آیا دینی‌سازی علم به دنبال آن است که علم رادر خدمت الهیات درآورد
کد خبر: 3908912
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۷

آیا دینی‌سازی علم به دنبال آن است که علم رادر خدمت الهیات درآورد

علم از عرف علمی زمانه خود و فرهنگ تأثیر پذیر است. نظریات علمی خود جهت دار بوده و مشاهده خالص وجود ندارد. علم دینی ممکن است؛ چراکه معنادهی به داده‌ها از دریچه ایدئولوژی و مبانی صورت می‌گیرد.

به گزارش ایکنا، علی عسگری در یادداشتی در مهر نوشت: بر پروژه علم دینی که طرح آن بعد از انقلاب اسلامی گسترش بیشتری یافت اشکالات گوناگونی تا کنون وارد شده است. گذشته از آنکه این مجموعه اشکالات دارای ریشه‌های معرفتی بوده و یا اغراض سیاسی-عقیدتی در پشت پرده آن نهان است قصد داریم تا برخی از این اشکالات را در بوته نقد گذاشته و بحث و بررسی کنیم.

علم را کنیز الهیات نکنید

این اشکال مبتنی بر استقلال علم معتقد است که دینی سازی علم مساوی است با بردگی آن در نزد الهیات. طبق این استدلال دین و علم دارای دو مرز مستقل از یکدیگر بوده که تأثیر گذاری هر یک بر دیگری به منزله تجاوز و تعدی تلقی خواهد شد. گذشته از آنکه برخی از معتقدین این انگاره بارها با گزاره‌های علمی، مسائل دینی را قضاوت و یا طرد نموده‌اند، اما به نظر مشکل این اشخاص نه با دخالت علم در دین که با دخالت دین بر علم است. به تبعیت از حدیث شریف «اُنظُر الی ما قالَ و لا تَنظُر الی مَن قالَ» رویه ما در این نوشتار بررسی مدعای این اشکال بوده وگرنه شاید بتوان ریشه اینگونه سخنان را به دستگاه حب و بغض‌های گویندگان آن بازگرداند.

بررسی مدعای استدلال

چنانچه این موضع را بخواهیم موشکافی کنیم خود مترتب بر دو پرسش دیگر است:

۱: آیا علم از غیر علم تأثیر می‌پذیرد؟

۲: آیا دین توانایی تأثیر گذاری بر علم را داراست؟

در پاسخ به سوال اول باید بدانیم که علم از عرف علمی زمانه خود؛ فرهنگ و … تأثیر پذیر است، ضمن اینکه نظریات علمی خود جهت دار بوده و از طرف دیگر مشاهده خالص وجود ندارد. البته مبنای برخی از مطالب گفته شده می‌تواند نسبیت باشد، ضمن آنکه برخی مدعیان علم دینی همچون دکتر سعید زیباکلام با استفاده از همان مباحث صفت افاقیت را از علم گرفته و آن را امری ذهنی و نه عینی می‌دانند. اما در این قسمت تلاش می‌شود که پاسخی مبتنی بر واقع گرایی و رئالیسم به این سوال بدهیم.

پاسخ این سوال مبتنی بر هر مبنایی متفاوت است. بر اساس مبنای استاد مصباح یزدی علوم در بعد توصیفی متصف به صفت دینی نمی‌شود، اما در بعد تجویزی به علت بهره‌گیری آن از نظام‌های ارزشی گوناگون امکان دینی سازی وجود دارد. بنابراین نوع نگاه، درست است که علم در مقابل جهل می‌نشیند نه آنکه علم دینی در مقابل علم غیر دینی (در بعد توصیف) اما با این حال ضمن حفظ بعد رئالیستی علم که مشاهده مطابق با واقع از عالم است می‌توان علم دینی داشته باشیم. در واقع این نظریه؛ علم دینی را از دریچه جهت داری فهم توجیه نمی‌کند.

