دانشجویان علوم قرآن از دغدغه‌ها و مشکلات می‌گویند / چشم‌انداز رشته الهیات چیست
کد خبر: 3944904
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۷

دانشجویان علوم قرآن از دغدغه‌ها و مشکلات می‌گویند / چشم‌انداز رشته الهیات چیست

رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه به اذعان بسیاری از اساتید و دانشجویان این رشته نقشه راه روشنی در فضای علمی، دانشگاهی و اجرایی کشور ندارد. خبرگزاری ایکنا در گفت‌وگو با برخی دانشجویان، تلاش کرد تا ضمن تحلیل وضعیت کنونی این رشته و تمایز آن با فضای مطالعات اسلامی در حوزه علمیه، افق‌های نوین پیش روی آن را بررسی کند.

به گزارش ایکنا، مطالعه در باب دین و تحلیل آموزه‌های قرآنی و روایی امری است که از دیرباز حوزه‌های علمیه عهده‌دار آن بوده‌اند و به رشته‌هایی نظیر فقه، کلام، تفسیر قرآن و دانش‌هایی از این دست توجه شده است، اما برای نخستین‌بار در 1313 با تأسیس دانشکده معقول و منقول شاهد عرضه مطالعات دینی در سطح دانشگاه بودیم. این دانشکده در 1344 با الحاق به دانشگاه تهران، به دانشکده الهیات و معارف اسلامی تغییر نام داد. اکنون نیز گروه‌های آموزشی مختلفی در آن وجود دارد و به مطالعات اسلامی می‌پردازند.

پس از انقلاب دانشکده‌های الهیات در کنار بسیاری از رشته‌های علوم انسانی اسلامی به حوزه‌های مختلف الهیات و معارف اسلامی نظیر کلام، فقه، فلسفه، عرفان و تفسیر قرآن می‌پردازند. یکی از این رشته‌های تحصیلی که در دانشکده‌های الهیات تدریس می‌شود، رشته علوم قرآن و حدیث است که پژوهشگران آن روش مواجهه علمی با قرآن و حدیث را فرامی‌گیرند و هم این روش‌ها را در فهم قرآن و حدیث به کار می‌بندند. در حال حاضر دانشجویان بسیاری در این رشته مشغول به تحصیل هستند و روش‌ها و دانش‌های نوینی هم به وجود آمده که برخی از پژوهشگران از آنها برای فهم قرآن و حدیث بهره می‌برند و این امر موجب شده تا افق‌های جدیدی در انتظار این رشته دانشگاهی باشد.


بیشتر بخوانید؛


به منظور بررسی رشته علوم قرآن و حدیث از حیث تفاوت آن با رویکردهای مطالعاتی در حوزه علمیه، افق‌های پیش‌ روی این رشته و دغدغه‌های دانشجویان آن با سه تن از دانشجویان ممتاز، که در مقطع دکترای علوم قرآن و حدیث مشغول به تحصیل هستند، به گفت‌وگو نشستیم؛ حسین شجاعی، دانشجوی دکتری قرآن و حدیث پردیس فارابی دانشگاه تهران است که در نهمین جشنواره بین‌المللی فارابی برای پایان‌نامه کارشناسی ارشد «رهیافتی انتقادی در به‌‌كارگیری تاریخ در تفاسیر قرآنی معاصر» به عنوان تنها برگزیده بخش جوان در گروه فقه، اصول، علوم قرآنی و حدیث تجلیل شد.

وی در پاسخ به این پرسش که این رشته دانشگاهی با آنچه در حوزه‌های علمیه خوانده می‌شود چه تفاوتی دارد یا قرار است چه تفاوت‌هایی داشته باشد؟ بیان کرد: به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. به نظرم این سؤال نه ‌تنها سؤال شما بلکه سؤال بسیاری از دوستان دانشگاهی و غیردانشگاهی ما نیز هست. بسیاری تصور می­‌کنند که با اتمام دروس و فارغ­‌التحصیل شدن دانشجویان علوم قرآن و حدیث، آنان نیز زی طلبگی به تن می­‌کنند و همچون سایر روحانیون نقش‌­ها و وظایفی را که آنان بر عهده دارند متقبل می­‌شوند. حتی فراتر از این، عده‌­ای تصور می­‌کنند که ما در دوره دانشجویی از همان شهریه­‌هایی که به طلاب پرداخت می‌­شود بهره­‌مندیم. همه­ این تصورات ناشی از نزدیک دیدن مرز الهیات آکادمی با فضای حوزه علمیه است. حال آنکه تفاوتی بنیادین میان علوم قرآن و حدیث دانشگاه و حوزه وجود دارد.

تفاوت مأموریت حوزه و دانشگاه در مطالعات دینی

شجاعی افزود: یکی از تفاوت‌­های جوهری این‌دو به کارکرد متفاوت حوزه و دانشگاه برمی‌­گردد. مأموریت اصلی حوزه، تبلیغ، تقویت بنیان‌­های دین، حفاظت از دین در برابر شبهات و تعیین تکلیف مکلفان در برابر مسائل نوپدید است، ولی کارویژه­ اصلی دانشگاه و رشته‌هایی که در دانشگاه وجود دارند، نگرش علمی و غیرارزش‌مدارانه به موضوعات دینی است. همین مسئله باعث شده است تا نگرش انتقادی به موضوعات قرآن و حدیثی در دانشگاه امری متداول و معمول باشد. این شکل از مواجهه بسیار متفاوت با آن چیزی است که در حوزه دنبال می­‌شود. حوزه با نگاهی همدلانه و غیرانتقادی با مسائل قرآن و حدیثی مواجه می‌شود، چراکه پیش‌فرض آنها مسلم بودن گزاره­های دینی است. رویکردهای انتقادی در حوزه بیشتر زمانی اتفاق می‌­افتد که نظری مخالف با قرائت رسمی مطرح شود.

