حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن دربیست و سومین یادداشت خود به خبرگزاری ایکنا از قم در خصوص فرآیند تربیت اخلاقی در قرآن سخن گفت که متن این یادداشت به شرح زیر است:
در آستانه روز قدس هستیم، روزی که نماد ضرورت ظلمستیزی در نظام اخلاقی قرآن است و امام خمینی در سال ۱۳۵۸ش (رمضان ۱۳۹۹ق)، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز رسمی حمایت از مردم فلسطین اعلام کرد که این نامگذاری با حمایت بسیاری از نواندیشان مسلمان و غیرمسلمان و هنرمندان همراه بود و براساس گزارش منابع خبری، مراسم روز جهانی قدس در ۸۰ کشور جهان، در قارههای مختلف برگزار میشود.
براساس آموزههای قرآنی روز جهانی قدس، در حمایت از مظلومان فلسطین، گامی در مسیر تحقق اخلاق قرآنی است، از آنرو که دفاع از مظلوم و مبارزه با طاغوت رسالتِ حیاتی و اساسی اندیشه اسلامی و قرآنی است که این موضوع در آیات پرشمار قرآن، نیز مورد توجه قرار گرفته است.
مبارزه با طاغوت و ستمگرانی که انسان آزاد را به بردگی و بندگی میگیرند رسالتِ حیاتی و اساسی نظام اخلاق قرآنی است و این موضوع در آیات پرشمار قرآن، مدار توجه قرار گرفته و باید آن را از جلوههای شورانگیز و غرورآفرین اخلاق قرآنی دانست و جلوهی تابناکی که ملتهای مسلمان طی قرنها متمادی آن را به فراموشی سپرده بودند با انقلاب اسلامی ایران و زعامت معمار بزرگ جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره)، در کنار بسیاری از اصول فراموش شده اسلامی، بازسازی شد و پس از رحلت آن فقید فرزانه، با مدیریتِ امام خامنهای، رهبر خردمند و الهی جمهوری اسلامی ایران ادامه یافت.
ظلمستیزی و مبارزه با طاغوت، پرافتخارترین و زیباترین بُعد اخلاق قرآنی است؛ در آموزههای قرآنی رویارویی با استبداد، استکبار، استثمار و استحمار، از ارکان اخلاقی است و اهمیت و ضرورت این رویارویی تا آنجا است که در برخی آیات قرآنی، مبارزه با طاغوت، پیش از ایمان به خدا آمده است.
در میان ادیان آسمانی و مذاهب اسلامی، مذهب تشیع، همواره در پایبندی به دو اصل عدالتورزی و ظلمستیزی، پیشتاز بوده است. طاغوتستیزی، در کنار اصل امیدبخشِ انتظار، دو رکن اساسی حیات تشیع و فصل مقومِ این اندیشه پویا و مترقی و تفسیری شیوا از اسلام ناب محمدی است؛ حقیقتی که با حسین و نهضت عاشورا برتارک تاریخ اسلام چون خورشیدی به همتا درخشید و بهمثابه تابلوی عزت و افتخار اسلام، برای همیشه در آسمان دیانت و سیاست، پرتوافشانی میکند و چراغ هدایتِ آزادگان و احرار جهان خواهد بود.
آیه 256 سوره بقره از جمله آیاتی است که در آن بر لزوم مبارزه با طاغوت تصریح و تأکید شده است. در این آیه واژه کفر به طاغوت، جایگزین جهاد و جنگ با طاغوت شده است؛ و پس از آن سخن از ایمان و اعتقاد به میان آمده است. «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ؛ پس کسی که به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد»، (بقره: 256). در همه و یا بسیاری از کاربستهای قرآنی، دو واژه کفر و ایمان و مشتقات این دو، تداعیکننده مباحث نظری، اندیشهای و نرمافزاری هستند؛ با اتکا براین اصل زبانی و ادبی قرآن، میتوان دریافت که در توصیههای قرآنی که مخاطبات خود را به تقابل با طاغوت ترغیب میکند؛ اولویت اول رویارویی نرمافزاری با اندیشه و مبانی تفکری نظامهای طاغوتی است.
بر اساس این اصل اخلاقیِ توحیدی است که فرستادگان الهی، رسالت خود را با تبیین، اصول و مبانی توحیدی و بررسی و نقد اندیشه نظامهای طاغوتی آغاز کردند.
در ترکیب آیه 256 سوره بقره شاهد تقدم اصل «کفر به طاغوت» از اصل «ایمان به خدا» هستیم. این تقدم و پیشی گرفتن اصل «مبارزه با طاغوت»، بازگوکننده اهمیت و ضرورت این فضیلت در نظام اخلاقی قرآن است، نه تقدم و اولویت حقیقی و منطقی آن بر اصل ایمان به خدا، زیرا تردیدی وجود ندارد که در منطق الهیاتی قرآن، ایمان به خدا تنها اصل بنیادی در شکلگیری هویت مؤمنانه است و همه اصول و قوانین اساسی مانند قیامت باروی، بعثت و وحی، پرتویی از شعاع وجودی اصل ایمان به خدا هستند و هریک از این اصول تنها پس از این اصل بنیادی معنادار میشوند؛ بدیهی است که اصل مبارزه با طاغوت نیز بهرغم اهمیت و ضرورت آن در شکلگیری جامعه توحیدی، بعد از اصل ایمان و اصولی مانند قیامتباوری و اعتقاد به وحی، قرار میگیرد.
