به گزارش ایکنا از قم، کاروان نور اربعین حسینی متشکل از قاریان و گروههای تواشیح ممتاز و برجسته کشورمان در ایام اربعین عازم کشور عراق شدند و برنامههای قرآنی متعددی در شهرهای زیارتی عراق اجرا کردند. محمدجواد غیاثی، عضو این کاروان قرآنی، در یادداشتی از سفر خود که آن را در اختیار ایکنا قرار داده است، نوشته است:
قصه از جایی آغاز شد که مجتبی حجازی، سرپرست گروه انوارالهدی، تماس گرفت و گفت از طرف اتحادیه تشکلهای قرآنی و ستاد اربعین کشور، جهت اجرای محافل انس با قرآن در راهپیمایی اربعین حسینی قرار است به کشور عراق اعزام شویم، شادی غیرقابل وصفی در وجود تک تک اعضای گروه رقم خورد و همگی با عشق و ارادت به ساحت مقدس اهل بیت(ع) مهیای سفر شدیم.
عصر چهارشنبه، 17 مهرماه 98 همه رفقا در ترمینال اتوبوسرانی شهر قم گرد هم آمده و پس از سلام و احوالپرسی، در قالب کاروان قرآنی نور به سرپرستی سیدمحمد موجانی به طرف پایانه مرزی مهران حرکت کردیم.
شاید کنجکاو شوید که این کاروان متشکل از کدام قاریان کشور بود؟! مهدی غلامنژاد و حبیب صداقت از تهران، حامد علیزاده و علی حصاری از خراسان رضوی، سعید رحیمی از گلستان، علی علیزاده و محسن زهدی علیپور از قم، یوسف ایزدی از گیلان، مهدی سعادتیکیا از لرستان، گروه محراب؛ محمدجواد مکرمی، حسن صفری، سهراب احمدی و محمد مکرمی از تهران، گروه انوارالهدی؛ مجتبی حجازی، سیدحجت موسوی، یوسف صادقی پور و محمدجواد قیاسی از قم نمایندگان قرآنی جمهوری اسلامی ایران جهت شرکت در راهپیمایی عظیم اربعین حسینی بودند.
صبح روز پنجشنبه، 28 مهرماه به مرز مهران رسیدیم. به قول معروف غلغلهای برپا بود. عاشقان اباعبدالله(ع) از جای جای کشور به مرز آمده بودند و نفر به نفر وارد کشور عراق میشدند. تا غروب آن روز در مرز مهران بودیم تا بتوانیم وارد عراق شویم. در این بین از فرصت استفاده کردیم و در میان شلوغی صفها بهصورت دسته جمعی قطعه تلاوت «ولمّا برزوا» از مصطفی اسماعیل را با یکدیگر همخوانی کردیم. زائران به وجد آمده بودند؛ هم فیلم میگرفتند و هم صلوات میفرستادند و تشویق میکردند.
بالاخره از مرز رد شدیم و به سمت شهر نجف حرکت کردیم. مسیر شلوغ و طولانی بود. راننده اتومبیل تصمیم گرفت در یک موکب عراقی نگه دارد تا نماز مغرب و عشا را اقامه کنیم و کمی استراحت کنیم. کودکان عراقی با عشق و علاقه به پیشوازمان آمدند و با دستهای کوچکشان برایمان چای عراقی آوردند. ما نیز لحظاتی با آنها خوش و بش کردیم و برای تشکر از پذیراییشان پس از اقامه نماز برای آنان تواشیح اسماءالحسنی را خواندیم و پس از آن دوباره به سمت نجف حرکت کردیم.
قاریان عضو کاروان نور، بامداد جمعه نوزدهم مهرماه به شهر نجف رسیده و به چند دسته تقسیم شدند تا هر دسته به همراه یک راهنما و مترجم با برنامهریزیهای انجام شده از سوی ستاد اربعین، به اجرای محافل انس با قرآن و عترت در شهر نجف بپردازد. از جمله اماکنی که تمامی اعضای کاروان در آنجا به برگزاری برنامههای قرآنی پرداختند، میتوان به بعثه شهر نجف و مقبره شهید حکیم اشاره کرد. و در نهایت تمامی دستهها صاحب توفیق شدند که در صحن حضرت فاطمه زهرا(س) و در حرم امیرالمومنین(ع) اجرا داشته باشند.
دستهای که ما در آن بودیم متشکل بود از حبیب صداقت، مجتبی حجازی، سیدحجت موسوی، یوسف صادقیپور و محمدجواد قیاسی که جاسم شمیری از قاریان استان خوزستان بهعنوان راهنمای ما انتخاب شده بود.
طریق الحسین(ع)
قرار بود هر کدام از دستهها به ترتیب راهی مسیر پیادهروی اربعین شوند و طبق برنامههایی که به هرکدام از آنها داده شده بود، اقدام به برگزاری محافل انس با قرآن نمایند. گروه ما اولین گروهی بود که راهی شد و همزمان با ما سیدمحمد موجانی که شخصاً برنامههای حامد علیزاده و اعضای گروه محراب را ساماندهی و هدایت میکرد، به همراه همین عزیزان به سمت شهر سامرا حرکت کردند.
از همان ساعات اولی که وارد مسیر راهپیمایی شدیم، عشق و ارادت بیمثال عزاداران اباعبدالله(ع) را به دیده خود دیدیم و به تمام وجود حس کردیم. مدام با خود میگفتم وحدت اسلامی یعنی همین؛ این راهپیمایی آدم را یاد ظهور آقا امام زمان میاندازد. انشاءالله آقا امام زمان ظهور کنند، مومنین جهان همینطور قیام میکنند و شوری مثالزدنی برپا میکنند!
در طول مسیر علاوه بر برنامههای ستاد اربعین، میایستادیم، هر کجا که میتوانستیم میایستادیم و برای مردم قرآن و تواشیح میخواندیم. شب که فرا رسید، به همراه رفقا تصمیم گرفتیم در یک موکب عراقی توقف کرده و استراحتی بکنیم و چایی بنوشیم. در همین حال که چای مینوشیدیم، یوسف صادقی پور بسم اللهی گفت و یک فراز تلاوت زمزمه کرد من هم ادامه همان فراز را در همان لحن خواندم و حبیب صداقت هم به ما ملحق شد و خلاصه یک منافسه به یاد ماندنی داشتیم. به خودمان آمدیم دیدیم همه دور و برمان را گرفتهاند و با تلفنهایشان فیلمبرداری میکنند، دستاندرکاران موکب مثل پروانه دورمان میگشتند و پذیرایی میکردند، حتی سیستم صوتی هم آوردند و درخواست کردند که باز هم بخوانیم.
خلاصه آن شب را آنجا ماندیم و استراحت کردیم. صبح روز بعد به ادامه مسیر پرداختیم تا اینکه به موکب حرم حضرت معصومه(س) رسیدیم. در آنجا ضمن اجرای محفل انس با قرآن تصمیم گرفتیم راهی ادامه مسیر شویم که حاج علی علیزاده و حاج حسن اسدالهی آمدند. آقای علیزاده گفتند: کمی صبر کنید! نانواهای موکب دارند میآیند که دقایقی در محضرشان بنشینیم و به آنان خسته نباشیدی عرض کنیم هم شما برایشان قرآن و تواشیح بخوانید هم آقای اسدالهی روضه میخوانند. شاید باورتان نشود اما میتوان گفت بیریاترین و باصفاترین بخش این سفر همان دقایقی بود که در جمع نانوایان موکب حضرت معصومه(س) در عمود 1080 بودیم.
یکی از جذابترین بخشهای سفر این بود که هرکدام از گروههای قرآنی حامل یک پرچم متبرک از آستان قدس رضوی بودند تا هم محافل قرآنی مزین به نام مبارک امام رضا(ع) باشد هم اینکه زائران اربعین بتوانند آن را زیارت کنند.
