مدبر: قوامیت مرد بر زن به معنای عهده‌داری او در امور زندگی است/مقدادی: از عنوان «ریاست» معنای عهده‌داری برداشت نمی‌شود
کد خبر: 3968003
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۹

مدبر: قوامیت مرد بر زن به معنای عهده‌داری او در امور زندگی است/مقدادی: از عنوان «ریاست» معنای عهده‌داری برداشت نمی‌شود

کارشناسان حاضر در گفتمان«بررسی قرآنی و حقوقی خشونت خانگی علیه زنان در ایران» اظهار کردند: در ترجمه‌های معتبر قرآن کریم، عبارت «قوام» در آیه34 سوره نساء«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» را به عنوان عهده‌دار امور زندگی معنا کرده‌اند. همچنین از به کار بردن عنوان «ریاست» در قانون مدنی انتقاد کردند.

مدبر: قوامیت مرد بر زن به معنای عهده‌داری او در امور زندگی است/مقدادی: از عنوان «ریاست» معنای عهده‌داری برداشت نمی‌شودبه گزارش ایکنا از قم، دومین گفتمان قرآنی با عنوان «بررسی قرآنی و حقوقی خشونت خانگی علیه زنان در ایران» در فضای مجازی به همت خبرگزاری ایکنا شعبه قم و پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.

در ابتدای این نشست، حجت‌الاسلام والمسلمین علی مدبر، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در خصوص تعریف خشونت در قرآن کریم بیان کرد: واژه خشونت در قرآن کریم نیامده اما مصادیق خشونت به فراوانی در قرآن به کار رفته‌است و درباره آن مطالبی آمده‌است.

وی با بیان اینکه یکی از این مصادیق به کار رفته هشدار انبیای الهی در قرآن است، افزود: در قرآن کریم آمده‌است:« إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ؛ همانا آنان که به آیات خدا کافر شوند و انبیاء را بی‌جرم و به ناحق بکشند و آن مردمی را که (خلق را) به درستی و عدل خوانند به قتل رسانند، آنها را به عذاب دردناک بشارت ده. سوره آل عمران/آیه 21».

مدبر به تعریف خشونت در علوم سیاسی از کتاب «فرهنگ علوم سیاسی» اشاره و اظهار کرد: خشونت عبارت است از کاربرد نیرو در غیر جای خود و بر خلاف قانون زیرا خشونت گاهی به گونه‌ای به کار می‌برد که نکوهیده و مذموم نیست برای مثال در خصوص ناهمواری زمین در قرآن کریم تعبیر خشونت به کار رفته‌است.

وی تصریح کرد: در روایات اهل بیت(ع) واژه خشن و خشونت به کار رفته‌است اما نه شبیه به بار معنایی که امروزه در علوم سیاسی وجود دارد بنابراین تعبیر و تعریف خشونت در علوم سیاسی را می‌توان به عنوان همان چیزی که قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) نسبت به آن رویکرد سلبی دارند و با آن مبارزه می‌کنند، مبنا قرار دهیم.

عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: به کار بردن واژه «خشونت» همراه با بار منفی آن در علوم سیاسی، بدین شکل در قرآن و سنت وجود ندارد اما اصل خشونت با این تعریفی که امروزه در علوم سیاسی آمده‌است قرآن و اهل بیت(ع) به شدت با آن مبارزه می‌کنند و در آموزه‌های مختلف کاربرد نیرو در غیر جای خود و برخلاف قانون را نفی می‌کنند.

وی به مسئله قوامیت مرد بر زن که در قرآن بر آن تاکید شده‌است، اشاره کرد و گفت: در آیه 34 سوره نساء آمده‌است:« الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا؛ مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى كنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه ‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را ترك كنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است.»

مدبر با اشاره به اینکه واژه «اقتدار» تاکید و مبالغه در واژه قدرت است، گفت: اصل زیادة‌المبانی علی زیادة‌المعانی در فرهنگ و ادبیات عرب آن است که هر چه بنای کلمه افزود شود بر معنای آن نیز اضافه و تاکید بیشتری می‌شود، بنابراین بر اساس فرهنگ لغت عرب، واژه «اقتدار» به معنای قدرت فراوان است.