تقدم اصل طاغوت ستیزی بر اصل بنیادی ایمان در برخی آیات؛ از آنرو است که در این آیات، کفر به طاغوت، در پارادایم سیاست و سیاستورزی قرآنی، بازگو شده است؛ بدیهی است که در نظام اخلاقی قرآن، مسائل سیاسی، اخلاقی و اجتماعی، پس از تبیین، تثبیت و تعمیقِ ایمان به خدا، قیامت و وحی مدار توجه قرارگرفته است.
اساساً آیاتی که در آنها، مبارزه و کفر به طاغوت، پیش از ایمان به خدا بازگو شده، از راهبردهای سیاسی قرآن به شمار میآید؛ و هدف این راهبر، زدودن موانع، در مسیر شکلگیری جامعه قرآنی است که پس از تبیین ضرورت و اهمیت ایمان و لزوم تثبیت و تعمیق ایمان، مدار توجه و تأکید قرار میگیرد.
چنانکه در آیههای 1-4 سوره الرحمن شاهد تقدمِ «تعلیم قرآن» بر آفرینش انسان با همین منطق زبانشناسی قرآنی توجیه میشود.
«الرَّحْمَانُ عَلَّمَ الْقُرْءَانَ خَلَقَ الْانسَنَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ؛ خدای مهربان قرآن را به انسان تعلیم داد انسان را آفريده به او سخن گفتن را آموخت»؛ در این آیات، تنها دلیل و توجیه، پیشیگرفتن تعلیم قرآن بر آفرینش انسان، بیان اهمیت قرآن در زندگی انسانها و تأکید بر نقش این منبع وحیانی در سعادت و رستگاری انسانها است.
به کارگیری واژه «کفر» (من یکفر بالطاغوت)، به جای مبارزه و جنگ (جهاد و مقاتله)، یادآور این نکته است که مبارزه با طاغوت تنها یک مبارزه سیاسی و نظامی نیست که با هدف و انگیزه پیروزی و تفوق جغرافیایی بر نظامهای طاغوتی انجام میگیرد؛ بلکه در مبارزه با طاغوت، پیش و بیش از هر اقدامی، باید اندیشهها و باورهای طاغوتی و اصول و مبانی تفکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این اندیشه، مدار توجه و تأمل قرار گیرد. اندیشهای که همواره در تقابلی آشکار با توحید و پیامآوران توحیدی است و برای دفاع از ارکان قدرت و تثبیت جایگاه اجتماعی خود و اقناع جامعه، بر اصول و مبانی نیز تکیه میکنند.
با توجه ماهیت و گوهر وجودی اسلام، مسلمانان وظیفه دارند، در تقابل با طاغوت، بیش و پیش از تقابل نظامی، جهاد خود را در پیکار نرمافزاری آغاز کنند و با بررسی و نقد مبانی نظری اندیشههای نظامهای طاغوتی آغاز کنند رویکرد نرمافزاری و جنگ نرم را در دستور کار خود قرار دهند.
از روح حاکم بر نظام اخلاقی قرآن، آموزههای قرآن، سیره و روش پیامبران الهی و تعالیم و سیره امامان معصوم، میتوان به اهمیت و ضرورت جنگ نرم و اولویت این رویکرد، در مقایسه با جنگ سخت، پی برد؛ در آیه 6 سوره توبه به این اصل روششناختی پویای قرآنی اشاره شده است «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَو؛ اگر كسى از مشركان از تو امان خواست، به او امان ده تا كلام خداوند را بشنود آن گاه او را به مأمنش (جایگاه امن) برسان، زیرا آنان گروهی هستند که حقیقت را نمیدانند».
با مروری بر گزارههای قرآنی میتوان دریافت که بخش معظمی از آیات این کتاب آسمانی و الهی، به گزارشهای اجمالی و تفصیلی مربوط به زندگی تبلیغی و سیاسی فرستادگان الهی و رویارویی آنان با حاکمان و طاغوتها، اختصاصیافته است.
در این گزارههای تاریخی، برخی مبانی و اصول نظری و اندیشهای نظامهای طاغوتی بازگو شده است. این مبانی شامل مبانی هستیشناختی، الهیاتی، غایتشناختی، روانشناختی، جامعهشناختی، زیباییشناختی، اقتصادی و سیاسی میشود.