در نوع دیگر می‌توان گفت که علوم انسانی از دو قسمت تشکیل شده است. نخست داده پژوهی و جمع‌آوری اطلاعات و سپس معنادار کردن آنها. از طرف دیگر معنا دار کردن یک داده به شدت با مبانی عقیدتی محقق گره خورده است پس علم دینی ممکن است چراکه معنادهی به داده‌ها از دریچه ایدئولوژی و مبانی صورت می‌گیرد اما از طرف دیگر نظریه نهایی واقع نماست چراکه داده‌های تحقیق حکایت از واقعیت دارند. پس با توجه به آنها می‌توان به ارزیابی و مقایسه میزان صحت معنادهی های نظریات پرداخت.

علوم انسانی از دو قسمت تشکیل شده است. نخست داده پژوهی و جمع‌آوری اطلاعات و سپس معنادار کردن آنها. از طرف دیگر معنا دار کردن یک داده به شدت با مبانی عقیدتی محقق گره خورده است اکنون به یک مثال توجه کنید:

داده‌ها:

۱: انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی که فقیه جواهری و فیلسوف صدرایی بود محقق شد.

۲: انقلاب اسلامی با برخی از مبانی و آثار مدرنیته سر تضاد دارد.

۳: انقلاب اسلامی با شاه؛ آمریکا و شوروی تضاد دارد.

۴: توده مردم در انقلاب اسلامی نقش جدی داشتند.

۵: فرهنگی مبتنی بر سنت در آن برهه، بر جامعه حاکم بود.

۶: شاه اصلاحات فرهنگی؛ اقتصادی؛ سیاسی و … مبتنی بر مدرنیسم و فرهنگ غربی انجام می‌داد.

۷: انقلاب اسلامی ایران؛ افق تمدن اسلامی را در دیدگاه رهبرانش داشت.

نظریه‌ها

۱: انقلاب اسلامی حاصل سفر چهارم عرفانی امام خمینی بود.

۲: انقلاب اسلامی حاصل پیروزی سنت بر مدرنیته بود.

۳: انقلاب اسلامی حاصل پیروزی اسلام بر استعمار و دیکتاتوری بود.

۴: انقلاب اسلامی به علت رو به جلو بودن (تمدن نوین اسلامی) نه سنتی و نه مدرن؛ بلکه به معنایی پست مدرن است.

۵: انقلاب اسلامی حاصل آشفتگی فرهنگی مردم به واسطه اصلاحات جدید بود.

اینها و ده‌ها نظریه دیگر که هم اکنون معتقدان جدی را دارد؛ نظریه‌هایی هستند که مبتنی بر داده‌هایی به وجود آمده‌اند. حال کدام یک از این نظریه‌ها صحیح است؟ به نظر می‌رسد که این نظریات پیش از آنکه با یکدیگر تعارض داشته باشند؛ دارای تفاوت هستند. از طرف دیگر هریک رگه‌هایی از حقیقت را پوشش داده و ریشه شأن در حقیقت به نسبت کم و زیاد است، اما نمی‌توان گفت که یکی از آنها کاملاً دروغ و یا کاملاً صحیح است، بلکه هر کدام بخشی از واقعیت را به حسب نظریه‌ای که در ذیل آن داده‌ها را تجزیه و تحلیل کرده‌اند توصیف و توضیح می‌دهند. پس علم دینی در قرائتی نه متضاد با علوم غربی، بلکه در وهله اول متفاوت با آن است. پس با این نوع نگاه، علم دینی ضمن حفظ واقع‌نگری علم و نیفتادن در دامن نسبیت؛ امکان پیدا می‌کند. البته این امکان مبتنی بر پاسخ به پرسش دوم نیز هست که از عهده این نوشتار خارج بوده و در مباحث دین شناسی و فلسفه دین می‌توان به دنبال پاسخ آن بود.

اکنون و با توجه به مطالب ذکر شده، می‌توان به نحو اجمال از نوعی تأثیر پذیری علم از مقوله‌های غیر علمی، مانند فلسفه، فرهنگ، دین، اخلاق و … سخن گفت و در نتیجه اگر کسی معتقد بر وجود نحوی رابطه میان علم و دین گردد، نمی‌توان با برچسب «علم را کنیز الهیات نکنید» آن را تخطئه کرد همانگونه کسانی را که معتقد بر تأثیر گذاری فرهنگ بر علم هستند را با این برچسب را نمی‌شود سرکوب کرد.

انتهای پیام
captcha