گزارش مشتمل بر مصاحبه ////افق‌های جدید با کاربست دانش‌های نوین گشوده می‌شود/عدم تسلط اساتید به موضوعات جدید و مقاومت‌های بی‌اساس/آینده رشته علوم قرآن و حدیث چگونه است

این دانشجو و پژوهشگر علوم قرآن و حدیث تصریح کرد: تمایز دیگر حوزه و دانشگاه به تمایلات علمی کنشگران این دو برمی­‌گردد. حوزویان خود را میراث‌­دار علمای بزرگ گذشته می­‌دانند. به همین سبب همت خود را صرف حفظ معارف و دانش‌­های به یادگار مانده­ از گذشته و شرح و تبیین آنها می‌­‌کنند، اما دانشگاهیان تمایل بیشتری به سازگاری با موضوعات روز دارند و بیش از آنکه گذشته‌نگر باشد، خود را در وضعیت حال می‌­بینند و به دنبال تعامل روزافزون با جامعه‌اند که طبعاً نتیجه آن تولید دانش‌­های روزآمد است.

سیاست‌گذاری‌های غلط وزارت علوم

شجاعی در پاسخ به این پرسش‌ها‌ که رسالت این رشته دانشگاهی چیست و چه افق‌هایی پیش‌ روی خود دارد؟ برای رسیدن به این افق‌ها چه راهکار یا راهکارهایی را پیشنهاد می‌‌دهید؟ همچنین آیا خروجی رشته علوم قرآن و حدیث را تاکنون مثبت ارزیابی می‌کنید؟ گفت: سؤال آخر را اول پاسخ می‌­دهم. به نظر من با وجود تمایل گسترده­‌ای که در این چند دهه به رشته­ علوم قرآن و حدیث داشته‌­ایم، به تناسب این سرمایه‌­های انسانی، خروجی قابل دفاعی را نظاره‌­گر نبوده‌­ایم. سهم دانشجویان در این کارنامه­ ضعیف و صد البته بسیار اندک است؛ چراکه بسیاری از دانشجویان این رشته افرادی با ضریب هوش بالا هستند. مشکل را در جایی دیگر باید جست. عمده مشکلات ریشه در سیاست‌‌گذاری‌­های غلط و اشتباه وزارت علوم دارد. متأسفانه در ایجاد و تداوم رشته­ علوم قرآن و حدیث تأمل لازم صورت نگرفته است. رشته علوم قرآن و حدیث که در دانشگاه تدریس می‌­شود به هیچ وجه استانداردهای لازم را برای یک رشته ندارد. افرادی که از این رشته فارغ‌­التحصیل می­‌شوند مشخص نیست که چه توانمندی خاصی دارند. واحدهایی که دانشجویان این رشته با عنوان علوم قرآن و علوم حدیث می‌‌گذرانند ساختارهایی بسته دارد و مرز تولید دانش در آنها بسیار محدود است.

وی ادامه داد: در طبقه‌بندی دانش معمولاً از دو نوع دانش سخن به میان آورده می‌­شود اولی production of knowledge است و دومی preservation of knowledge نامیده می­‌شود. در دانش‌­های نوع اول، تولید دانش رخ می‌­دهد و در دانش­‌های نوع دوم، حفظ و نگهداری دانایی اتفاق می‌­افتد. به نظر می‌­رسد علوم قرآن و حدیث از اساس رشته‌­ای است که در آن حفظ و نگهداری دانایی اهمیت دارد نه تولید دانش. به همین سبب عمده­ چیزهایی که در این رشته آموخته می‌­شود از نوع منقولات و حفظ‌کردنی است. در چنین فضایی تولید دانش طبعاً در جایگاه اول قرار ندارد و خلاقیت و نوآوری در سطح بسیار پایینی رخ می‌­دهد. عمده­ مقالاتی که تا همین چند سال پیش در نشریات چاپ و بیشتر کتاب‌هایی که نگاشته می‌شد از نوع تکرار مکررات بود نه چیزی بیشتر. البته خوشبختانه در این چند سال به همت اساتید و دانشجویان اتفاقات خوبی برای بیرون آمدن از این بن‌بست رقم خورده است که توضیح آن مجال بیشتری می‌­طلبد.

فهم و مسئولیت اجتماعی؛ دو رسالت مهم رشته قرآن و حدیث

شجاعی گفت: حال به بخش اول سؤال شما می‌­رسیم. به نظر من رشته علوم قرآن و حدیث باید متمرکز بر دو وظیفه شود و در بستر این دو وظیفه می‌توان با افقی روشن در علوم قرآن و حدیث مواجه شد. وظیفه­ اول بیشتر از جنس فهم است و رویکردهای علمی بر آن غلبه دارد. مبتنی بر این وظیفه، به دور از کلیشه­‌های موجود بایستی تلاش شود تا فهمی شفاف، واضح و روشمند از قرآن و حدیث صورت گیرد. وظیفه­ دوم چیزی از جنس مسئولیت اجتماعی است. این هم به نظر بنده یکی از مأموریت­‌های اصلی دانشجویان علوم قرآن و حدیث در جامعه­ امروز ماست. باید فضای مناسبی برای تولید دانش کاربردی در میان دانشجویان علوم قرآن و حدیث فراهم شود. دانشجوی علوم قرآن و حدیث امروز وظیفه دارد که با استفاده از ابزار علم، زمینه­ اجرای معارف قرآن و اهل بیت(ع) را در جامعه فراهم کند. رسیدن به این افق نیز جز از راه ایجاد تحولات ساختاری در واحدها و همچنین تنوع بخشیدن به گرایش‌­های علوم قرآنی و بیرون آوردن آنها از این حالت خام امکان‌پذیر نیست.