عبارت «قوام» به معنای عهده‌داری مرد در امور زندگی است

وی با اشاره به اینکه در ترجمه‌های معتبر قرآن کریم، عبارت «قوام» را به عنوان عهده‌دار امور زندگی معنا کرده‌اند، افزود: ترجمه قرآن بر اساس الميزان، اثر سيد‌ ‎محمدرضا صفوى، نام ترجمه و تفسيرى از قرآن كريم است كه در يك جلد توسط انتشارات مرکز فرهنگ و معارف پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم آن را ارائه کرده‌است و در این ترجمه در ترجمه آیه 34 سوره نساء آورده‌است: « مردان عهده‌دار زندگی انسان هستند».

عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: اگر در ترجمه‌های دیگر برای «قوامیت مرد بر زن» عبارات دیگری آمده و دستاویزی برای شبهات علیه احکام نورانی اسلام قرار گرفته‌است به آن نباید اعتنا کرد.

آیا عهده‌دار بودن مرد در امور زندگی بسترساز خشونت علیه زن است؟

وی گفت: در اینجا این سوال مطرح می‌شود که آیا عناوینی مانند عهده‌دار بودن زندگی و تعابیر رئیس می‌تواند بسترساز خشونت باشد یا خیر؟ پاسخ آن است که هیچ‌گاه چنین عناوینی نمی‌تواند بسترساز خشونت باشد مگر آن‌که از آن سوء‌استفاده شود بلکه آن‌چه که بسترساز خشونت می‌شود، خارج کردن این مفاهیم از چارچوب‌های شرعی و عقلایی است.

مدبر تصریح کرد: اگر تعریف و عنوان مفهوم دینی و فرهنگی در غیر چارچوب معنایی خودش قرار گرفته‌باشد و کسی با اتکا به آن‌‎ها اعمال ناروا انجام دهد خلاف قانون، شرع و قرآن است برای مثال کوتاهی کردن مرد برای دادن نفقه و معاش خانواده سوء‌استفاده از عنوان «ریاست» است.

وی اظهار کرد: اگر قرار باشد مفهوم « ریاست» بسترساز خشونت باشد بنابراین در هر ابعاد و موقعیتی که عنوان ریاست وجود دارد باید گفت در آن مکان و موقعیت زمینه‌های خشونت فراهم شده‌است در حالی که این‌طور نیست از طرفی امروزه هیچ خردورزی در هیچ نقطه دنیا نیست که بپذیرد جوامع بدون ریاست اداره می‌شود و هر مجموعه‌ای در ابعاد کوچک تا بزرگ نیاز به یک رئیس و رهبر دارد.

نویسنده کتاب «خشونت اجتماعی از منظر قرآن کریم با رویکرد شبهه‌پژوهی» به رهنمودهای قرآن کریم برای از بین بردن بسترهای خشونت علیه زنان اشاره و بیان کرد: قرآن کریم عهده‌دار خطوط کلی دین است و وارد جزئیات نمی‌شود اما تبیین جزئیت احکام دین بر عهده روایات پیامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) است.

راهکارهای قرآن برای کاهش خشونت علیه زنان

وی با اشاره به اینکه قرآن کریم در حوزه خشونت علیه زنان چند راهکار کلی ارائه کرده‌است، گفت: در قرآن آمده‌است:« ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ؛ بدى را به شيوه‏‌اى نيكو دفع كن ما به آنچه وصف مى‌كنند داناتريم. سوره مومنون/آیه 96» درواقع قرآن کریم برای از بین رفتن زمینه خشونت، راهکار دفع بدی به نیکوترین شیوه و روش را توصیه می‌کند.

مدبر ادامه داد: برای رسیدن به تعبیر « بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» در تفسیر قرآن کریم 4 مرحله اصلی وجود دارد؛ مرحله اول آن است که: اگرچه حق قانونی شما انتقام از کسی است که نسبت به شما بدی کرده اما توصیه قرآن به شما، عفو کردن است زیرا عفو شما به پرهیزگاری نزدیک‌تر است.