آن شب پرچم امام رضا(ع) در موکب خواهر بزرگوارشان حضرت معصومه(س) باعث شد تا به همراه آن نانوایان زحمتکش ذکر توسلی به حضرت بابالحوائج امام موسی کاظم(ع) داشته باشیم. پس از خداحافظی از خادمان حضرت معصومه(س) به سمت موکب حشدالشعبی راهی شدیم و ساعتی در جمع نیروهای حشدالشعبی به همراه دو قاری خوبشان سیدعلی موسوی و یاسر علاق، قرآن خواندیم. سرانجام پس از خداحافظی نیروهای حشدالشعبی راهی کربلای معلی شدیم... .
کربلا؛ پایگاه وحدت اسلامی
بالاخره از مسیر منتهی به عتبه عباسیه وارد کربلا شدیم! و نگاه هر شش نفرمان به گنبد طلایی حرم حضرت عباس(ع) افتاد و پس از عرض ارادت محضر ایشان، به سمت محل اسکانمان در هتل علی الدّر روانه شدیم. گروهی که به سامرا رفته بودند ساعاتی پیش از ما به آنجا رسیده بودند. حالا باید به آنها ملحق میشدیم تا ضمن استراحت برنامههایمان را در کربلا پیش ببریم.
خیابانهای کربلا را طغیان جمعیت بود گرفته بود. آدم از آن همه شور و شوق به وجد میآمد. هر لحظه در دل خود قربان صدقه کرامت امام حسین(ع) میرفتم که کربلایشان را پایگاه وحدت اسلامی کردهاند و این قیامی که مردم در کربلا به پا کردهاند بخاطر وجود مطهر ایشان در شهر کربلاست.
موکبهای زیادی در شهر کربلا بود و ماهم الحمدلله توفیق داشتیم که گروه گروه به هر کدام از موکبهای ستاد اربعین رفته و محافل قرآنی خود را اجرا کنیم. همچنین توفیق این را پیدا کردیم که دو مرتبه در بینالحرمین و در بین عزاداران اباعبدالله(ع) به اجرای تواشیح بپردازیم بلکه ذرهای مورد توجه حضرت قرار گرفته باشیم.
یک شب از شبها در کربلا با همه اعضای کاروان نور تصمیم گرفتیم در لابی هتل جمع شده و بهصورت دستهجمعی تواشیح معروف اسماءالحسنی را با یکدیگر اجرا کنیم. تمام چهرههای شاخص فرهنگی و هنری حاضر در لابی هتل به وجد آمدند و کاروان قرآنی نور را مورد تحسین قرار دادند و از بابت اجرایی که داشتیم تشکر کردند.
بیشک تمام لحظاتی که مشغول اجرای برنامههای قرآنی برای زائران اربعینی بودیم، در دل و ذهن همه ما بهصورت ویژه و فراموش نشدنی ثبت شده است و بیشک انتخاب و راهی شدن هرکدام از اعضای کاروان قرآنی نور از عنایت آقا امام حسین(ع) بوده است.
سرانجام در شب اربعین حسینی در بعثه مقام معظم رهبری در شهر کربلا، آیین اختتامیه محافل قرآنی اربعین حسینی سال 1398 با حضور دکتر احمدی که از ستاد اربعین کشور آمده بودند، رقم خورد و اعضای کاروان یک به یک هدایای یادبود خود را به همراه تربت و سنگ انگشتری مزار امام حسین(ع) از دستان دکتر احمدی و دیگر مسئولان حاضر در مراسم دریافت کردند. سپس رزق جمع قرآنیمان این شد که صمیمانه دورهم جمع شویم و ضمن قرائت زیارت اربعین دقایقی را پای روضه بنشینیم.
وداع با کربلای حسین پس از آن همه دقایق عاشقی خیلی سخت بود. حتم دارم بقیه رفقا نیز مانند من آرزو کردهاند که دوباره کربلایی شوند و مطمئنم هرکس هر بار که به کربلا بیاید دلداده کربلا میشود و هر بار همانجا این آرزو را خواهد داشت.
اینجا بود که دیگر باید میپذیرفتم که شیپور پایان سفر 10 روزه کاروان قرآنی جمهوری اسلامی ایران به صدا درآمده است.
انتهای پیام