وی در پاسخ به این پرسش که به عنوان یک دانشجوی رشته علوم قرآن و حدیث، از نظر شما مهم‌ترین دغدغه‌ دانشجویان این رشته تحصیلی چیست و برای رفع این دغدغه‌ها چه پیشنهادی دارید؟ بیان کرد: به سبب سوءتدبیری که در طراحی رشته­ علوم قرآن و حدیث صورت گرفته است بسیاری از توقعات پایه‌­ای دانشجویان برآورده نمی‌­شود. براساس گفت‌وگوها و درد دل‌­هایی که طی این چند سال با دانشجویان رشته و همکلاسی‌­های خود داشته‌­ام، به نظر من چند مشکل بسیار جدی گریبان‌گیر دانشجویان این رشته است؛ اولین دغدغه‌­ای که در بسیاری از دانشجویان می‌بینم علاقه‌مندی به کارآمدی و برآورده نشدن این دغدغه در این رشته است. یک دانشجوی علوم قرآن و حدیث هنگام فارغ‌التحصیلی وقتی به مقایسه خود با دوستانی که در سایر رشته‌ها دارد دست می‌زند، بسیار ناامید می‌­شود. این حالت را مخصوصاً در میان بسیاری از دوستان با استعدادم در رشته علوم قرآن و حدیث مشاهده کرده‌­ام. این دوستان به سبب اینکه از ارائه راه‌حل برای مشکلات و معضلات موجود در جامعه ناتوان‌اند بسیار ناراحت هستند. آنان وقتی خود را با دوستانشان در رشته‌­هایی چون اقتصاد، مدیریت و یا جامعه‌شناسی مقایسه می‌­کنند، می‌بینند که آنها به طور عملی درگیر مشکلات روز جامعه و تلاش برای رفع آنها هستند و حال آنکه خودشان توانمندی­ چنین کاری را ندارند.

شجاعی تصریح کرد: آشنایی و کار کردن با قرآن و روایات یک سطح زندگی متعال را پیش ‌روی ما می­‌گشاید. وقتی ما این افق را پیش ‌رو داشته باشیم و از طرف دیگر با مشکلات موجود در جامعه­ خودمان مواجه شویم، طبعاً بسیار انگیزه پیدا می­‌کنیم که مشکلات را رفع کنیم تا امکان دستیابی به آن مدینه­ فاضله‌­ای که در قرآن و روایات دریافته‌­ایم محقق شود، لکن مع‌الأسف رفع این مشکلات اجتماعی به دانش‌هایی نیاز دارد که در دست دوستان علوم قرآن و حدیث نیست. این مسئله باعث ایجاد سرخوردگی بسیار عمیقی در میان دانشجویان علوم قرآن و حدیث می­‌شود.

این دانشجوی دکتری قرآن و حدیث بیان کرد: دومین دغدغه‌­ای که در میان دوستان خود می­‌بینم مسئله شغل و آینده­ شغلی است. آینده­ کاری دوستانی که در این رشته تحصیل می‌­کنند، بسیار مبهم است. دانشجو با اعتماد به ساختار موجود، وارد رشته می‌شود و شبانه‌روز وقت می­‌گذارد و درس می­‌خواند، اما در نهایت وقتی از پایان‌نامه­ خود دفاع می‌­کند و به جامعه تحویل داده می‌­شود تا آن خدمات را جبران کند، با این معضل مواجه می‌­شود که اساساً نقشی برای وی تعبیه نشده است تا دِین خود به جامعه را بپردازد. قریب به اتفاق دوستان علوم قرآن و حدیثی که می‌‎­شناسم وارد فضاهای کاری نامتناسب با رشته­ خود شده‌اند. موقعیت‌­های شغلی‌شان ربط و نسبت زیادی با آموخته‌­هایشان ندارد. این آسیب بزرگی برای جامعه­ ما محسوب می­‌شود. طبعاً هزینه­‌های گزافی که برای تحصیل دانشجویان علوم قرآن و حدیث می‌­شود باید ثمره­‌ای داشته باشد. درست نیست که این همه سال برای دانشجو هزینه شود بعد دست آخر، فضایی را برای نقش‌آفرینی وی فراهم نکنیم. کمترین کاری که در این بین می‌­توان انجام داد کم کردن ظرفیت ورودی رشته است تا این هزینه‌ها به حداقل برسد.

مقاومت اساتید در برابر موضوعات جدید

وی افزود: سومین دغدغه­ دانشجویان قرآن و حدیث را در فرایند تصویب پایان‌نامه‌های این دوستان می‌دانم. متأسفانه در بسیاری از دانشکده‌­ها، اساتید این رشته در پذیرش موضوعات جدید مقاومت زیادی می‌کنند. بسیاری از این مقاومت­‌ها برمی‌­گردد به اینکه اساتید علوم قرآن و حدیث نزد نسلی از اساتید تحصیل کرده­‌اند که تخصص آنها بیشتر در حوزه­ موضوعات سنتی بو و به همین دلیل تخصص و تسلط کافی برای انجام پژوهش­‌های نوین و میان‌رشته‌­ای را ندارند. همین مسئله باعث شده تا شور دانشجویان برای انجام پژوهش­‌های جدید سرکوب شود و به سمت پژوهش­‌هایی بروند که شاید تمایل چندانی برای انجام آنها ندارند. بازنگری در رشته علوم قرآن و حدیث، تأسیس گرایش­‌های میان‌­رشته‌­ای مبتنی بر نیازهای روز و جذب هیئت علمی جوان و نوآور می‌­تواند به عنوان راهکاری مناسب برای رفع این دغدغه‌­ها باشد.

