بن‌بست برای فقه بی‌معنا است / احتمال عقلائی هم انسان را ملتزم به دین می‌کند
کد خبر: 3959386
تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۳:۰۴

بن‌بست برای فقه بی‌معنا است / احتمال عقلائی هم انسان را ملتزم به دین می‌کند

آیت‌الله شب‌زنده‌دار با اشاره به جایگاه فقه در مواجهه با مسائل نوظهور بیان کرد: فقه بن‌بست ندارد و همه نیازهای بشری را پاسخگو است و در ناحیه کبری، بلااشکال اینطور است و در ناحیه صغری و موضوعات نیز دو نوع است؛ مستنبطه که فقیه متکفل او است و غیرمستنبطه که بسیاری از آنها نیاز به تخصص‌های بشری دارد.

به گزارش ایکنا، نشست «کاربست‌های فقهی در مسائل مستحدثه»، از سلسله جلسات مشکات، شنبه، ۲۳ اسفندماه، به همت انجمن علمی دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق(ع) و با سخنرانی آیت‌الله شب‌زنده‌دار، از فقهای شورای نگهبان، به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید؛

این سه ماه رجب، شعبان و رمضان، ماه‌های پر ارزش در اسلام هستند که از دو منظر ارزشمند محسوب می‌شوند؛ یکی از نظر خودشان فی ذاته است که خداوند این سه ماه را سه فرصت بسیار پر ارزش برای ارتقای انسان‌ها قرار داده است و یک فرصت استثنایی است. لذا راهکار استفاده از این فرصت نیز در اسلام بیان شده که از جمله روزه و استغفار و مراقبت از نفس است. از طرفی مغفرت الهی و سهل‌انگاری که خدا دارد که خطاها را می‌پذیرد نیز یکی از نکات است. از منظر دوم، حوادث مهمی است که در این سه ماه واقع شده است. ماه رجب مبعث رسول خدا(ص) است که مبعثت آن‌قدر پر عظمت است که اگر مبعث را از خلقت جدا کنیم، خلقت تبدیل به یک امر پوچ می‌شود و این خلقت عظیم لغو خواهد شد. چون اگر بنا است زندگی در این دنیا خلاصه شود و منهای راهنمایی‌های خدای متعال و انبیا(ع) و اوصیا باشد، چه ماحصلی دارد؟ به خصوص برای کسانی که زندگی‌شان با مشکل و نواقص و ... همراه است.

در این راستا است که می‌گوییم خداوند برای همه حوادث بشر در تمام زمان‌ها راهکار دارد و تشریع و تقنین و قانون دارد و در حقیقت زندگی بشر از ابتدا تا انتها حلقات به‌هم پیوسته است و اینطور نیست که زندگی دنیا از تأثیرگذاری در زندگی برزخ منفصل باشد. اعمال در اینجا و حتی خلقیات ما دارای آثار در نشئات بعد است. بنابراین باید انزال کتب و راهنمایی باشد تا بشر بداند در مجالات مختلف زندگی باید چه کار کند. این مناسبت‌ها در این ماه‌ها فرصت‌های مغتنمی است که خداوند در اختیار ما قرار داده است تا برای ماه رمضان آماده شویم که ترقیات روحی و معنوی است.

تمام زندگی ما در همه ابعاد، اعم از کوچک و بزرگ و ... مرتبط با زندگی‌های بعدی ما است. یک موقف و یک کار اعم از بزرگ یا کوچک در نشئات بعد اثر دارد و وقتی این‌چنین است که از آموزه‌های دینی این را متوجه می‌شویم و کما اینکه دنیا نیز اینطور است و هرچه بشر پیشرفت می‌کند، ریزه‌کاری‌ها در عالم مادی برای ما روشن می‌شود، لذا حق نداریم بگوییم فلان امر بیهوده است. یک دانشمندی اثبات کرده بود که تنفس گاو برای لایه ازون موثر است؛ یعنی یک پرنده، حیوان یا کرم‌هایی که در باغچه‌ها هستند، آثار دارند و در عالم مادی به این‌صورت اجزائش ارتباط دارند و این جهان نسبت به برزخ و یا عوالم دیگر نیز اثرگذار است.

فرمود ما شما را برای بقا خلق کردیم و نه فنا، لذا این اعمال ما در اینجا در زندگی‌ها بعدی موثر است و فرمود دنیا مزرعه آخرت و اینجا دانه‌ای کاشته می‌شود و آنجا نتیجه حاصل می‌شود. حال می‌شود خدا نسبت به امر و حادثه‌ای از امور بشر که ممکن است موقف‌های مختلف در آن در زندگی بشر موثر باشد سکوت کند؟ خیر. چون اینچنین است که خدا برنامه دارد. دین یک دامنه گسترده‌ای دارد که از آن تعبیر به حلال و حرام می‌کنیم که سراسر زندگی بشر را پوشش می‌دهد و خداوند برای همه آنها دستور دارد. اما متاسفانه بشر در اثر اختیاری که خداوند به او داده است و از طرفی اهواء و جهالت‌هایی که برای او وجود دارد، برنامه‌ای که خدا برایش ترسیم کرده به صورت کامل در دسترس او قرار نگرفته است و اینطور نشده که پیاده‌کنندگان آن برنامه که ائمه(ع) هستند به صورت مباشرتا اقدام کنند.

اگر راه را عوض نمی‌کردند، الآن دنیا گلستان بود و بشر راهش برای رسیدن به آن قله‌ها هموار بود. اما ظالمان باعث شدند که چنین اتفاقی نیفتد و خداوند نیز جهان را جهان اختیار قرار داده است، اما در عین حال با این غم و اندوه فراوان، باز هم برای این فروض نیز اسلام ساکت نیست و راه را نشان داده است. حالا کسانی که به مباحث فقهی و مبادی این مباحث آشنا هستند، می‌دانند که هیچ واقعه‌ای نیست الا اینکه اگر سوال از فقه بشود می‌تواند پاسخ دهد. این پاسخ همان است که خدا در واقع جعل فرموده یا ممکن است آن نباشد، اما اگر هم نباشد، چیزی است که در این فرض فرموده عمل شود.

همه چیز گفته او است، اما یا حکم واقعی است یا ظاهری که هردو برای دین و پیامبر(ص) و اسلام است. مثلاً همین مسئله طهارت و نجاست که در اسلام است که می‌گوید غذای پاک و ... کدام است، آثار مختلفی بر زندگی انسان دارد. لذا باید در برابر دستورات دین سر فرود آورد. اسلام که نخواسته با این دستورات در مورد دفن، ما را به سخره بگیرد و این کارها برای زندگی بعد موثر است. یک غذای ناپاک خوردن یا خیانت به مردم، موثر است و در برزخ و قیامت آثار دارد. بنابراین، برهان و محاسبه واقعیات عالم چنین نتیجه‌ای دارد که نمی‌شود اسلام و دین و وحی ناظر به تمام خصوصیات زندگی نباشد. این ارتباط روشن است، اما بشری که بعد از خودش را نمی‌داند، در مقابل این دین کرنش می‌کند که ناشی از غرور او است. اینکه انسان احتمالش را بدهد این زندگی ادامه دارد و اگر به حرف دین گوش نکند، بدبخت خواهد شد، در نتیجه باید به دستورات دین ملتزم شود. پس اگر کسی انبیا(ع) و ادیان را نیز قبول نداشته باشد، اما عقلش به او می‌گوید که جهان دیگری در کار است، باید ملتزم باشد.