وی گفت: در مرحله دوم قرآن کریم دعوت به «صفح» می‌کند که مرحله‌ای بالاتر از عفو و به معنی آن است که: از کسی که نسبت به ما خشونت روا داشته نه تنها انتقام نگیریم بلکه او را سرزنش نیز نکنیم درواقع ترک عتاب و نکوهش کنیم.

این کارشناس دینی اظهار کرد: در مرحله سوم قرآن کریم تعبیر« مغفرت» را به کار می‌برد و بدان معناست که : گناه شخص را بپوشانیم و چهارمین و متعالی‌ترین مرحله آن است که قرآن کریم می‌فرماید:« انسان بدی دیگران را با نیکی جبران کند». بنابراین قرآن کریم با این رهنمودهای کلی زمینه خشونت را از بین می‌برد.

مدبر تاکید کرد: قرآن کریم با تعبیر « عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ » در آیه 19 سوره نساء دستور معاشرت به معروف در محیط خانواده می‌دهد که از آن به تعبیر معاشرت معروف‌مدار یاد می‌شود، معروف به هر آن چه که عقل و دین آن را زیبا تشخیص بدهد می‌گویند و اختصاص به هر دو طرف زن و مرد دارد اما چون در طول تاریخ همواره آزار و آسیب از سوی مردان علیه زنان وجود داشت این تعبیر در قرآن به کار رفته‌است.

وی افزود: در تفسیر آیت‌الله جوادی آملی آمده است که عبارت «معروف» در این آیه مبارکه یک بار معنایی متعال دارد و از محدوده قانون فراتر می‌رود و نه تنها همه عدالت‌هایی که در قانون پیش‌بینی شده‌است را باید نسبت به زن رعایت کنید بلکه به مرحله اخلاق نیز بروید و همه زیبایی‌های اخلاقی که در اسلام مطرح شده در مورد زنان رعایت کنید؛ قرآن کریم مردان را از تغیر و ترشرویی با زن پرهیز کرده و برای او کیفر در نظر گرفته است.

عبارت «وَاضْرِبُوهُنَّ» در قرآن دستاویزی برای شبه‌افکنی است

مدبر با اشاره به اینکه یکی از آیاتی که در قرآن کریم دستاویز برای اشکال و شبهه علیه احکام قرآن کریم شده، تعبیر « وَاضْرِبُوهُنَّ » در آیه 34 سوره نساء است، گفت: معمولا زمانی که یک شبهه‌افکن از این آیه شبهه تعبیر می‌کند تمام اذهان عمومی به این سمت می‌رود که قرآن به خشونت علیه زن تاکید کرده‌است.

وی با اشاره به 11 نکته اساسی، این شبهه را از اساس تهی خواند و ادامه داد: اولین نکته که برای رفع شبهه باید به آن توجه داشت آن است که: اگر قرآن دستور تأدیب زنان را مطرح می‌کند یک تدبیر پیشگیرانه برای جلوگیری از مفاسد بالاتر اعم از طلاق و فروپاشی خانواده و خشونت‌های بیشتر است.

این کارشناس دینی ادامه داد: دوم اینکه تعبیر «واضربو هن» مصداقی از  نهی از منکر است زیرا در این آیه نیز مراتب نهی از منکر یعنی اول موعظه دوم جدایی در بستر و سپس کتک زدن مطرح شده‌است، سوم اینکه بحث «نشوز »اختصاص به زن ندارد و در اسلام نشوز مرد نیز مطرح می‎‌شود اما مقابله با نشوز زن به عهده مرد و مقابله با نشوز مرد به عهده حاکم گذاشته شده است.

مدبر افزود: چهارم اینکه ما باید محدوده نشوز را تعیین کنیم این‌گونه نیست که اگر مرد فرمان‌های خاصی در زمینه‌ها دلخواه به زن داد و او در برابر مرد اطاعت نکرد نشوز تحقق پیدا می‌کند بنابراین چنان‌چه زوجه از کارهای خدماتی خانه و نیازهای غیرجنسی شوهر از او پیروی نکند نشوز تحقق نمی‌یابد.

