فلسفه مشایی و صدرایی به قامت قرآن و سنت نیست/ چرایی تاسیس علوم انسانی اسلامی
کد خبر: 3843236
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۵
در کرسی فلسفه معرفت بیان شد:

فلسفه مشایی و صدرایی به قامت قرآن و سنت نیست/ چرایی تاسیس علوم انسانی اسلامی

گروه معارف ــ کرسی فلسفه معرفت 27 شهریورماه با حضور چندتن از استادان حوزه و دانشگاه در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار و در آن عنوان شد که اگر روحیه عملگرایی را داشتیم امروز نیازی به تاسیس روان‌شناسی و جامعه‌شناسی اسلامی نداشتیم.

فلسفه مشایی و صدرایی به قامت قرآن و سنت نیست/ چرایی تاسیس علوم انسانی اسلامیبه گزارش ایکنا مهدی عباس‌زاده امروز 27 شهریور ماه  در کرسی فلسفه معرفت که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد گفت: در خارج کشور یک کتاب در مورد فلسفه معرفت وجود دارد که کتاب معروف هم نیست؛ بنده این کتاب را مطالعه کردم و  دیدم که آن‌ها فلسفه معرفت را دقیقا معادل معرفت در نظر گرفته‌اند و در کشورهای اسلام هم حتی یک مقاله وجود ندارد ولی در داخل کشور دو اثر از حجت‌الاسلام خسروپناه وجود دارد.

وی با بیان اینکه منظور ایشان از فلسفه معرفت یکی همان تلقی غربی و دیگری هستی‌شناسی معرفت است افزود: بنده علاوه بر این به چیستی‌شناسی معرفت هم پرداختم و فلسفه معرفت، دانشی است که فلسفه را مورد مطالعه قرار می‌دهد و از سنخ فلسفه‌های مضاف است.

عباس زاده با بیان اینکه عقل در دو ساحت عقل فلسفی و عادی قابل تقسیم است  و هر مکتب فلسفی یک تلقی از عقل دارد بیان کرد: منظور بنده از عقل عقل نظری شناخته شده در نزد فلاسفه است که عقل استدلالی قرآنی و روایی است.

این محقق و پژوهشگر ادامه داد: ثقل فعالیت ما این است که بحث فلسفه معرفت را با رویکرد اسلامی دنبال کنیم؛ البته معرفت‌شناسی در فلسفه اسلامی مسئله نبوده لذا فلاسفه اسلامی عمدتا در این زمینه به مباحث متافیزیکی پرداخته‌اند البته این به معنای نداشتن نظام معرفتی از سوی فلاسفه اسلامی نیست مثلا سهروردی اگرچه فلسفه نظام‌مند ننوشته ولی ذهنی نظام‌مند داشته است.

عباس‌زاده با بیان اینکه معرفت‌شناسی عمدتا مولود قرن بیستم و از غرب است تصریح کرد: البته این مسئله به معنای اینکه ما پیشینه نداریم نیست و باید از قرآن و حدیث و اندیشه فلاسفه اسلامی استخراج کنیم.

محاسبه‌نگری در فلسفه غربی

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا قائمی‌نیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ناقد در سخنانی گفت: فلسفه‌های مضاف از دستاوردهای عصر جدید است که از دوره کانت به این طرف رخ داد و بشر چون می‌خواست از بیرون هم به علوم بنگرد این فلسفه‌ها را شکل داده است.

وی افزود: در غرب غفلتی از فلسفه معرفت صورت نگرفته گرچه ممکن است با تعابیر مشابه و نزدیک از آن بهره برده باشند؛ دانش های درجه دوم تا جایی که نیاز بشر بوده از سوی اندیشمندان غربی دنبال شده و چون غربی‌ها روحیه عمل‌گرایی دارند در حالی که ما شرقی‌ها در مقام فلسفه‌ورزی و در مقام عمل عملگرا نیستیم و بیشتر مباحث نظری را در هر دو بعد دنبال می‌کنیم و مباحث انتزاعی برای ما مهم است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه امروز که ما دنبال علوم اسلامی انسانی هستیم بیان کرد: یکی از مشکلات ما در این زمینه شاید همین نداشتن روحیه عملگرایی ما هست؛ اگر این روحیه را داشتیم امروز نیازی به تاسیس روان‌شناسی و جامعه‌شناسی اسلامی نداشتیم گرچه قرار است تا فاصله را کاهش دهیم.

قائمی‌نیا افزود: معنای امروزی فلسفه غرب تحت تاثیر فلسفه دکارت است؛ او معتقد بود فلسفه باید محاسبه‌پذیر باشد لذا برای نظام‌مند کردن آن تلاش کردند؛ مدعیات دکارت به عنصر مهم معرفت در نگاه بشر غربی اشاره دارد و این نکته در تمامی اذهان فلاسفه غربی ساری و جاری است.

وی بیان کرد: غربی‌ها علم حضوری را چون محاسبه‌پذیر نمی‌دانند آن را معرفت به حساب نمی آورند گرچه ما آن را قبول داریم؛ معرفت‌شناسی جدید غربی از همان ابتدا راه را بسته است؛ ما بر فرض که وجود علم حضوری را بپذیریم باید ببینیم که چه آثار مثتبی خواهد داشت البته باید تذکر دهیم که برهان و عقل مشایی که ما از آن دفاع می‌کنیم هم دقیقا محاسبه‌گر است.

قائمی‌نیا با بیان اینکه بنده معتقدم که حکمت صدرایی هم به نوعی محاسبه‌گری دارد اظهار کرد: ما می‌توانیم اطلاعت فلسفی خود را دسته‌بندی کرده و محاسبه کنیم و قدم به قدم جلو برویم که از این جهت فلسفه صدرایی با مشایی تفاوتی نخواهد داشت.

فلسفه مشایی و صدرایی به قامت قرآن و سنت نیست

وی افزود: اخیرا آقای دینانی گفته است که من عمری به فلسفه صدرایی فکر می‌کردم ولی الان مشایی هستم و دنیا فیلسوفی به بزرگی ابن سینا تجربه نکرده است؛ البته بنده حرف ایشان را قبول نداریم زیرا عقلانیت ابن سینایی نمی‌تواند مشکلات امروز بشر را حل کند زیرا تفکر ابن سینا وحی نیست و متناظر با زمان خودش بوده است.

وی تاکید کرد: من معتقد نیستم که ابن سینا و ملاصدرا را کنار بگذاریم ولی ابن سینا و تفکر فلسفی او به قامت دنیای معاصر نیست و علاوه بر این به قامت کتاب و سنت نیست گرچه ملاصدرا بیشتر به قامت قرآن و سنت نزدیکتر است از این رو مولف باید تکلیف خود را در این بحث روشن کند.

همچنین حسن عبدی به عنوان ناقد با بیان اینکه باید نگاه درجه دو به فلسفه معرفت داشته باشیم افزود: کسانی مانند فارابی بحث طبقه‌بندی علوم را دارند و این موضوع در این بحث مغفول مانده است و مولفبه مباحث زیرمجموعه فلسفه معرفت متمرکز شده است.

وی افزود: شما تلاش می کنید که به فلسفه معرفت استقلال دهید در حالی که باید به جایگاه فلسفه معرفت در هندسه علوم عقلی اشاره می‌شد ضمن اینکه ارتباط این شاخه علمی با علوم دیگر باید روشن شود.

انتهای پیام

captcha