اندیشه انسان با قرآن ماندگار می‌شود
کد خبر: 3947568
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۷

اندیشه انسان با قرآن ماندگار می‌شود

حجت‌الاسلام ابراهیم کلانتری با اشاره به جایگاه مهم قرآن در اندیشه‌های آیت‌الله مصباح یزدی بیان کرد: وقتی که قرآن در اندیشه انسان، پُررنگ می‌شود، این اندیشه ماندگار خواهد شد، چون قرآن، ماندگار است. پس این اندیشه که مزین و منور به نور قرآن است نیز ماندگار خواهد شد.

به گزارش ایکنا، مراسم نکوداشت منزلت علمی و عملی آیت‌الله مصباح یزدی، امروز، 24 آبان‌ماه به همت مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا و با سخنرانی جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در ادامه سخنان حجت‌الاسلام ابراهیم کلانتری، دانشیار گروه تاریخ و تمدن و انقلاب اسلامی دانشگاه تهران را می‌خوانید؛

چند ویژگی کلی این عالم بزرگوار را مطرح می‌کنم و سپس بحث کوچکی در مورد اندیشه‌های قرآنی استاد ارائه خواهم داد. یکی از ویژگی‌های برجسته اندیشه‌های آیت‌الله مصباح یزدی همان انسجام و نظام‌مندی فکر ایشان است. بزرگان حوزه علوم اسلامی، در طول 1400 سال قبل، بسیار بوده‌اند که همه نیز در جای خود خدمت کرده‌اند، ولی این نظم و انسجام و نظام‌مندی که انسان در فکر ایشان و در بیانات ایشان می‌بیند، یکی از ویژگی‌های برجسته آن استاد گرانقدر است. در آثاری که از ایشان منتشر شده، این مسئله به وضوح دیده می‌شود. دومین ویژگی، قرآن‌محوری است. استاد مصباح یزدی یک اشراف ویژه روی فلسفه‌های جدید و فلسفه‌های غرب و مباحث گوناگون در حوزه فلسفه اخلاق داشتند، اما همیشه و در همه آثار خود محوریت قرآن حفظ شده است و این اصالت و نورانیت قرآن و سپس روایات پیامبر گرامی(ص) و اهل بیت(ع) عصمت و طهارت در اندیشه‌های ایشان نمود دارد.

آیت‌الله مصباح و پیوند با قرآن

نمونه این رویه را در آثار ملاصدرا به وفور می‌بینیم و تعجب می‌کنیم که یک فیلسوف با آن اشراف و نوآوری، در همه آثارش حضور پُررنگ آیات قرآن به چشم می‌خورد و گویی قرآن در تمام سلول‌های وجودی ملاصدرا حضور دارد. این را انسان در آثار استاد گرانقدر علامه مصباح نیز مشاهده می‌کند که هیچ‌وقت از آن حقیقت اصلی و از کلام خداوند فاصله نمی‌گیرد. همانطور که در آثار شهید مطهری و امام خمینی نیز به همین صورت. است. این یک نقطه ارزشمند است که جای تأمل و دقت بسیار دارد. وقتی که قرآن در اندیشه انسان پُررنگ می‌شود، این اندیشه ماندگار خواهد شد، چون قرآن، ماندگار است. پس این اندیشه که مزین و منور به نور قرآن است نیز ماندگار خواهد شد.

سومین ویژگی که این نیز برای ما خیلی باید مغتنم باشد، نیازمحوری کارهای ایشان است. شاید در عصر ما کم باشند عالمانی که این همه مورد هجمه قرار گرفته باشند. ما در عصر انقلاب اسلامی مانند شهید آیت‌الله بهشتی و یا مانند مقام معظم رهبری را داشته‌ایم که دائما از سراسر دنیا مورد هجمه بوده‌اند و یکی از افراد شاخص در این حوزه آیت‌الله مصباح یزدی است که حقیقتاً و به وفور و به شدت و با انواع و انحاء مختلف، مورد هجمه قرار گرفتند. این هجمه‌ها ممکن است انسان را متوقف کند و یا مسیر را تغییر دهد، اما هیچ‌وقت در مسیر ایشان وقفه یا تغییر را ندیدیم.

نیازمحوری در اندیشه‌های آیت‌الله مصباح

ایشان در تأسیس موسسه در راه حق، نیاز محوری را می‌بیند که در آن عصر ظلمانی که دوران پیش از انقلاب است، این موسسه راه‌اندازی می‌شود که در آن زمان، حتی یک جزوه کوچک از مبانی اسلام و قرآن در دست علاقه‌مندان پیدا نمی‌شد و تصور کنید که یک موسسه‌ای شکل گرفت که به صورت مستمر و بدون هزینه، هر ماه یک کتابچه را درِ خانه افراد پست می‌کرد تا استفاده کنند، آن هم کتابچه‌ای که به لحاظ نگارش دقیق، شیوا، سبک و خیلی ساده و گویا بود که برای نوجوانان و جوانان ارسال می‌شد. سپس موسسه باقرالعلوم(ع) را راه‌اندازی کردند و بعد از آن هم موسسه آموزشی و  پژوهشی امام خمینی را تأسیس کردند که یکی از سنت‌ها یا یکی از باقیات‌الصالحات بزرگی است که از همت این استاد بزرگ و آن هم براساس نیازمحوری تأسیس شد.

