پارادایم شبکه‌ای؛ الگویی نوین برای تولید علم دینی
کد خبر: 3794966
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۳
حجت‌الاسلام واسطی تبیین کرد:

پارادایم شبکه‌ای؛ الگویی نوین برای تولید علم دینی

گروه اندیشه ــ حجت‌الاسلام واسطی در پیش‌اجلاسیه کرسی نظریه‌پردازی «پارادایم شبکه‌ای» ضمن تبیین ابعاد این نظریه، تصریح کرد: تلاشی که در پارادایم شبکه‌ای صورت خواهد گرفت این است که ما چگونه لوازم عقلانی و تجربی و مفاهیم و زیرساخت‌های آن را از گزاره‌های دین استخراج کنیم.

به گزارش ایکنا؛ پیش‌اجلاسیه کرسی نظریه‌پردازی «پارادایم شبکه‌ای (دستگاه معرفتی تولید علم دینی)» با ارائه حجت‌الاسلام ‌عبدالحمید واسطی و با حضور خسرو باقری نوع‌پرست، سیدمحمدتقی موحدابطحی و حسین سوزنچی عصر امروز یکشنبه، مورخ ۱۲ اسفندماه در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

واسطی در آغاز نشست به تبیین نظریه خود پرداخت و گفت: عرایض حقیر در دو محور است: محور اول بحث فرمال و صورت‌بندی است و محور دوم بحث محتوایی. در محور اول تلاش حقیر این خواهد بود که یک نظریه اگر بخواهد عیار نظریه داشته باشد، باید چه محورهایی را پوشش دهد. به عبارتی نظریه چیست و عیار نظریه و سازه‌های آن چیست. این بحث را من قبلاً در یک کرسی ترویجی در همین پژوهشگاه عرض کردم. تعریف نظریه بر اساس آنچه هیئت کرسی‌های نظریه‌پردازی بیان کرده، این است: «سازه‌ای از گزاره‌های منسجم قابل سنجش که به چیستی، چرایی، چگونگی و توضیح و تبیین می‌پردازد و امکان تغییر ایجاد می‌کند». تلاش شده است مؤلفه‌های این تعریف در این ایده‌ای که در این جلسه عرضه می‌شود، بیان شود. چگونه این اتفاق می‌افتد؟ عیار یک نظریه در جایی است که کفایت لازم از حیث صورت و محتوا برای تبیین وجود داشته باشد. تلاش شد هر جا درباره روش‌شناسی نظریه‌پردازی مطلبی هست، دیده شود و تجمیعی صورت بگیرد.

وی افزود: در بحث محتوایی زمینه‌سازی اولیه توجه به این ایده، جمله‌ای بود که یکی از اندیشمندان در فضای علوم انسانی مطرح کردند و رسانه‌ای شد. جمله این بود که هنوز در پارادایم تولید علوم انسانی اسلامی، پارادایم تولید علم دینی ایجاد نشده است. برای حقیر این جمله یک استفهامی ایجاد کرد. با توجه به حجم مباحثی که درباره علم دینی در این سه دهه در فضای حوزه جاری بود، رفتم به دنبال این‌که فراوانی این مباحث چقدر است و آیا سازه منسجمی که بشود در قالب یک پارادایم صورت‌بندی شود، ارائه شده است یا خیر. وقتی مراجعه کردم، دیدم مرحله گفتمان‌سازی از سه مرحله شکل‌گیری یک دستگاه علمی که عبارت است از مرحله گفتمان‌سازی، مرحله سامانه پیدا کردن و مرحله تولید علم، شکل گرفته است. در بین موافقین علم دینی، این گفتمان شکل گرفته است که فراوانی زیادی نسبت به توصیف، تبیین و لوازم علم دینی دارد. در قسمت بعدی که این گفتمان باید سازه پیدا کند و تبدیل به سامانه بشود، وقتی بررسی کردم، به این نکته پی بردم که چند سامانه در این زمینه وجود دارد؛ از جمله پارادایم دانش اجتهاد دینی. وقتی این سامانه‌ها و نظرات را بررسی کردم، دیدم یک دستگاه اولیه شکل گرفته است، ولی صورت‌بندی منطقی برای تولید یک دستگاه معرفتی وجود ندارد.