شجاعی در پاسخ به این پرسش که آینده این رشته را چطور می‌بینید؟ آیا ممکن است با توجه به بازار کار این رشته و وضعیت کشور، این رشته به صورت بسیار محدود دانشجو بپذیرد؟ تصریح کرد: پیش­‌بینی شما در زمینه حداقلی شدن جذب دانشجو در این رشته بسیار محتمل است؛ کما اینکه امروز نیز شواهد بسیاری این ادعا را ثابت می‌­کند. به نظرم حداقل از نظر محتوا تحولات بسیار خوبی در رشته علوم قرآن و حدیث در حال تحقق است. جدی شدن روش و همچنین رفتن به سمت مطالعات میان‌­رشته‌­ای عاملی نویدبخش برای آینده­ این رشته است. از این ‌رو در آینده با سعی دانشجویان و اساتید این رشته، شاهد بهبود کیفیت پژوهش­‌های قرآنی خواهیم بود اما کماکان در زمینه­ آینده شغلی وضعیت بسیار مبهم است؛ مگر اینکه تحولاتی بنیادین در ساختار رشته ایجاد شود و امکان راه‌اندازی گرایش‌های کاربردی و جدید فراهم شود.

وی در پایان این گفت‌وگو بیان کرد: بنده سعی کردم در بیانم رویکردی انتقادی داشته باشم. شاید این طرز مواجهه تلخ باشد، اما ما در موقعیتی قرار داریم که چاره­‌ای جز نقد درونی نداریم. این نگاه‌­های انتقادی می‌­تواند موجب تحول وضعیت موجود شود. دانشجوی ما اگر از معایب موجود در رشته خود آگاهی داشته باشد، به خوبی درمی‌­یابد که با هوشیاری بسیار بالا باید دوره تحصیل خود را طی کند و نباید مانند بسیاری از دانشجویان سایر رشته­‌ها وقت خود را به بطالت بگذراند. مشکلات موجود در رشته می‌­طلبد تا دانشجوی ما برای رفع این خلأها و تضمین آینده شغلی خود تلاش بسیاری کند و توانمندی‌­های علمی و مهارت‌­های پژوهشی خود را بالا ببرد.

پیگیری رویکردهای نوین؛ دلیل مطالعات قرآنی در دانشگاه

محمدحسین اخوان ‌طبسی، دانشجوی مقطع دکترای علوم قرآن و حدیث در دانشگاه تربیت مدرس است که با او هم در مورد این مسائل هم‌کلام شدیم و در ابتدا از تفاوت‌های رشته علوم قرآن و حدیث با مطالعات اسلامی در حوزه‌های علمیه پرسیدیم. وی در این باره گفت: رشته علوم قرآن و حدیث نخستین بار در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و از سوی بزرگانی چون استاد سیدمحمدباقر حجتی راه‌اندازی شد و از آن زمان تاکنون کمتر از نیم‌ قرن می‌گذرد، در حالی که تفسیر قرآن در سنت حوزوی سابقه‌ای طولانی دارد اما چه شد که دانشگاه در کنار حوزه به فکر تأسیس چنین رشته‌ای افتاد؟

گزارش مشتمل بر مصاحبه ////افق‌های جدید با کاربست دانش‌های نوین گشوده می‌شود/عدم تسلط اساتید به موضوعات جدید و مقاومت‌های بی‌اساس/آینده رشته علوم قرآن و حدیث چگونه است

وی اظهار کرد: شاید یکی از دلایل این اتفاق آن بود که در حوزه‌های علمیه، مطالعات درباره قرآن و حدیث محوریت نداشت، بلکه فقه محور بود. همه ما شنیده‌ایم که وقتی علامه طباطبایی(ره) به قم تشریف می‌آورند، به این دلیل درس تفسیر قرآن خود را برپا می‌کنند که می‌بینند در حوزه به قرآن و تفسیر آن اهتمام نمی‌‌ورزند. همین در حاشیه بودن قرآن و حدیث در حوزه، ایجاد یک رشته متمرکز برای مطالعات قرآن و حدیث را ضروری می‌‌کند. از سوی دیگر، می‌دانیم که دانشگاه یک نهاد مدرن است و تأسیس دانشگاه در ایران با این هدف بوده که علوم نوین را وارد و تدریس کند. در مقابل حوزه علمیه عهده‌دار مطالعه علوم سنتی بوده است. بنابراین ایجاد رشته‌ای چون علوم قرآن در نهاد دانشگاه این انتظار را برمی‌انگیزد که قرار است مطالعات قرآن براساس رویکردها و روش‌های نوین صورت گیرد تا بتواند نقش مکمل خود را در کنار حوزه ایفا کند اما در عمل این اتفاق نیفتاده یا به‌ ندرت افتاده است. از همین رو، به ‌نظر می‌رسد رشته دانشگاهی علوم قرآن آن نقشی را که بایستی در کنار حوزه بازی می‌کرده، برعهده نگرفته است.

گشایش افق‌های جدید با دانش‌های نوین

اخوان طبسی در پاسخ به چیستی رسالت این رشته دانشگاهی و افق‌هایی پیش‌روی آن و همچنین راهکارهایی برای رسیدن به آن افق‌ها بیان کرد: همان‌طور که گفتم، تأسیس این رشته در دانشگاه این رسالت را برای آن ایجاد می‌کرد که از دانش‌ها، رویکردها و روش‌های نوین برای مطالعه متون دینی بهره بگیرد. دانش‌هایی چون زبان‌شناسی و معناشناسی، نشانه‌شناسی، انسان‌شناسی، مطالعات متون مقدس، تاریخ، ترجمه‌شناسی و دیگر دانش‌های روشمند می‌توانند افق‌های جدیدی را برای فهم و تفسیر دقیق‌تر و عمیق‌تر آیات و احادیث به روی ما بگشایند.