در حوزه اندیشه‌های اسلامی، این کار در کشور ما منحصر به فرد است. یعنی با قطع و یقین باید بگویم این کار یگانه است و بعد، از آن موسسه کارهای منحصر به فرد دیگری بیرون آمده است. یک روز در ابتدای دهه هفتاد که هجمه‌های فکری به مبانی انقلاب اسلامی شروع شده بود که کتاب خوبی در دسترس نبود و باید به سختی کتابی پیدا می‌کردیم، اما الآن از برکت این موسسه، هزاران کتاب ارزشمند تولید شده و در دسترس همه قرار گرفته است. یا طرح ولایت، ویژه دانشجویان نیز نقطه عطف تاریخی در حوزه اندیشه‌ورزی و پرورش انسان‌های ارزشمند است. این نیازمحوری و نیازسنجی، یک نقطه عطفی از آیت‌الله مصباح است و باید این را با صدای بلند بگوییم که آیت‌الله مصباح، خود یک نقطه عطفی در تاریخ حیات اندیشمندان اسلامی بودند.

نکته چهارم که در آثار بیانی ایشان بسیار ملموس است، حلاوت بیانی ایشان است. من نیز توفیق داشتم و در برخی از کلاس‌های ایشان شرکت کردم و این را از نزدیک دیده‌ام و وقتی انسان پای درس ایشان می‌نشست، سبک و دقت بیان ایشان را می‌دید و به کارگیری مثال‌های به موقع، شفاف و استنتاج دقیق از مباحث به گونه‌ای بود که انسان از ابتدا تا انتها با همه وجود از بیانات ایشان بهره‌مند می‌شد که این نیز کمتر در میان اندیشمندان بزرگ وجود دارد. آنها که دارای اندیشه‌های بزرگ هستند، در بیان اندیشه‌های خود مشکل دارند، اما ایشان اینطور نبود و وقتی شروع به سخن می‌کردند، حلاوتی که داشتند بسیار ارزشمند بود و آثاری که وجود دارد، قابل استفاده است.

نکته دیگر، بحث خلاقیت و ابتکار است. هرکسی با آثار اندیشمندان مسلمان مواجه باشد، در آثار استاد این نکته را می‌بیند. یک آیه را یکصد بار به کار برده‌ایم و نوشته‌ایم و ... ، اما همین آیه وقتی در بیان آیت‌الله مصباح می‌آید، چیز جدیدی می‌شود و در دوران معاصر، چند نفر این ویژگی را داشته‌اند که یکی از آنها رهبر انقلاب است و از طرف ما نسبت به ایشان ظلم است که هیچ وقت این ویژگی‌ها را معرفی نکرده‌ایم. اندیشه‌های قرآنی ایشان، ده‌ها جلد کتاب می‌شود؛ یعنی فقط معارف نظری ایشان در باب قرآن، 10 کتاب است که هر کدام، عرصه‌های مختلفی دارند که برخی از آنها هم منتشر نشده است. غیر از اینکه نظریه سیاسی اسلام که دو جلد است نیز تفسیر قرآن محسوب می‌شود و اندیشه‌های قرآنی استاد مصباح در حوزه مسائل سیاسی و حکومت است.

نظر آیت‌الله در تفسیر موضوعی قرآن

کتاب تهاجم فرهنگی یا بسیاری از کتب ایشان نیز ریشه در قرآن دارد. در مورد ابتکار عمل ایشان باید بگویم، در حوزه تفسیر موضوعی قرآن شیوه‌های مختلفی وجود دارد. یک شیوه این است که ما معارف قرآن را به سه بخش تقسیم کنیم؛ عقاید، اخلاق و احکام که به نظر بنده، یک طرح ارتکازی است که از هزار سال قبل تا امروز بوده است و یک چیز خیلی راحت و دم‌دست و زودفهم است و کسانی مانند علامه طباطبایی در همان ابتدای تفسیر المیزان این بحث را مطرح می‌کنند که ما سه حوزه کاری داریم که عبارت از عقاید، اخلاق و احکام است و قرآن باید براساس این سه محور تفسیر شود. دیگر مفسران نیز به همین صورت یک طرح دیگری دارند که بر اساس نیازهای انسان به تفسیر قرآن می‌پردازد.

علامه مصباح یزدی بر هر دو طرح ایراد می‌گیرد و به ویژه طرحی که انسان را محور قرار می‌دهد. به دلیل اینکه این یک نوع اومانیسم است و به نوعی داریم با تفکر غربی، خود را پیوند می‌زنیم که زیرساخت لیبرالیزم غرب نیز از اینجا شروع می‌شود که به جای محوریت خدا، انسان را محور قرار داده‌اند که می‌شود ریشه انحرافات دیگر که استاد در جاهای دیگر این را بحث کرده‌اند. نظر ایشان روی الله‌باوری متمرکز است. ما دائما می‌خواهیم جبر و اختیار را در کلام یا فلسفه حل کنیم، اما ایشان براساس آیات قرآن جبر و اختیار را تبیین می‌کند. رابطه خدا با عالم خلق و یا به تعبیر استاد افعال خداوند در جهان ماده نیز یک پارادوکس سنگینی را ایجاد می‌کند که از قدیم این بحث مطرح بوده است و ایشان در جلد اول مبانی نظری قرآن، این بحث را براساس آیات قرآن طرح کرده‌اند.

انتهای پیام
captcha