حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر حسینی در یادداشت خود یبه خبرگزاری ایکنا از قم گفت: بنیادیترین گفتنی در باب دینِ آسمانی و هدایت وحیانی که هموار باید یادآوری و تکرار شود، آن است که دین نابترین جلوه محبت خدا و آییننامه شادمانی و آرامش انسانها است.
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید:
در اولین گزارشهای قرآنی از هبوط انسان به زمین با صراحت و وضوح بیان شده است که ادیان آسمانی آئیننامه آرامش و شادمانی انسان است. در آیه 38 سوره بقره میخوانیم: «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ پس آنگاه که از سوی من رهنمودى براى شما آمد كه بدون تردید خواهد آمد، كسانى كه از رهنمود من پيروى كنند، نه ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگين مىشوند.»
بر اساس این آیه، وحی الهی آئیننامه زیستنِشاد در جهان مادی است و نزول وحی (دین) اقدامی است برخاسته از محبت خدا، برای فرو کاستن دلواپسی و نگرانی آفریننده جهان نسبت به برترین مخلوق هستی، یعنی انسان.
داستان هبوط انسان از بهشت به زمین، به داستان مادری میماند که ناچار است برای رشد و تعالی فرزند خود او را برای تحصیل به سرزمینی دور دست رهسپار کند؛ در حالیکه از تنهایی، غربت و سرنوشت او سخت نگران و بیمناک است و برای فرو کاستن سختیهای او تأمینِ آسایش و شادی فرزندش از هیچ اقدام فروگذاری نمیکند؛ گویی خداوند نیز از هبوط انسان از بهشت به کره خاکی، سرزمین رنج و اندوه، بیمناک است.
قرآن در اولین گزارشهای خود از هبوط انسان به زمین در سوره بقره به خوبی این مطلب را بازگو کرده است. «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» بقره/58 براساس این آیه، گویی دین در حقیقت، بیانگر دلواپسی خدا نسبت به انسان و آئیننامه شاد زیستن انسان معرفی میشود.
بر اساسِ آموزههای قرآنی، هبوط انسان به زمین، زمانی آغاز میشود که حضرت آدم (ع) با وسوسههای شیطان فرمان خدا را فراموش میکند و از میوه درختی میخورد؛ در حالیکه خداوند او را از این کار منع کرده است. پس از نادیده انگاشتن فرمان الهی آن حضرت، با همسر و فرزندانش، به امر الهی به زمین هبوط میکنند و محکوم به زندگی در زمین میشود، دیاری که بر اساس آیات قرآنی دیار رنج و درد، محدودیتها و کاستیهاست؛ خداوند پیش از این در آیات 17سوره طه دشمنی شیطان و تلخیها و سختیهای زندگی زمینی را یادآور شده بود که«فَقُلْنَا يَادَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلَا يخُرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى: اى آدم، اين [شيطان]، دشمن تو و همسر تو است؛ پس نبايد شما را از بهشت بيرون كند كه آنگاه به رنج افتى» واژه تشقی به معنای مشقت و سختی است؛ در آیه 18 و 19 همین سوره ویژگیهای زندگی بهشت را بیان میکند: «إِنَّ لَكَ أَلَّا تجَوعَ فِيهَا وَ لَا تَعْرَى وَ أَنَّكَ لَا تَظْمَؤُاْ فِيهَا وَ لَا تَضْحَى آن گاه گفتيم: بىگمان در آنجا برايت مقرّر است كه گرسنه نشوى و برهنه نمانى و همچنين تو در آنجا تشنه نشوى و سوزش [خورشيد] نبينى» (طه: 17-19). با بازگویی آرامش و شادمانی زندگی بهشتی، زندگی سخت پر رنج زندگی در زمین را یادآور میشود.
قرآن پس از بیان این فراز از داستان هبوط انسان، از سوی خداوند، بیدرنگ، بر نزول وحی و هدایت الهی و قطعی بودن آن برای راهنمایی و سعادت انسان، تصریح و تأکید میورزد، گویی، بر اساس منطق قرآن زیستن در زمین، جز با اتکا به هدایت آسمانی و پیروی از دستورات دین، میسر نخواهد شد؛ این ضرورت را بهوضوح میتوان در دومین فراز آیه دریافت: «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ گفتيم؛ آن گاه که از (جانب) من هدايتى به شما رسد كسانى كه از هدايت من پيروى كنند، بيمى بر آنان نيست و آنان اندوهگين نشوند.» این عبارت با نوعی انحصار و تأکید همراه است؛ یعنی تنها کسانی از غم و اندوه رهایی مییابند که از دین آسمانی پیروی کنند.
در سومین فراز آیه، کارکردِ شادیبخش دین بازگو میشود: «فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» در این فراز آمده است، آنکس که از آیین الهی پیروی کند، نه نسبت به آینده هراسناک است و نه از گذشته خویش محزون.
بدیهی است انسانی که نه نسبت به گذشته محزون باشد و نه از آینده خود نگران باشد شاد و مسرور خواهد بود؛ اساساً شادی چیزی جز رهایی از حزن و اندوه نیست و از اینرو میتوان گفت که اصلیترین هدف و غایت دین آرامش و شادکامی انسان است.
در زبان عربی واژه خوف بیانگر دلواپسی و نگرانی نسبت به آینده است و واژه حزن، گویای غم و اندوهی است که از خاطرات و رخدادهای تلخ گذشته دامنگیر آدمی میشود.
آنچه بیش از هر چیز آدمی را از شادی و شادکامی محروم میسازد، دلواپسی نسبت به آیندهای پرابهام و حزن و اندوه نسبت به رخدادهای تلخ و یا گناهانی است که در گذشته انجام گرفته، یادآوری آنها شادی و آرامش را از ما میزداید.
شادی و سرور مداوم کودکان را باید در ناآگاهی و بیتوجهی آنان نسبت به آینده و گذشته جستوجو کرد. در منطق قرآن کسانی که از هدایت الهی پیروی میکنند، در اوج شادی و رها از حزن و خوف خواهد بود.
در سروده منسوب به امام علی آمده است «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین» آنچه گذشت، فانی و بی بازگشت است و آینده نیز هنوز نیامده است؟ برخیز و فرصت میان دو عدم نیستی را دریابید.
نادیده گرفتن گذشته و حوادث تلخ و شیرین آن و بیتفاوتی نسبت به آینده و نگرانی و حیرت از راز آلودگی آینده، تنها برای کودکان میسر است؛ و افراد بالغ و عاقل تنها زمانی میتوانند از اندوه گذشته و بیمناکی آینده مصون بمانند که از توجیه و تضمینی خردپذیر برای این مصونیت برخوردار باشند.
از منظر قرآن، باور داشت وحی و اعتقاد به آن و پیروی از الزامات دینی، تنها، عاملی است که این مصونیت را تضمین خواهد کرد. به همین دلیل در قرآن در توصیف اولیاء الهی آمده است: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ: بدان كه دوستان خدا، نه بيمى بر آنان است و نه آنان اندوهگين شوند.» (یونس: 62). اولیاء خدا، از پیششرطهای لازم را برای آرامش و شادمانی برخوردارند.
انتهای پیام