این دانشجو و پژوهشگر علوم قرآن و حدیث تصریح کرد: اگر به‌دنبال کاربردی‌سازی معارف قرآنی در سطوح مختلف فردی و اجتماعی در جامعه خودمان هستیم – و این آرمانی است که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون داشته‌ایم – این امر مستلزم ارائه مسائلمان به قرآن و گرفتن پاسخ از آن است و جز با استفاده از دانش‌های نوین رخ نمی‌دهد، زیرا حل مسائل جدید نیازمند داشتن فهمی به‌روزشده از قرآن کریم است؛ فهمی که متناسب با مقتضیات زمان و مکان و براساس زبان و ادبیاتی قابل فهم باشد. گذشتگان ما از قرآن کریم برای پاسخ به مسائل خود استفاده می‌کردند و عالمان مسلمان برای همین منظور، ابزارهای لازم برای فهم قرآن را تهیه کرده بودند اما امروزه اگر بخواهیم فهمی به‌روز از قرآن داشته باشیم، حتماً باید ابزارهای فهممان را هم به‌روز کنیم. البته جریان توجه به رویکردهای نوین در مطالعات قرآنی شروع شده است. امیدواریم این جریان با سرعت و گستره بیشتری به پیش برود.

دانشجویان قرآن و حدیث و دغدغه جایگاه این رشته

اخوان طبسی در پاسخ به این پرسش که به عنوان دانشجوی رشته علوم قرآن و حدیث از نظر شما مهم‌ترین دغدغه‌ دانشجویان این رشته تحصیلی چیست و برای رفع این دغدغه‌ها چه پیشنهادی دارید؟ بیان کرد: شاید بتوان گفت مهم‌ترین دغدغه دانشجویان رشته علوم قرآن و حدیث در مواجهه با رشته خودشان، کارآمدی و مفید بودن برای جامعه است. دانشجویان این رشته ابتدا با انگیزه‌های دینی و براساس علاقه‌ای که به قرآن کریم دارند، وارد این رشته می‌شوند اما به‌تدریج با این سؤال مواجه می‌شوند که جایگاه رشته ما در نسبت با سایر علوم کجاست و چه ثمرات عملی‌ای دارد. همچنین آنان دغدغه شغل دارند و اکثر دانشجویان این رشته نمی‌توانند شغلی متناسب با رشته تحصیلی خود پیدا کنند و عموماً وارد مشاغلی غیرمرتبط با رشته تحصیلی‌شان می‌شوند.

این دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث در پاسخ به این پرسش‌ها که آینده این رشته را چطور می‌بینید؟ آیا ممکن است با توجه به بازار کار این رشته و وضعیت کشور، زمانی این رشته به صورت بسیار محدود دانشجو بپذیرد؟ گفت: بله، به‌ نظر می‌رسد در شرایط فعلی بهتر است که ورودی دانشجویان به این رشته محدود شود. تعداد دانشجویان رشته علوم قرآن و حدیث بیش از نیاز بازار کار آن است. حتی این تعداد دانشجو بیش از نیازهای پژوهشی این رشته است. احتمالاً در آینده ورودی‌ این رشته کاهش پیدا کند، مگر آنکه از جانب دستگاه‌های حاکمیتی حمایت شود.

وی در پایان تصریح کرد: رشته علوم قرآن رشته‌ای استراتژیک است و می‌تواند رشته‌ای پیشرو در نظریه‌پردازی در سطوح مختلف، از سطوح راهبردی و حاکمیتی گرفته تا سطوح فردی و بینافردی، باشد. امیدوارم روزی برسد که به این رشته به مثابه یک رشته استراتژیک در جمهوری اسلامی نگریسته شود و برترین نخبگان ما جذب این رشته شوند، چراکه جمهوری اسلامی داعیه اداره جامعه و حکومت را براساس آموزه‌های قرآن و اسلام دارد و این مهم جز با داشتن دانش قوی و پیشرو در زمینه قرآن‌شناسی حاصل نمی‌شود.

پاسخ به شبهات مستشرقین در علوم قرآنی دانشگاهی

علی ثقفیان، دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران است که به عنوان سومین دانشجو با ایشان نیز در مورد مسائل پیش‌گفته به گفت‌وگو نشستیم و در ابتدا از تفاوت‌های قرآن‌پژوهی یا به تعبیری دین‌پژوهی در دانشگاه و حوزه پرسیدیم. وی بیان کرد: به طور کلی دیدگاهی که درباره حوزه علمیه وجود دارد، بحث بررسی ادله شرعی، خصوصاً روایات است. برای اینکه مجتهد بتواند احکام شرعی را طی فرایند اجتهاد به دست بیاورد و مسائل شرعی‌ای را که مکلفان به آن مبتلا هستند پاسخگو باشد. این رویکرد کلی در مسائل علمی در حوزه علمیه وجود دارد و به همین سبب بحث‌ها به طور عمده حول محور مباحث اصولی و فقهی می‌چرخد اما رسالت دیگری هم در حوزه علمیه وجود دارد و آن بحث تبلیغ و پاسداری از دین و مسائل شرعی و اعتقادی است که در قالب دعوت‌های دینی و تبلیغ دینی از آن یاد می‌شود و ما آن را مشاهده می‌کنیم.