بر اساس توصیفها و تحلیلهای قرآنی، نظامهای طاغوتی، میکوشند برای تثبیت و تداوم قدرت و سیطره خود، در اولین گام با استفاده از اندیشمندان و عالمان و با اتکا بر ارزشهای مادی و ارائه دلایل، رویکرد سیاسی خود را تبیین و توجیه کنند و از این رهگذار مردمان عصر خود، بهویژه مخالفان را به پذیریش سلطه وادار سازند؛ رعب، تهدید و دیگر مکانیزمهای دفاعی، دومین گامی است که طاغوتها پس از ناتوانی از اقناع نظری مخالفان برای نابودی مخالفان خود در پیش میگیرند.
در قرآن، عصر رسالت موسی و رویارویی آن حضرت با فرعون و رخدادهای بیشمار این دوره تاریخی، بیش از سایر انبیاء، گزارششده است.
در سورههای «مائده»، «مریم»، «کهف»، «طه»، «قصص»، «نساء»، «بقره»، «اعراف»، «یونس»، «هود»، «اسراء»، «مؤمنون»، «شعراء»، «نمل»، «صافات»، «مؤمن»، «زخرف»، «ذاریات»، «دخان» و «نازعات» که 20 سوره از سورههای قرآن، حوادثِ عصر حضرت موسی (ع) گزارششده است.( نقلشده از فهرست راهنمای موضوعی المیزان، صفحات 84 الی 90، چاپ دفتر انتشارات اسلامی)
از منظر سیاسی، در این گزارههای تاریخی، فرعون، نماد طاغوت و موسی (ع) نماد مبارزهی خستگیناپذیر با طاغوت است. تعداد پرشماری از آیات سورههای یاد شده به توصیف، بررسی و تحلیل رخدادهای عصر موسی پرداخته است.
در این دسته از آیات از زبان فرعون و همراهانش، شماری از اصول و مبانی نظامهای طاغوتی و دلایل توجیهی این نظامها بازگو شده است؛ چنانکه با استناد به این آیهها و واکاوی و تأمل در این آیات و آیههای مانند آن، بسیاری از مبانی، اصول، راهبردها، تاکتیکها، تکنیکهای مبارزه با طاغوت را نیز اصطیاد کرد؛ همچنین در سوره زخرف به برخی اصول و مبانی نظامهای طاغوتی اشارهشده است.
بر اساس آیات قرآن يكى از مبانی نظری توجیه و تداوم سلطه طاغوتها، تعميم ارزش داوریهای مادى به امور معنوى و متعالى است و در آيات 50 ـ 53 زخرف، سخن فرعون درباره امكانات مادى بهعنوان معيار تفوق و برترى در جامعه فرعونى مطرح میشود. وى پادشاهى، رفاه و ثروت و داشتههای خود را ملاكى روشن براى برترى خود بر موسى عليهالسلام میداند و فرستاده خدا را به دليل محروميت مالى و امكانات اين دنيايى، پست و بیمنطق میخواند: «يـقَومِ اَلَيسَ لى مُلكُ مِصرَ وهـذِهِ الاَنهـرُ تَجرى مِن تَحتى اَفَلا تُبصِرون» زخرف/43، 51، «اَم اَنا خَيرٌ مِن هـذا الَّذى هُوَ مَهينٌ ولا يَكادُ يُبين» (زخرف/43، 52)؛ يعنى كسى كه از ثروت و موقعيت مادى بهرهمند نيست نمیتواند سخنى روشن و قابلپذیرش داشته باشد، از اينرو با شگفتى میپرسد: اگر او پيامبر و از ديگران برتر است، چرا دستبندهايى زرّين بر او افكنده نشده است تا از بزرگى و سَرورى نشانى داشته باشد، يا چرا فرشتگانى با او نيامدهاند تا همدوش يكديگر رسالتش را تصديق كنند: «فَلَولا اُلقِىَ عَلَيهِ اَسوِرَةٌ مِن ذَهَبٍ اَو جاءَ مَعَهُ المَلـكَةُ مُقتَرِنين».
قرآن در آیه 53 زخرف به نقد این مبنای نادرست میپردازد و منشأ پذيرش چنين معياری را بیخردى انسانها دانسته که از سوى قدرتهاى سلطهجو بر آنان تحمیلشده است.
نگاه رئالیستی و واقعبينانه به ارزشهاى مادى و مقايسه آنها با نعمتهاى اخروى، از جمله مسائل مهم قرآن است كه در آيات 33 ـ 35 اين سوره به آن توجه شده است؛ در اين آيات، جلوههاى مادى، متاعى فانى، ناپايدار و كمبها، دانسته شدهاند، در حالى كه جهان آخرت سرشار از نعمتهاى جاودانه است؛ سرايى كه تنها از آنِ پرهيزگاران است كه به جهان غيب ایماندارند: «واِن كُلُّ ذلِكَ لَمّا مَتـعُ الحَيوةِ الدُّنيا والأخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلمُتَّقين».
انتهای پیام