پژوهشگر فلسفه اسلامی در ادامه تصریح کرد: این پارادایم اگر قابل تولید است که هست، چگونه است؟ برای دقیق‌سازی این مسئله که دستگاه اصل موضوعی برای تولید علم دینی چگونه است، طبعاً باید یکسری مفاهیم تبیین شود. یکی از این مفاهیمی که باید تعریف شوند «علم دینی» است. علم دینی عبارت است از مجموعه گزاره‌های توصیفی و لوازم عقلانی آنها که از منابع وحیانی یا متصل به وحی استنباط شدند و انسجام و کفایت لازم را برای حل مسئله دارند. این تعریف بنده از علم دینی است. تعریف من از پارادایم یک الگوی کلان معرفتی است که یک نظام فکری را برای تولید نظریه‌ها در آن دستگاه علمی ارائه می‌کند. باز تأکید می‌کنم که مفهوم پارادایم را از بستر اصلی آن که فلسفه علم کوهن است، استعاره گرفتم. اینکه آیا می‌شود چنین استعاره‌هایی گرفت یا خیر باید عرض کنم به نظر من چنین کاری امکان‌پذیر است. مقصودم از کلمه شبکه یک مجموعه به‌هم‌پیوسته منسجم است که به صورت تعاملی و برآیندی کار می‌کند. مقصود من از شبکه هستی که دالّ مرکز پاردایم شبکه‌ای است، مجموعه تعاملاتی است که در کل هستی میان موجودات در ابعاد و لایه‌های مختلف صورت می‌پذیرد.

وی در ادامه اظهار کرد: بر اساس بستر فلسفه اسلامی، با قرائت حکمت متعالیه با تقریر علامه طباطبایی، ما چهار لایه عالم داریم: عالم توحید که واجد خصلت وجود بی‌نهایت است. وجود به صورت تشکیکی از وحدت به کثرت جاری می‌شود. روح ما بین عالم توحید و قیامت قرار دارد. از نقطه‌ای به دنیا وارد می‌شود و به بدنی تعلق می‌گیرد؛ خواه این تعلق، تعلق سینوی باشد و خواه تعلق صدرایی بر اساس حرکت جوهری. در این جهت تفاوتی ندارد. انسان بدین ترتیب در محیطی قرار می‌گیرد و با هم‌نوعی ارتباط برقرار می‌کند و در نهایت به سمت خداوند باز می‌گردد. فرشتگان و شیاطین نیروهای مثبت و منفی هستند که در عالم کار می‌کنند. کل حرکت‌ها در هستی به صورت برآیندی است و همه این عناصر بر ما نیرو وارد می‌کنند و ما نیز برآنها اثر می‌گذاریم. مسئله اصلی معادلات حرکت انسان در شبکه هستی است. منظورم از کلمه معادله بیان کمیت، کیفیت و جهتی است که در آن حرکت وجود دارد.

واسطی در ادامه یادآور شد: علوم انسانی معادله حرکت‌های ما در شبکه هستی است. بسته به اینکه هدفش کدام طرف باشد، آن معادله تغییر می‌کند. مکتب‌های مختلف علوم انسانی در چنین شبکه‌ای کار می‌کنند. برخی از مکتب‌ها از عالم برزخ به بالا را منتفی می‌دانند. علم دینی اینجا تعریف خود را نشان می‌دهد. علم دینی آن معادله حرکتی است که در شبکه هستی توسط خداوند برای حرکت انسان به سمت عالم ملکوت تعریف شده است. توصیف‌هایی است که بر اساس آن می‌توانیم آیات و روایات را توزیع کنیم. از سوی خداوند این معادلات حل شده و خروجی آن به ما بیان شده است. تلاشی که در پارادایم شبکه‌ای صورت خواهد گرفت، این است که ما چگونه لوازم عقلانی و تجربی و مفاهیم و زیرساخت‌های عقلانی و تجربی در گزاره‌های دین را استخراج کنیم. وظیفه پاردایم شبکه‌ای این است.

انتهای پیام

captcha