وی افزود: در مورد اینکه رشته علوم قرآن و حدیث چه تفاوتی با رویکردهای حوزوی دارد و چه وجه اشتراک و تفاوت‌هایی پیدا می‌کنند، لازم است درباره سابقه این رشته، خصوصاً در یکی دو قرن اخیر که باعث شکل‌گیری این دست از مطالعات شد، توضیح مختصری دهم. فکر می‌کنم دو سه زمینه به رشد این دست از مطالعات انجامید؛ یکی از زمینه‌ها، بحث مطالعات استشراق در حوزه علوم اسلامی و آنچه در آکادمی‌های غربی با عنوان شرق‌شناسی از آن یاد می‌شود بود. شاید بتوانم بگویم رشته قرآن و حدیث محصول این نوع نگاه بود و تا پیش از این علمای اسلام خیلی جای خالی این نوع مطالعات را احساس نمی‌کردند و تصور آنها این بود که می‌توانند با همان سنخ مطالعات پاسخگوی مسائل جاری باشند.

این دانشجو و پژوهشگر علوم قرآن و حدیث تصریح کرد: تفاوت نگاه مستشرقان و اسلام‌شناسان غربی به منابع ما و تفاوت انگیزه‌های آنان در پاسخگویی به مطالب موجود در منابع ما باعث شد که نتایج جدید و گاه متفاوتی از آنچه ما پیش از این در حوزه مطالعات قرآن و حدیث داشتیم حاصل شود. این مسئله در زمانی زنگ خطری برای علمای اسلامی بود و به این نوع رویکرد واکنش نشان می‌دادند و این‌طور احساس کردند که شاید با آن روش‌ها و نوع مطالعاتی که در گذشته داشتند، نتوانند به طور کامل پاسخگوی مسائل جدید باشند. لذا درصدد برآمدند که با نگاهی جدید به مسائل این حوزه نگاه کنند و می‌توانیم بخشی از نقطه آغاز این نوع مطالعات را رویکردهای استشراقی بدانیم.

افق‌های جدید با کاربست دانش‌های نوین گشوده می‌شود/عدم تسلط اساتید به موضوعات جدید و مقاومت‌های بی‌اساس/آینده رشته علوم قرآن و حدیث چگونه است

ثقفیان گفت: بخش دیگری که به اصطلاح زمینه‌ساز این سنخ مطالعات شد، تحولات جوامع اسلامی در یکی دو قرن اخیر به ویژه در مصر، تونس و عراق بود. در این تحولات با رویکردی نواندیشانه به دین تلاش می‌شود که تفسیر نویی از منابع اسلامی ارائه شود و ارائه این تفسیر نو اقتضا می‌کرد که مجدداً به منابع مراجعه شود و منابع یکبار دیگر با نگاهی جدید بازخوانی شوند و قرآن و روایات و تاریخ صدر اسلام، فارغ از سنت‌های چندصد ساله اسلامی، دوباره مطالعه و واکاوی شوند.

نقش نیازهای پس از انقلاب به مطالعات قرآنی

وی افزود: یکی دیگر از زمینه‌هایی که به نظر من به صورت ویژه در کشور ما پرداختن به مباحث قرآن و حدیث را قوت بخشید، نیازهایی بود که بعد از انقلاب اسلامی به وجود آمد و با تحول عظیمی که در عرصه دینی و سیاسی در کشور ما شکل گرفت، رویکردی جدی حاکم شد که دین در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وارد شود و سعی کند پاسخگوی نیازهای این حوزه باشد. فارغ از صحت یا اعتبار و عدم اعتبار چنین نظریه‌ای، این مسئله خیلی می‌توانست نوع جدیدی از مطالعات را شکل دهد که تأثیر خودش را هم در حوزه و هم در دانشگاه گذاشت. شاید اینجا یکی از زمینه‌های مشترکی باشد که حوزه‌های علمیه را به سمت مطالعات قرآنی، تفسیری و رویکردهای جدید بُرد و اینها را به یکدیگر نزدیک کرد. به دلیل این اتفاق مهمی که در کشور ما افتاد، شاید بتوانیم با بررسی زمینه‌های شکل‌گیری مطالعات قرآن و حدیث متوجه شویم که به طور کلی می‌توانیم چه تفاوت‌هایی را در رشته قرآن و حدیث با مطالعات فقهی و اصولی حوزه علمیه ببینیم.

ثقفیان در پاسخ به این پرسش که رسالت این رشته دانشگاهی چیست و چه افق‌هایی پیش ‌روی خود دارد؟ برای رسیدن به این افق‌ها چه راهکار یا راهکارهایی را پیشنهاد می‌کنید؟ گفت: به یک بخش از این پرسش در سؤالات قبل پاسخ دادم که با بررسی آن زمینه‌ها، یک بخشی از رسالت آن رشته و مبتکران و مبدعانی که تلاش کردند این رشته را به وجود بیاورند روشن می‌شود اما اینکه چه افق‌ها و زمینه‌های نوینی پیش‌ روی خودش دارد باید بگویم که این روزها بحث‌ میان‌رشته‌ای بسیار گسترش یافته است و در حوزها‌یی مثل نقد و نظریه‌های ادبی از رویکردهای مختلف و در رشته‌های گوناگون مثل روانشناسی، تاریخ و علوم اجتماعی از آن استفاده می‌کنند. لذا یکی از افق‌های پیش‌ روی ما این است که بحث‌های میان‌رشته‌ای، خصوصاً بحث‌های میان‌رشته‌ای و پیوند علوم با یکدیگر، را جدی بگیریم.

