مطالعه تطبیقی «اعدام» در اسلام و یهود در فصلنامه «معرفت ادیان»
کد خبر: 3945042
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۵

مطالعه تطبیقی «اعدام» در اسلام و یهود در فصلنامه «معرفت ادیان»

چهل و سومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «معرفت ادیان» با مجموعه مقالاتی از جمله «مطالعه تطبیقی «اعدام» در شریعت یهودی و اسلامی (در ترازوی حقوق کیفری نوین)» و «بررسی و نقد مبانی صلح جهانیِ آخرالزمان در مسیحیت صهیونیستی» روانه بازار نشر شد.

به گزارش ایکنا؛ چهل و سومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «معرفت ادیان» به صاحب‌امتیازی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) منتشر شد.

عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی تطبیقی «انسان خداگونه» در تصوف، قبّالا و گنوسی»، «مطالعه تطبیقی «اعدام» در شریعت یهودی و اسلامی (در ترازوی حقوق کیفری نوین)»، «بررسی تحلیلی ـ انتقادی نظریه حزقیال کافمن درباره ریخت‌شناسی توحید و شرک»، «جایگاه «نفس» نزد سعدیا گائون»، «بررسی و نقد مبانی صلح جهانیِ آخرالزمان در مسیحیت صهیونیستی»، «مراتب معرفت‌شناسی روح در آیین جینه».

مطالعه تطبیقی «اعدام» در شریعت یهودی و اسلامی

در چکیده مقاله «مطالعه تطبیقی «اعدام» در شریعت یهودی و اسلامی (در ترازوی حقوق کیفری نوین)» می‌خوانیم: «به‌طور کلی اتهامات وارده بر حقوق اسلامی در خصوص جرایم موجب اعدام، در دو مسئله ریشه دارد: نخست شباهت نظام کیفری یهودی و اسلامی در سیاست‌های جنایی، تعریف جرایم مستوجب اعدام و حتی کیفیت اعدام‌ها، که موجب تسری ویژگی‌های حقوق یهودی از جمله خشونت‌طلبی آن به حقوق اسلامی شده است؛ دوم اجرای اعدام در نظام‌های مبتنی بر حقوق اسلامی. با بررسی تطبیقی احکام شریعت یهود و اسلام در جرایم مستوجب اعدام، مشخص مي‌شود که علت اصلی بدبینی غرب به حقوق دینی، ریشه در احکام توجیه‌ناپذير تورات، نظیر اعدام حیوانات، نوجوانان ناخلف و اعدام مکرر غیر یهودیان دارد. این در حالی است که این احکامِ ناقض اصول مسلم حقوقی، مورد تأیید حقوق اسلامی نيست. بنابراین بدبینی اندیشمندان غربی به حقوق یهودی، قابل تسری به اسلام نیست. از سوی دیگر، عملکرد ضعیف نظام‌های مبتنی بر اسلام نیز غالباً ناشی از قوانین موضوعه‌ای است که ارتباطی با فقه اسلامی ندارند.»

نقد مبانی صلح جهانیِ آخرالزمان در مسیحیت صهیونیستی

در طلیعه مقاله «بررسی و نقد مبانی صلح جهانیِ آخرالزمان در مسیحیت صهیونیستی» آمده است: «مسیحیت صهیونیستی، از اساس بر محور باور به «صلح جهانی» در سایة ملکوت هزارسالة مسیح شکل گرفته است. نوشتار پیش روی با تحلیل اسنادی به بررسی و نقد مبانی صلح جهانی در مسیحیت صهیونیستی می‌پردازد. اندیشة صلح جهانی در این مکتب بر پیشگویی‌های انبیا در کتاب مقدس، مکاشفة خاص خدا در مسیح، هزاره‌گرایی، مسیحا‌گرایی، تدبیرگرایی، شرّ بودن جهان و تحت سیطرة قدرت‌های شیطانی بودن آن، و تعالیم صریح مسیح و رسولان دربارة صلح، مبتنی است. برخی از این مبانی، نظیر دعوت مسیح و رسولان به صلح، و بازگشت مجدد مسیح و نقش ایشان در تحقق صلح جهانی، البته بر اساس تفسیر قابل قبول، درست‌اند. آنان از یک مبنای کتاب مقدسی، یعنی برابری و برادری تمام بشر از جهات خدای واحد، پدر و مادرِ واحد و پیشوای واحد، غافل‌اند. سایر مبانی، از ناحیه عقل، کتاب مقدس و نیز از جانب دیگر گروه‌های مسیحی، دارای اشکال است که در این نوشتار بیان‌ شده‌اند.»

انتهای پیام
captcha