به گزارش ایکنا از خراسانجنوبی، در روز پنجم محرم سال 61 هجری، عبیداللّهبن زیاد، شخصی به نام شبثبن ربعی را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا فرستاد.
شبثبن ربعی پیامبر(ص) را درك كرد اما مرتد شده و خود را به عنوان مؤذن فردی به نام سجاح كه ادعای نبوت كرده بود قرار داد و سپس به اسلام بازگشت و سرانجام در صفین علیه امام علی(ع) جنگید و در كربلا نیز از لشكریان یزید بود.
عبیداللّهبن زیاد در روز پنجم محرم دستور داد تا شخصی به نام زجر بن قیس بر سر راه كربلا بایستد و هر كسی را كه قصد یاری امام حسین(ع) داشته و بخواهد به سپاه امام(ع) ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد ۵۰۰ نفر بودند.
در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی كه برای نپیوستن كسی به سپاه امام حسین(ع) صورت گرفت، مردی به نام عامر بن ابی سلامه خود را به امام(ع) رساند و سرانجام در كربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.
در سوگ شهادت عبدالله بن الحسن(ع)
عبدالله بن الحسن(ع)، نوجوانی یازده ساله بود که پدرش امام حسن مجتبی(ع) و مادرش، دختر شلیلبن عبدالله است. عبدالله در کربلا نوجوانی بود که به سن بلوغ نرسیده بود و چون عمویش حسین(ع) را زخمی و بی یاور دید، خود را به آن حضرت رسانید و گفت: «به خدا قسم از عمویم جدا نمیشوم».
در آن هنگام شمشیری به طرف امام حسین(ع) روانه شد .عبدالله دست خود را سپر شمشیر قرار داد و دستش به پوست آویزان شد و فریاد زد: «عموجان» ! حسین(ع) او را در بغل گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: «برادرزاده! بر این مصیبت که بر تو وارد آمده است، صبر کن و از خداوند طلب خیر نما، زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق میکند».
ناگاه حرمله بن کاهل تیری بر او زد و او در دامان عمویش امام حسین(ع)، به شهادت رسید.
انتهای پیام