وی ادامه داد: بحث مهم دیگر، کاربست روش‌های نوینی است که می‌توانیم در مطالعات قرآنی و حدیثی خودمان از آن‌ها استفاده کنیم. زمینه‌هایی مثل متن‌پژوهی، روش‌‌های مختلفی که برای کاویدن متن استفاده می‌شود و روش‌های نوین تاریخی و زبانی روش‌هایی هستند که افق‌های بسیار جدیدی را پیش‌ روی محققان باز می‌کنند و زاویه‌هایی را در بررسی منابع قرآنی و حدیثی ما پیش‌ رویمان قرار می‌دهند که پیش از این برای آن زاویه‌ها به این منابع نگاه نشده بود. این یکی از افق‌های خیلی مهم و روشن پیش‌ روی ماست. راهکار آن این است که افراد ضمن مطالعاتی که در بحث‌های مرسوم در حوزه مطالعات اسلامی دارند، به این رویکردها هم با دید مثبت نگاهی داشته باشند و در مباحث تحقیقی و پژوهشی به ما کمک و از ظرفیت‌های آن روش‌ها و رویکردهای نوین استفاده کنند.

سردرگمی هویتی دانشجویان

این دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث با اشاره به مهمترین دغدغه دانشجویان این رشته، تصریح کرد: یکی از دغدغه‌هایی را که در نوع آموزش و رویکردی که به این رشته وجود دارد بررسی می‌کنم و آن این است که به علت چندوجهی و میان‌رشته‌ای بودن این حوزه مطالعاتی، افراد دچار سردرگمی و ابهام می‌شوند که من قرار است پاسخگوی چه سنخ از سؤالات باشم و جایگاه من در آینده کجاست؟ جدا از بحث‌ شغلی، اول اینکه یک بحث هویتی را برای طرف به وجود می‌آورد؛ یعنی سردرگمی هویتی را به دنبال دارد که قرار است من چه کار کنم. فکر می‌کنم این مشکل از آنجایی به وجود می‌آید که ما در آموزش‌های خودمان در حوزه مطالعات قرآن و حدیث به درستی برای دانشجویان گره‌ها و دعواها و چالش‌های موجود را تبیین نمی‌کنیم، یعنی از همان ابتدا افراد را با پاسخ سؤالات و چالش‌‌ها و گره‌ها مواجه می‌کنیم، بدون اینکه ذهن طرف را متوجه این نکته کنیم که قرار است پاسخگوی چه مطلبی باشد، پاسخ به چه سنخ باشد، چه دعوایی بوده که ما داریم در پی آن از تاریخ قرآن یا از تاریخ حدیث صحبت می‌کنیم. چرا این بحث در حوزه مطالعات قرآنی جدی شده و کجا دعوا بوده است؟ خیلی اوقات دانشجویان این رشته متوجه این دعواها و چالش‌ها نمی‌شوند و علاقه‌مندی خودشان را از دست می‌دهند، زیرا نمی‌دانند این پاسخ به کدام سؤال است، یعنی وقتی ذهن درک نکند که بحث بر سر چه چیزی بوده و اکنون زمان پاسخ به آن است در برابر آن مسئله بی‌انگیزه و بی‌علاقه می‌شود. فکر می‌کنم یکی از چالش‌هایی که دانشجویان با آن مواجه می‌شوند این است که این روش و رویکرد در آموزش مسائل وجود دارد.

دانشجویان علوم قرآن از دغدغه‌ها و مشکلات می‌گویند / چشم‌انداز رشته الهیات چیست

ثقفیان در پاسخ به این پرسش که آینده رشته را چطور می‌بینید و با توجه به بازار کار این رشته، باید شاهد باشیم که به صورت محدود دانشجو بپذیریم؟ بیان کرد: می‌خواهم این سؤال را با آن بخش از مسئله ارزیابی و خروجی‌های این رشته پاسخ دهم. ما مسئله‌ای را در علوم انسانی و اجتماعی داریم و این مختص رشته قرآن و حدیث نیست که در مقایسه با رشته‌های فنی و مهندسی یا مطالعات پزشکی و طبیعی به مراتب می‌توان اهمیت حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی را مشاهده کرد و ما در کشورهای پیشرفته هم به وضوح اهمیت بیشتر این مطالعات را در قیاس با مطالعات فنی و مهندسی و پزشکی مشاهده می‌کنیم. در این مورد ابهامی نیست. عمده مشکلات ما در دنیا در علوم انسانی ریشه دارد، حتی زمینه‌های بیماری کرونا که الان وجود دارد و از سنخ مسائل پزشکی جایابی می‌شود. مسائل فرهنگی و علوم انسانی به مسائل سیاسی و اقتصادی برمی‌گردد و اینطور نیست که ما تصور کنیم این مشکلی که الان در جهان به وجود آمده صرفاً در حوزه مسائل پزشکی و درمانی است و چه‌بسا ریشه‌های آن به طور جدی‌تر در حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی باشد.

وی افزود: در این مسئله تردیدی نیست، ولی تعداد کسانی که از رشته‌های علوم انسانی فارغ‌التحصیل می‌شوند از سایر حوزه‌ها کمتر است، یعنی فارغ از اهمیت، به خاطر اینکه زمینه‌هایی که بحث‌های فنی، مهندسی و پزشکی در آن وجود دارد، در کل جامعه و در همه بخش‌ها خیلی عمومی است. به طور کلی رشته‌های فنی و مهندسی کاربرد زیادی در زندگی انسان‌ها دارند. پس طبعاً تعداد فارغ‌التحصیلان آنها باید خیلی بیشتر از تعداد فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم انسانی باشد و اصلاً نباید فکر کنیم که به همان اندازه در علوم انسانی فارغ‌التحصیل داشته باشیم.