امام صادق(ع) با یکی از منحرفین که محاجه می‌کرد، فرمود یا حرف ما درست است یا درست نیست. اگر حرف ما درست باشد که تو بدبخت می‌شوی و اگر درست نباشد، ما ضرر نمی‌کنیم. لذا مسئله معاد و توجه به دین بسیار مهم است که اگر دین کنار رود و در گسترده تام و تمامش دیده نشود، بشر در معرض خطر ابدی است. هر انسانی در معرض خطر ابدی است و اینجا عقل چه می‌گوید؟ وقتی محاسبه عقلانی می‌کنیم، می‌بینیم گریزی نداریم جز اینکه در مقابل دین الهی سر فرود آوریم. یعنی باید دین حق را پیدا کرده و تابع باشیم. حال کسانی که از این مرحله گذشته‌اند و ایمان و عقیده دارند با مسائلی مواجه می‌شوند و در روایات فرمودند هر حادثه‌ای که واقع می‌شود، برای اینکه به موضع دین پی ببرند، باید به فقها که روات احادیث هستند، مراجعه کند. حکم واقعی و ظاهری حکم دین است و در ارتباطات که وقتی حکم واقعی مکشوف نشد و نوبت حکم ظاهری رسید، این حکم در سعادت انسان همان نقشی را ایفا می‌کند که انسان به حکم واقعی عمل کند.

روایتی داریم که هیچ امری نیست، مگر اینکه خداوند در مورد آن وحی فرموده است؛ یعنی به رسول خدا(ص) وحی شده و سپس به ائمه(ع) منتقل شده و برخی از احکام واقعه هنوز اعلام نشده و وقتی حضرت مهدی(عج) ظهور فرمود، آنها را بیان می‌کند و شاید یکی از تفسیرها که داریم که می‌گویند ایشان دین جدید می‌آورند، ناظر به همین مواردی باشد که هنوز اعلام نشده است. برای نمونه در باب حدید داریم که یا مطلق فلز یا آهن است و حکم ظاهری این است که پاک است، اما در برخی روایات داریم که حضرت(عج) در هنگام ظهور ممکن است به نجاست آهن حکم کنند، اما آیا علم بشر می‌تواند به این برسد؟

بنابراین محاسبه عقلی و مراجعه به نصوص دینی به ما می‌گوید که گسترده احکام الهی و فقه تمام مجالات زندگی بشر اعم از فردی و اجتماعی و سیاسی و غیرسیاسی را در برمی‌گیرد و برایش قانون و دستور دارد، اما کشف و استنباط آنها نیاز به دو مطلب دارد؛ یکی در مورد صغری و در دومی در مورد کبری. صغری یعنی موضوع‌شناسی و تشخیص صحیح موضوع که از یک ناحیه نیاز داریم. موضوع نیز دو نوع است؛ یکی مستنبطه که فقیه باید از آموزه‌های دینی استنباط کند و یکی نیز غیرمستنبطه است که تخصص‌های بشری می‌تواند نقش داشته باشد. مثلاً اقتصاد را داریم که اگر یک اقتصادی در یک کشوری موجب ظلم و عقب‌ماندگی یا وهن اسلام باشد و ... این اقتصاد از نظر اسلام مخرب و حرام است و حق ندایم در جامعه اسلامی اقتصادی را پیاده کنیم که نتیجه آن فقر و ظلم به اشخاص باشد.

فقه نمی‌تواند به تنهایی با این مقوله مواجه شود و باید برخی فرمول‌ها در نظر گرفته شود و آثار آن مورد نظر باشد تا ببینند مسئله به چه نحوی است. مثلا اگر اقتصاد کشور را براساس فروش منابع کشور اعم از معادن و ... استوار کنید، ممکن است 100 سال با رفاه و آسایش این ثروت‌ها را بفروشید و از کشورهای دیگر نیز حوائج خود را بخرید، مانند کشورهای اطراف ایران که گاو شیرده ظالمین شده‌اند. اما نسل بعد چه می‌شود؟ آیا این کار جایز است یا بشر حق ندارد منابع یک ملت مسلمان را چنین مصرف کند؟

بنابراین، فقه بن‌بست ندارد و همه نیازهای بشری را پاسخگو است و در ناحیه کبری، بلااشکال اینطور است و در ناحیه صغری و موضوعات نیز دو نوع است؛ مستنبطه که فقیه متکفل او است و غیرمستنبطه که بسیاری از آنها نیاز به تخصص‌های بشری دارد که متخصصین آگاه و کارآمد باید بنشینند و موضوعات را تشخیص دهند تا حکم فقهی آن روشن شود.

انتهای پیام
captcha