نویسنده کتاب «خشونت اجتماعی از منظر قرآن کریم با رویکرد شبهه‌پژوهی» گفت: پنجم اینکه زنان در شروط ضمن عقد محدوده حقوق و وظایف خود را به گونه‌ای کم و زیاد کنند که در نتیجه بر مسئله دامنه نشوز تاثیرگذار است.

وی افزود: نکته ششم اینکه حدود و احکام تمتعات جنسی نیز باید در نظر گرفته‌شود و نکته هفتم اینکه راهکارهای سه گانه مطرح شده در آیه 34 سوره نساء اول باید انجام شود تا نوبت به مرحله سوم که کتک زدن است برسد.

این کارشناس دینی گفت: نکته هشتم اینکه در بحث تنبیه بدنی فقها گفته‌اند برای ضرب و زدن نه تنها شکستگی استخوان، خراشیده‌شدن گوشت و جاری شدن خون نباید اتفاق افتد بلکه کبودی و سرخ شدن بدن نیز حق مرد نیست و اگر بدن زن به چنین مواردی برسد مرد قصاص می‌شود.

وی ادامه داد: نکته بعدی اینکه اسلام به صرف‌نظر کردن مرد از مرحله زدن پیشنهاد می‌کند و نکته آخر اینکه فقها تصریح کردند اگر مرد به بهانه رسیدن به مرحله « واضربو هن» مرتبا و پی در پی همسرش را مورد ضرب قرار دهد، مراحل تنبیهی باید در همان آغاز متوقف شود.

لزوم تبیین نگاه جامع به خشونت

در ادامه نشست محمدمهدی مقدادی دانشیار دپارتمان حقوق دانشگاه مفید گفت: برای مفهوم خشونت به لحاظ تنوع و تفاوت در مصادیق وفاق وجود ندارد و هرکس بر اساس مکتب فکری و دیدگاه فرهنگی و پایه‌های اجتماعی خاص خود به آن نگاه می‌کند.

وی افزود: چه بسا رفتاری در فرهنگ و اجتماعی خشونت نامیده شود و در فرهنگ و اجتماع دیگر خشونت تلقی نشود یا اینکه در یک برهه از زمان، رفتاری خشونت‌آمیز نبوده اما در روزگار ما خشونت تلقی می‌شود.

مقدادی مفهوم خشونت از نگاه حقوقی را استفاده از زور و قدرت برای درد و رنج و آزار شخص به شکل نامشروع تعریف کرد و ادامه داد: تعریف خشونت در آکادمی علوم آمریکا این‌گونه آمده‌است:«رفتاری که به قصد تهدید و آزار بدنی دیگران بروز داده می‌شود خشونت است.» که در این تعریف نیز محدودیتی وجود دارد.

دانشیار دپارتمان حقوق دانشگاه مفید با بیان اینکه تعریف مفهوم خشونت را باید جامع ببینیم زیرا مصادیق مختلفی دارد، افزود: تعریف عام‌ و گسترده‌تر مفهوم خشونت آن است که:« هرگونه اقدام یا رفتار اعم از فعل یا ترک فعل که به صورت آگاهانه انجام می‌شود و با شخصیت جسمی و معنوی و اعتبار فرد مغایر باشد و سبب درد و رنج، ترس، استرس و اضطراب شخص شود خشونت است.».

وی ضمن اشاره به لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان که سال گذشته توسط دولت به مجلس ارسال شده‌است، گفت: تعریف خشونت در این لایحه عبارت است از:« هر رفتار اعم از فعل یا ترک فعل که به لحاظ جنسیت یا وضعیت آسیب‌پذیر یا نوع رابطه بر زن وارد می‌شود و موجب ورود آسیب، ضرر به جسم و روان، شخصیت، حیثیت و آبرو و یا محدودیت و محرومیت از حقوق و آزادی‌های قانونی وی می‌‍شود.».

مقدادی با اشاره به اینکه تعریف خشونت در این لایحه نسبتا جامع و کامل است، بیان کرد: زمانی که قرار است از زن در برابر انواع خشونت‌هایی که در وضعیت نابه هنجار جامعه وجود دارد، حمایت کنیم باید نگاه کامل و جامعی به مصادیق خشونت داشته باشیم.