ثقفیان گفت: این تعداد رشته علوم انسانی به مراتب کمتر است و باید کمتر باشد. اگر این تناسب به ‌هم بریزد، ما حجم زیادی از فارغ‌التحصیلانی را در رشته‌های علوم انسانی داریم که بعداً فضای مناسب و مساعدی برای نظریه‌پردازی به منظور تفکر و تأمل و اجرای آنها وجود ندارد، زیرا زمینه‌های آنها زمینه‌های عمومی نیستند که همه آدم‌ها به طور گسترده درگیر آن باشند. هرچقدر در حوزه علوم انسانی و به طور خاص در رشته قرآن و حدیث تعداد مراکز را زیاد کنیم، بعداً به این چالش مبتلا می‌شویم که متأسفانه برای افراد بسیاری کار وجود ندارد و این فقط در کشور ما نیست، بلکه هرجا این تعادل به ‌هم بخورد این مشکل پیش می‌آید. اگر تعداد مراکز دانشگاهی ما محدودتر باشد و چند مرکز به صورت تخصصی به مطالعات قرآن و حدیثی بپردازند، نیازمان تأمین می‌شود و مشکل ما حل خواهد شد.

تفکیک مطالعات تخصصی دینی با مطالعات عمومی

وی بیان کرد: نباید تصور کنیم افرادی که به مطالعات دینی علاقه‌مندند از سر شیفتگی‌ای که در خانواده و محیط فرهنگی در آنها به وجود آمده است، لزوماً باید وارد مطالعات تخصصی حوزه قرآن و حدیث شوند. باید بین مطالعات تخصصی رشته قرآن و حدیث با فراگیری عمومی آن در جامعه تفکیک قائل شویم و همین تفکیک باعث می‌شود که تعداد مراکز تخصصی و دانشگاهی را به مراتب کمتر کنیم؛ یعنی لزومی ندارد افرادی که از سر دغدغه‌های دینی و فرهنگی می‌خواهند که با محتوای مسائل دینی، قرآنی و معارف اهل بیت(ع) آشنایی یابند، وارد مطالعات تخصصی و آکادمیک هم شوند و ما با افراد بسیاری روبه‌رو بشویم که نیازمند استاد، فضای آموزشی و امکانات هستند و وقتی فارغ‌التحصیل می‌شوند هم با این مشکل مواجه می‌شوند که الان باید چه کار کنیم. برای مثال الان تعداد زیادی از افراد علاقه‌مند  به زبان انگلیسی، فرانسه یا هر زبان دیگری هستند. هیچ‌وقت به این افراد که تعداد آنها در کشور ما کم نیست توصیه نمی‌شود که بروند و رشته زبان را در دانشگاه به صورت تخصصی بخوانند. ورود به رشته زبان به صورت تخصصی علاقه‌ و اقتضائات خاصی را می‌طلبد و افراد با بحث‌های زبان‌شناسی و مطالعات ادبی و ساختارهای زبانی و .... آشنا می‌شوند و عموم مردم نیازی ندارند که وارد مطالعات تخصصی مثلاً زبان انگلیسی شوند. بنابراین از آنجا که مؤسساتی در مقاطع زمانی کوتاه‌مدت دوره‌هایی را برگزار می‌کنند افراد در آن دوره‌‌ها حاضر می‌شوند و آموزش می‌بینند و بعد گواهی می‌گیرند و نیاز آنها برطرف می‌شود.

ثقفیان تصریح کرد: می‌توانیم با این تفکیکی که انجام می‌دهیم، دوره‌هایی را در کل کشور و استانها و شهرها برای افراد علاقه‌مند به یادگیری محتوای قرآنی و معارف اهل بیت(ع) برگزار کنیم و سطوح مختلف کوتاه یا میان‌مدت داشته باشیم که این افراد معارف را یاد بگیرند، اما لزومی ندارد وارد مطالعات تخصصی هم شوند. هر چقدر تعداد دانش‌آموختگان زیاد و فراتر از آن نیازی شود که در کشور وجود دارد، ما به مشکل برمی‌خوریم، سطح کیفیت آموزشی ما پایین می‌آید و متأسفانه این مشکل را داریم؛ یعنی هم کیفیت تحصیلی دانشجویان در این رشته‌ها پایین آمده است و به این تعداد از مراکز تخصصی و دانشگاهی در این رشته نیازی نیست.

این دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث گفت: دو نکته خیلی مهم وجود دارد؛ یکی اینکه ما هیچ‌وقت نباید علوم را در رشته‌های علوم انسانی به صورت جزیره‌ای بررسی کنیم، دانشجویی که وارد رشته قرآن و حدیث می‌شود ضمن اینکه رشته قرآن و حدیث را مطالعه می‌کند، باید خط و ربط‌های آن را با سایر علوم اسلامی هم پیدا کند که در اینجا علوم فقه، اصول، تاریخ، کلام و سایر علوم اسلامی بسیار حائز اهمیت هستند و در واقع فرد باید بتواند ارتباط این علوم را تشخیص دهد. در گام بعدی فرد باید حوزه مطالعات اسلامی و مطالعات دینی خودش را در منظومه علوم انسانی و اجتماعی پیدا کند؛ یعنی این خط و ربط‌ها و نسبت مطالعات دین‌پژوهی خودش را با سایر حوزه‌های علوم انسانی مثل روانشناسی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی و سایر علوم بیابد. الان نزدیک به 85 درصد مردم دنیا معتقد به یک دین و آیین و شریعت هستند و از این تعداد حدوداً 30 درصد مسیحی، 20 درصد مسلمان و بقیه به سایر آیین‌ها اعتقاد دارند و این آیین‌ها در زندگی روزمره، فرهنگ و تعاملات آنها اثرگذار است. اگر می‌خواهیم فرهنگ خودمان و فرهنگ خانوادگی‌، فرهنگ سیاسی و فرهنگ اجتماعی را درست بشناسیم، شناخت هر کدام از اینها به شناخت آیین، دین و شریعتی وابسته است که به آن پایبندیم. لذا باید بتوانیم ربط و نسبت دین‌پژوهی و مطالعات اسلامی خودمان را با سایر حوزه‌های علوم انسانی پیدا کنیم.

گزارش از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha