به گزارش ایکنا؛ در این شماره از دو فصلنامه علمی ـ پژوهشی «آموزههای فلسفه اسلامی»، مقالاتی با عناوین «بررسی تحلیلی دیدگاه ملاصدرا درباره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات با رویکرد فلسفی» نوشته محمدعلی وطندوست و سیدمرتضی حسینی؛ «ماهیتِ ماهیت لابشرط مقسمی (مطالعه و نقد تطبیقی در اصول و فلسفه)» تالیف سیدمحمد موسوی و غلامعلی مقدم؛ «تبیین شاخصههای علم از نگاه قاضی سعید قمی» به قلم زهرا توکلی، مجید صادقی حسنآبادی و جعفر شانظری؛ «بررسی نظریه «علم الهی» در اندیشه شیخ اشراق و پل تیلیخ» نوشته محمدحسین کیانی و فاطمه خفری؛ «بررسی انسجام برهان فصل و وصل با نظام حکمت مشاء» تالیف بهزاد پروازمنش و حسین غفاری و «تحلیل انتقادی برهان صدیقین ملاصدرا بر مبنای دو رویکرد» به قلم علی ارشد ریاحی، مجید صادقی حسنآبادی و ربابه جلیلی بهابادی منتشر شده است.
همچنین مقالات «معناشناسی «ماهیت» در مابعدالطبیعه میرداماد» نوشته سیدمحمد منافیان؛ «نقش مسئله بساطت یا ترکب مشتق در شکلگیری استدلال شیخ اشراق بر اعتباریت وجود و پاسخهای آن» به قلم سیداحمد حسینی سنگچال و محمد سعیدیمهر؛ «گونهشناسی اسماء حق تعالی در دعای عرفه امام حسین و تطبیق آن با مباحث عرفانی» تالیف سیدمسعود عمرانی؛ «توحید افعالی در پرتو وحدت وجود در دیدگاه آقاعلی مدرس» نوشته محمدرضا ارشادینیا؛ «نقادی دلایل فخر رازی در مورد عدم غایتمندی افعال الهی» تالیف حسن مرادی و «مبادی عمل از دیدگاه فارابی و ملاصدرا» به قلم احمد شهگلی از دیگر مقالات منتشر شده در این شماره محسوب میشوند.
بررسی تحلیلی دیدگاه ملاصدرا درباره لوح محفوظ
در چکیده مقاله «بررسی تحلیلی دیدگاه ملاصدرا درباره لوح محفوظ و لوح محو و اثبات با رویکرد فلسفی» میخوانیم یکی از مسائلی که در فلسفه اسلامی از فروعات مسئله علم خداوند دانسته شده است، علم فعلی او میباشد. در متن آیات و روایات، از این مراتب با نامهای گوناگونی مانند قضا، قدر، لوح، قلم و... یاد شده است. ملاصدرا بسان دیگر اندیشمندان اسلامی تلاش نموده است تا با رویکردی فلسفی به وجودشناسی این مفاهیم بپردازد. با جمعبندی سخنان ملاصدرا این نتیجه به دست آمده است که وی بر اساس دو اصل فلکیات بطلمیوسی و نگرش عرفانی حقیقت محمدی، دو تفسیر وجودشناختی از حقیقت لوح محفوظ و لوح محو و اثبات ارائه میدهد. نگارنده در این جستار ضمن ارائه گزارشی دقیق از دیدگاه ملاصدرا، تلاش نموده است تا با رویکردی فلسفی به تحلیل و بررسی این دیدگاه بپردازد.
ماهیتِ ماهیت لابشرط مقسمی (مطالعه و نقد تطبیقی در اصول و فلسفه)
نویسنده مقاله «ماهیتِ ماهیت لابشرط مقسمی (مطالعه و نقد تطبیقی در اصول و فلسفه)» در طلیعه نوشتار خود آورده است تحلیل امور اعتباری از مباحث مهم معرفتشناسی است. اعتبارات ماهیت، در علوم مختلف مورد توجه بوده است. برخی تعدد و تباین این اقسام را حقیقی و عدهای آن را اعتبار ذهنی قلمداد کردهاند. در این مقاله با روشی تحلیلی ـ انتقادی نشان دادهایم که با تفکیک میان مقام اعتبار ذهنی و حیث حاکویت از واقع میتوان دیدگاه نافیان تعدد را ناظر به تعدد حقیقی و مصداقی، و نظر قائلان به تعدد را ناظر به تعدد اعتبارات ذهنی تفسیر نمود و ادعا کرد که لابشرط مقسمی با ماهیت مهمله و لابشرط قسمی تفاوت حقیقی و واقعی نداشته، لحاظهای ذهنی است که با اغراض علمی و تعلیمی پدید آمده و بر اقسام ماهیت، چنان که برخی گمان کردهاند، نمیافزاید.