خشونت علیه زنان فقط خشونت جسمی نیست

وی افزود: زمانی که سخن از خشونت آورده می‌شود خشونت جسمی علیه شخص بیشتر به ذهن متبادر می‌شود اما برخی خشونت‌ها عاطفی و روانی هستند که باعث آسیب و خسارت معنوی و لطمه به حیثیت و شخصیت فرد می‌شود مانند به کار بردن الفاظ رکیک، دشنام و ناسزا دادن، بهانه‌گیری، فریاد زدن، رفتار آمرانه و تحکم‌آمیز، قهر کردن و صحبت نکردن، حبس کردن زن در منزل و محروم کردن او از ملاقات با اقوام از انواع خشونت عاطفی است.

جای خالی خشونت اقتصادی در لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت

عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در انتقاد از لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت، گفت: در این لایحه به خشونت اقتصادی علیه زن اشاره‌ای نشده است در حالی که یکی از مصادیق خشونت علیه زن خشونت اقتصادی است، زمانی که همسر، زن خود را به انواع کارهایی که در شان او نیست، اجبار می‌کند و یا نیازهای اقتصادی زن اعم از معاش و نفقه را برآورده نمی‌کند، در این موقعیت زن متحمل آزار و درد و رنج می‌شود.

وی ادامه داد: علاوه بر آن، در عنوان لایحه در حالی از «کرامت» استفاده شده که هیچ موضوع شاخصی در خصوص کرامت زنان اعم از آیات و روایات در این حوزه در این لایحه وجود ندارد.

مقدادی به خشونت جنسی علیه زنان اشاره و بیان کرد: استفاده قهرآمیز از زن، اجبار به تمکین ناروا، اجبار به روابط زناشویی نامتعارف و بی‌توجهی به نیازهای جنسی زن از مصادیق این خشونت است؛ امروزه آمار خشونت علیه زنان در جامعه ایران افزیش یافته‌است و این خشونت صرفا از نوع خشونت جنسی نیست.

با عنوان ریاست مرد بر زن مخالفم

وی سوء‌استفاده از برخی تعابیر و فهم نادرست از آموزه‌های دینی را از علل نهادینه شدن خشونت در خانواده دانست و اظهار کرد: در ماده 1105 قانون مدنی آمده‎است:«در روابط زوجین ریاست از خصایص شوهر است»، با تعبیر ریاست در این قانون مخالف هستم.

مقدادی ضمن انتقاد از سخنان حجت‌الاسلام مدبر مبنی بر اینکه تعبیر «قوام» در « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ » به معنای عهده‌دار زندگی است، گفت: عنوان «ریاست» عهده‌داری را نمی‌پذیرد و این عنوان در قانون مدنی باید تشریح شود که شخص گمان نبرد ریاست یک مزیت، امتیاز و اشراف بر خانواده است که مایه سلطه و برتری‌جویی باشد و از این قانون به جهت نامفهوم بودن، برداشت‌های نادرست بسیاری می‌شود.

وی اظهار کرد: بسیاری از مفسران در ترجمه و تفسیر عبارت «قوام» در « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ » تعابیر نگران‌کننده‌ای دارند برای مثال در تفسیر جارالله زمخشری آمده‌است:« مردان با امر و نهی خود زنان را قوامیت و سرپرستی می‌کنند، چنان‌که حکام و زمامداران رعایا را.».

عضو هیئت علمی دانشگاه مفید ادامه داد: در مثال دیگری می‌توان به تفسیر قرطبی در خصوص این آیه اشاره کرد که آمده‌است:« قیام مردان بر زنان به این است که مردان عهده‌دار تدبیر امور زن و تأدیب او و نگهداری او در خانه و منع خروج وی از منزل باشند و بر زن است که او را اطاعت کند و امر او را مادامی که منجر به معصیت نگردد قبول کند.».

