زجرآورترین لحظههای زندگی هر پدر و مادری ناخوشی فرزندش است، فرزندی که لحظه به لحظه با شور و شوق والدین بزرگ شده و قد کشیده؛ چه سخت و دردآور است این شور و شوق آنی تبدیل به یک خاطره شود و چه سختتر از اینکه فرزندت بر بستر بیماری باشد، بر بالینش بنشینی و تمام خاطراتت با او بر سرت آوار شود، چه سخت و دردآور است لحظهای که بدانی دیگر چشمان معصومش باز نخواهد شد، دست کمتوانش را نمیگیری و پاهای نازنینش دواندوان سراغت نخواهد آمد.
آن لحظه است که دلت بدجور هوای گریههایش را میکند، بیتابیهایش را، شببیداریهایش را، بهانهگیریهایش را با دلوجان میخری، حاضری تمام هستیات را کف پایش بریزی تا شاید فقط لحظهای چشمان معصومش را باز کند و بار دیگر محکم در آغوشش بگیری و بگویی دلبندم به آغوش مادرت خوش آمدی...
شاید تصور این شرایط هم برایمان سخت و زجرآور باشد اما متأسفانه تمام این لحظات هفته گذشته برای یکی از همشهریانمان اتفاق افتاد و فرزندش دچار مرگ مغزی شد.
مجید حمیدی، مسئول تیم فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی همدان در گفتوگو با ایکنا از همدان، اظهار کرد: متأسفانه هفته گذشته کودک یک سال و نیمه همدانی دچار مسمومیت دارویی شده بود که پس از انتقال به بیمارستان و تلاش تیم پزشکی امیدی حاصل نشد و کودک دچار مرگ مغزی شد.
وی با بیان اینکه خانواده مهیار رضایی پس از اعلام مرگ مغزی فرزندشان تصمیم به اهدای عضو گرفتند، افزود: با رضایت خانواده کبد و دو کلیه این کودک به بیماران در انتظار پیوند اهدا شد.
مسئول تیم فراهمآوری اعضای پیوندی در همدان با بیان اینکه این کودک بر اثر مصرف دارو دچار مسمومیت شده بود، اظهار کرد: به دلیل کم بودن سن این کودک اعضای دیگر قابل استفاده نبود.
حمیدی با اشاره به اینکه این یازدهمین مورد اهدای عضو موفق در سال جاری در استان است، یادآور شد: در سال جاری 14 مورد رضایتگیری از خانوادهها انجام گرفته که متأسفانه سه مورد از آنها پس از رضایتگیری فوت شدند و به مرحله اهدای عضو نرسیدند.
پدر مهیار رضایی نیز در ادامه با بیان اینکه متأسفانه فرزندم به علت مصرف دارویی که در دسترسش بوده دچار مسمومیت شد، افزود: پزشکان از درمان و معالجه او قطع امید کردند و گفتند او را به تهران انتقال میدهیم اگر یک درصد هم احتمال بازگشت وجود داشته باشد هیچگاه اعضای بدنش را استخراج نمیکنیم.
محسن رضایی گفت: وقتی چنین شرایطی را دیدیم تصمیم گرفتیم اجازه دهیم کودکمان در بیمارستان بماند تا شاید فرجی حاصل شود اما پس از گذشت سه روز هیچ تغییری اتفاق نیافتاد و وقتی پزشکان قطع امید کردند تصمیم گرفتیم که اعضای بدن فرزندمان را اهدا کنیم باشد که با این اهدا چند کودک دیگر به زندگی بازگردندند و هیچ پدر و مادری در شرایط ما قرار نگیرد.
وی ادامه داد: مسلماً اتخاذ چنین تصمیمی برای هر پدر و مادری سختترین تصمیم زندگی است اما ما میدانستیم که مرگ مغزی پایان دنیاست و هیچ روزنه امیدی برای برگشت پسرمان وجود ندارد.
رضایی اضافه کرد: اهل روستای گراچقا و کارگر هستم و همسرم خانهدار، فرزند ارشدم 16 ساله و فرزند دومم سهساله است.
عموی مهیار رضایی نیز در این باره گفت: وقتی پزشکان با بنده راجع به شرایط مهیار صحبت کردند برایم پذیرشش سخت بود اما تلاش کردم تا برادرم را توجیه کنم تا بتواند تصمیم درستی درباره اهدای عضو کودکش انجام دهد اما برایمان یک معماست که این کودک چگونه به دارو دسترسی پیدا کرده و از آن مصرف کرده است، از خانواده درخواست میکنیم بیش از آنچه که باید مراقب فرزندان کنجکاو خود باشند.
انتهای پیام