تبیین شاخصههای علم از نگاه قاضی سعید قمی
در طلیعه مقاله «تبیین شاخصههای علم از نگاه قاضی سعید قمی» میخوانیم اندیشههای قاضی سعید قمی بر مبنای نگاه فلسفی ـ عرفانی خاص وی به مسائل بنا شده است و همین موضوع باعث شده نظریات متفاوتی نسبت به فلاسفه پیش از خود ارائه دهد. تبیین متفاوت قاضی سعید از مسئله علم که میتوان گفت تا حدود زیادی در مقابل با اندیشههای ملاصدرا در باب علم است، اهمیت پرداختن به این موضوع را دوچندان میسازد. پژوهش حاضر که با بررسی مستقیم آثار و نظریات قاضی سعید صورت گرفته، تلاشی است برای معرفی شاخصههای اندیشه وی در مسئله علم که میتواند وجوه تمایز تفکرات قاضی سعید نسبت به سایر فلاسفه به حساب آید و بابهای تازهای را در وجودشناسی و معرفتشناسی علم به روی ما بگشاید.
به اجمال میتوان گفت که عمده نظریات قاضی سعید در زمینه علم مبتنی بر تفسیری است که از آیت خدا دانستن نفس در جامعیت و کلیت ارائه میدهد. او علم نفس را نه حصولی میداند، نه حضوری و استفاده از تعبیر حضوری در مورد علم نفس را مَجاز میشمرد و معتقد است که علم نفس، بصر عقل بر طبایع کلیه است، بدینترتیب حاضر بودن اشیاء برای انسان به معنای ظاهر بودن آنها برای نفس عاقله است.
بررسی انسجام برهان فصل و وصل با نظام حکمت مشاء
نویسنده مقاله «بررسی انسجام برهان فصل و وصل با نظام حکمت مشاء» در طلیعه نوشتار خود آورده است در میان نظریات متنوع حرکت از انکار تا اثبات مطلق، گام ماندگار و معتدل، نظریه «قوه» ارسطو بود. وی ماده نخستین را نیز جوهری میدانست که تنها حامل قوه و در کنار جوهر صوری، جسم را تشکیل میدهد. فلسفه اسلامی براهینی بر این مطلب اقامه کرد. گاه این برهانها آنچنان نقد شدهاند که به انکار اندیشه «قوه» انجامیده است. این نوشتار بر آن است تا ضمن جداسازی و دفاع از انسجام اندیشه قوه ارسطویی با حکمت مشاء با بررسی نقدهای وارد بر برهان «فصل و وصل»، ظرفیت بالای آن را برای پذیرش ویرایشی صدرایی در میان براهین اثبات هیولا نشان دهد. اهمیت موضوع در تثبیت جایگاه حکمت مشاء در یکی از مهمترین آموزههای فلسفی، یعنی «قوه و فعل» است که از سویی زمینهساز تبیین قلمرو حرکت جوهری و از سویی در تبیین فلسفی برخی از مهمترین آموزههای دینی که به سعادت ابدی انسان مربوط است، مانند «تکامل برزخی» مؤثر است.
معناشناسی «ماهیت» در مابعدالطبیعه میرداماد
در چکیده مقاله «معناشناسی «ماهیت» در مابعدالطبیعه میرداماد» میخوانیم شناخت دقیق و شفاف مقصود و معنای اصطلاحهایی که فیلسوفان به کار میبرند، یکی از گامهای اساسی در شناخت نظریهها و فهم متون فلسفی است که راه غلتیدن در مغالطه اشتراک لفظ را سد میکند. میرداماد در شمار فلاسفهای است که از یکسو، واژههای جدیدی را به مجموعه اصطلاحات فلسفه اسلامی افزوده و از دیگرسو، برخی واژههای قدیمی و پرکاربرد فلسفه را در معانی جدیدی به کار گرفته است. «ماهیت» یکی از واژههای مهم در اندیشه میرداماد است که بدون شناخت مقصود میرداماد از کاربردهای آن، نمیتوان درک و توصیف درستی از نظام فلسفی میرداماد ارائه کرد. در نظر میرداماد، مقصود از «ماهیت»، «ما به الشیء هو هو» است. لذا ماهیت، ملاک اینهمانی شیء است و هر آنچه در حمل اوّلی بر یک شیء منطبق میشود، همان ماهیت آن را شکل میدهد. مقام ذات ماهیت، مرتبه تقدیر و فرض است و هنگامی که ماهیت فعلیت دارد، بدون هیچ تغییر و تبدلی، از مرتبه تقدیری خارج شده و حقیقی یا متقرر گردیده است. معنای مصدری وجود، تنها از مرتبه تقرر ماهیت انتزاع میشود.
انتهای پیام