین موضوع سبب جنگ اعصاب روزانه خانه ما؛ چرا که به اکثر رفتارهای من ایراد میگیرد و میگوید کی میخواهی بزرگ شوی؟ اما من نمیتوانم به جدایی از همسرم نیز فکر کنم چون از نظر عاطفی بسیار به او وابسته هستم و مجبورم این نارضایتی را با خودم یدک بکشم و به فکر جدایی نباشم چرا که جایگاهی هم در میان خانوادهام ندارم.
حدیث، ۱۶ ساله است و فرزند اول خانواده؛ وی در مورد رفتار خانوادهها میگوید: با وجود تغییرات در ساختار فرهنگ، هنوز هم پسران بر دختران ترجیح داده میشوند. حتی برادران کوچکتر در بعضی خانوادهها با زورگویی و بیاحترامی با خواهران بزرگ خود رفتار میکنند و از سوی والدین مورد حمایت و تأیید قرار میگیرند.
خودش یکی از این خواهرهای بزرگ خانواده است که اسیر تبعیض جنسیتی شده است. روح لطیف دخترانهاش این تبعیضها را برنمیتابد و انتهای کلامش بغض پنهانی نهفته است.
مینا، دختر ۱۳ ساله از بیمهریها و بیتوجهی خانواده خود شکایت داشت و بیان میکند: همیشه دوست داشتم با پدرم خیلی صمیمی باشم اما او با من رفتار سردی دارد؛ مدام از تمام رفتارهای من انتقاد میکند و این انتقادها و توهینها اعتمادبهنفس مرا گرفته و من هیچگاه جرئت و فرصت اعتراض و اظهارنظر در منزل را ندارم.
نرگس، دختر 21 ساله مجردی است که در یک شرکت مشغول به کار است و به خبرنگار ایکنا میگوید: من از 19 سالگی وارد بازار کار شده و در یک شرکت مشغول به کار شدم و میخواهم بگویم دختران شاغل مجرد در برخی محیطهای کاری امنیت روانی و عاطفی ندارند و به شخصه گاهی از شاغل بودن خودم پشیمان میشوم و این را هم بگویم گاهی اوقات دختران مجرد حجمی از آزار و اذیتهای کلامی را متحمل میشوند اما حرفی نمیزنند چرا که نگران نگاههای دیگران و جامعه نسبت به خود هستند.
این دختر 21ساله ادامه میدهد: یکی دیگر از مواردی که همیشه مرا آزار میدهد آگهیهای کسب و کار است که در آن آمده «ظاهری آراسته» و این همیشه موجب خراش روح من به عنوان یک دختر است چرا قبل از اینکه از تواناییهایمان بپرسید به دنبال این ویژگی برای استخدام در یک شرکت هستید و این یعنی توجه به ظاهر دختران حتی گاهی اوقات بدون توجه به تخصص او.
صحبتهای این دختران جوان ذهنم را به چالش کشید. به سراغ مشاوری رفتم که اختلاف سنی آنچنانی با این دختران ندارد. حکیمه غرویان، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی و متولد ۱۳۶۹ است؛ او خلقوخوی دختران جوان را خوب میداند و میگوید: این مشکلاتی که شما از آن سخن میگویید برای ما دختران دهه ۶۰ هم غریب نیست. محدودیت بیش از حد دختران نوجوان و جوان میتواند آسیبهای جدی به آنها وارد کند؛ به خانوادهها تأکید میکنم توجه خاصی به دختران نوجوانشان که در سن بلوغ هستند داشته باشند.
مربی دورههای مهارتهای زندگی نوجوانان معتقد است که دخترهای نوجوان وقتی در فاصله سنی ۱۰ تا ۱۷ سالگی هستند بحرانیترین سالهای عمرشان را سپری میکنند؛ آنها بلوغ جسمی را تجربه میکنند و این روند تمام عملکردهای جسمی و روانیشان را متحول میکند؛ در این سن باید به ادامه تحصیل آنان توجه شود چرا که با درس خواندن احساس ارزش میکنند.
عضو سازمان نظام روانشناسی میافزاید: در این دوره در موارد بسیاری دختران نوجوان اعتماد به نفسشان پایین میآید و یکی از نیازهای آنان در این سن داشتن ارتباط نزدیک با گروه دوستان و همکلاسیها است که اگر از سوی خانواده سرکوب شود به شکلهای نامناسب در رفتار دختران بروز پیدا میکند؛ خانوادهها باید به ارتباط سالم دخترانشان با همسالان توجه کنند تا هم نیاز روحی دخترانشان برآورده شود و هم به استحکام پیوند دختران با خانواده کمک کند.
مشاور مرکز مشاوره خانواده پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با تأکید بر توجه به نظرات دختران در محیط منزل، میگوید: متأسفانه گاهی اوقات در خانوادهها مشاهده میشود که دختران در مقایسه با پسران حق هیچگونه اظهارنظری را ندارند، در حالی که خانوادهها باید با تدابیر بجا و برنامهریزی سنجیده از رأی و نظر هم فرزند پسر و هم فرزند دختر خانواده بهره گیرند؛ چون دختران زیادی شاکی هستند که چرا نباید بسیاری از کارها را انجام دهند، در حالی که پسران خانواده از آزادی بیشتری برخوردارند و توجه بیشتری را نیز دریافت میکنند.
این کارشناس معتقد است: وقتی با خانواده برخی از این دختران صحبت میکنم از نبود امنیت در جامعه با توجه به خشونتها و انحرافات جنسی امروز در اخبار و رسانهها میگویند و ناخودآگاه درگیر مسئله خشونت و برخورد با دختران و ممانعت از ورود آنان به جامعه میشوند چرا که مدام احساس ترس میکنند. البته ناگفته نماند این مهم نیز با توجه و نظارت بیشتر خانوادهها و شناخت دوستان خوب تا حدی قابل حل است.
این روانشناس کودک و نوجوان در پایان تأکید میکند: باید برای این چالشها که در گذر زمان همیشه وجود داشتهاند برنامه داشته باشیم؛ برای نمونه ارتباط بیشتر میان پدر و مادر و دختر، داشتن معلم خوب، آگاهی دادن به جامعه در مورد دختران و روحیات آنان، مطالعه کردن و پاسخگویی به سؤالات و از همه مهمتر در نظر داشتن تنوع تربیتی که بسیار ضرورت دارد.
گزارش از مژگان فرهنگیان
انتهای پیام