مقدادی افزود: همچنین در تفسیر مرحوم طبرسی در خصوص این آیه نیز آمده‌است:« مردان به امر و نهی بر زنان اشراف دارند چنان که حاکمان بر رعیت‌ها برتری و حکومت دارند.» همچنین در نهایه ابن‌اثیر آمده که: «قیام» و «قیم» و «قیوم» صیغه مبالغه و از صفات خداوند است و معنای آن‌ها قائم و برپادارنده امور خلق و مدبر عالم در همه احوالات و شئون است و اصل آن از «واو» است؛ قیوام و قیوم و قیووم، و بدین معنا است حدیث شریف: ما افلح قوم قیمهم امراة؛ قومی که سرپرست و مدبر و قیم آنها زنی باشد به رستگاری نخواهد رسید.

وی گفت:  برخلاف این تفاسیر مطرح شده اما مرحوم جوادی‌آملی به زیبایی در تفسیر این آیه آورده‌است که:« قیم بودن زن و مرد در محور اصول خانواده است، گاهی زن قیم مرد و زمانی مرد قیم زن است و در اصول خانوادگی بسیاری از مسائل عوض می‌شود. اطاعت فرزندان از پدر و مادر واجب است و اگر فرزند کاری خلاف رضایت پدر یا مادر انجام دهد، عاق می‌شود و عقوق والدین حرام است؛ بنابراین مادر نیز قیم پسر است؛ گرچه پسر او مجتهد یا متخصص باشد و اصولاً در مسائل خانوادگی، زن و شوهر و مادر و فرزند و پدر و فرزند حقوق متقابلی دارند که با حقوق و ضوابط مربوط به صنف زن و مرد متفاوت است.».

دروازه خانواده به سمت اخلاق باز است

مقدادی به 2 اشکال در حوزه حقوق و قوانین این حوزه اشاره و بیان کرد: اولین اشکال آن است که از حقوق انتظار زیاد از معمول داشتیم و دومین اشکال آن است که کارکرد اصلی حقوق انجام نشده‌است؛ پس از انقلاب اسلامی قوانین به سوی اسلامی‌سازی سوق داده شده اما مشکل اینجاست که در تمام حوزه‌ها و مسائل مختلف از قانون و حقوق انتظار حل و برطرف کردن داریم.

وی با اشاره به اینکه مسائل و معضلات خانواده با قانون و حقوق حل نمی‌شود،  تصریح کرد: حقوق به راحتی از دیوار حریم خانواده عبور نمی‌کند در حالی که دروازه خانواده به سمت اخلاق و ارزش‌های اخلاقی باز است برای مثال روایاتی که در خصوص حسن معاشرت با زنان وجود دارد اگر در جامعه و کانون خانواده نهادینه شود هیچ مردی به خود جرئت تجاوز به حریم زن را نمی‌دهد در شرایطی که متاسفانه این روایات رها شده و انتطار حل مشکلات و معضلات خانواده از سمت قانون و حقوق داریم.

وضع قوانین بدون تبیین ارزش‌های اخلاقی در خانواده ارزش ندارد

دانشیار دپارتمان حقوق دانشگاه مفید گفت: در فرهنگ‌سازی و استفاده از ارزش‌های اخلاقی کوتاهی شده‌است و تا زمانی که این ارزش‌های اخلاقی و اسلامی در جامعه نهادینه نشود، هرگونه قوانین وضع شده استواری لازم را ندارد و قانون جا افتاده نیست و ارزش پیدا نمی‌کند.

مقدادی افزود: قرار دادن ضمانت اجرایی محکم در این حوزه موردنیاز است اما تا به امروز در مورد مصادیق خشونت علیه زنان به استثناء خشونت جنسی ضمانت اجرایی محکم وجود ندارد بنابراین قانون یک فرآیند کند و طولانی‌مدت است که در برخی حوزه‌ها تاثیرگذار است و آن‌چه که خانواده را اداره می‌کند اخلاق است.

وی بیان کرد: در روا انگاری ضرب و خشونت علیه زنان اصل معاشرت نیکو با همسر باید مطرح شود به این معنا که در هر صورت مرد باید با زن معاشرت نیکو و رفتار زیبنده همسر داشته‌باشد و اصل مودت و رحمت نیز تکمله اصل معاشرت نیکو است.

این وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی اظهار کرد: در ماده 1103 قانون مدنی تاکید شده است که زوجین باید با یک‌دیگر با مودت رفتار کنند و در ادامه ضمانت اجرایی در ماه 1130 قانون مدنی آمده است: در موارد ترک زندگی توسط زوج، اعتیاد زوج، محکومیت زوج به حبس 5 سال و ضرب و شتم یا هرگونه سوء استفاده مستمر زوج زن می‌تواند به حاکم شهر مراجعه و تقاضای طلاق کند.

تمکین عام مطرح شده در قانون بی‌پایه و اساس است

وی با اشاره به اینکه در مقابل سوء معاشرت، مسئله «نشوز» را داریم که در همان آیه 34 سوره نساء آمده است اما متاسفانه در حوزه تعبیر و تعریف «نشوذ» به درستی کار نشده‌است، افزود: «نشوز» عبارت است از ترک تمکین خاص، تمکین خاص حق استمتاع شوهر از زن و مساکنت در منزل به خاطر استمتاع؛ درواقع زن هیچ وظیفه دیگری در مقابل شوهر ندارد به جز استمتاع و مساکنت و اگر زن کوتاهی کرد ناشزه می‌شود.

این مشاوره حقوقی تصریح کرد: تمکین عام عبارت است از لزوم اطاعت زن از شوهر در امور جاریه، زیرا به موجب ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی شوهر رییس خانواده محسوب می‌شود.

 مقدادی ادامه داد: اینکه در قانون« تمکین عام» مطرح شده بدین معنا که زن باید از دستورات شوهرش پیروی کند از کجا آمده‌است؟ بنابراین اینکه یک مرد با اتکا به مفهوم «ناشزه» در این آیه مبارکه، گمان می‌کنند هر آن‌چه می‌گوید زن باید اعتنا کند، کج‌فهمی است و متاسفانه روند قضایی نیز به این سمت حرکت می‌کند.

وی لزوم تحقیق و پژوهش در زمینه حسن معاشرت با زن را یادآور شد و افزود: اگر اصل حسن معاشرت به درستی تبیین شود به باورها و زنگارهای غلط که منجر به اعمال خشونت علیه زن می‌شود، نمی‌رسیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه مفید ضمن تایید سخنان حجت‌الاسلام مدبر مبنی بر بحث ضرب در خصوص ضمانت اجرای نشوز همسر گفت: باید به مسئله نشوز بسیار محدود و به صورت تبصره خیلی محدود نگاه شود البته نگاه اکثریت فقها آن است که ضرب در آیه 34 سوره نساء را به معنای کتک زدن بیان کردند اما لازم است اشاره کنیم که احتمالات دیگری مطرح شده است، برای مثال ضرب را به معنای دوری گرفته‌اند اما اینکه آیا این تفسیر درست است؟ مسلما جواب منفی است.

وی ادامه داد: از منظر برخی فقها ضرب به معنای تنبیه بدنی زن نیست و در این آیه یک نوع نماد رویگردانی و انزجار از زن مطرح شده‌است به عبارتی تنبیه عاطفی زن مورد توجه است نه تنبیه بدنی؛ در روایتی از پیامبر(ص) آمده‌است:« زنان را کتک نزنید و زشت مپندارید».

مقدادی به راهکارهای حقوقی اشاره و بیان کرد: در ماده 567 و 614 قانون مجازات اسلامی، مجازات ضرب و جرح همسر مطرح شده‌است به این گونه که اگر ضرب و جرح موج نقصان و شکستگی و بیماری دائمی و.. شود مرد به 2 تا 5 سال حبس محکوم می‌شود و در موارد عمدی که اثبات ضرب و شتم انجام شده اما رفتار مرد موجب آسیب به بدن زن نشده‌است و اثری در بدن زن به جا نگذارد مرد را به حبس یا شلاق تعزیری محکوم می‌شود اما متاسفانه در خصوص مصادیق دیگر خشونت مجازات مکفی نداریم.

انتهای پیام
captcha