به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، رشته علوم قرآن و حدیث، از باسابقهترین رشتههای دانشگاهی و البته رشتهای است که ارتباط مستقیمی با کلام وحی دارد، به دنبال بررسی وضعیت حال حاضر این رشته، پای صحبتهای محمود واعظی، معاون تحصیلات تکمیلی دانشکده الهیات دانشگاه تهران و مشاور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نشستیم، مشروح این گفتوگو در ادامه میآید:
ایکنا: مهمترین مشکل رشته علوم قرآن و حدیث را چه چیزی میدانید؟ بزرگترین مشکل رشته علوم قرآن و حدیث را همگرا نبودن با نیازهای عصری میدانم، عدم همگرایی با نیازهای عصری و نداشتن برنامه روشن برای آینده. علت آن است که منابع درسی ما خصوصاً در ایران، عمدتاً منابع کلاسیک هستند، اساتید ما عموماً به زبان فارسی کار میکنند و بیشتر از ترجمهها استفاده میکنند و البته این ترجمهها بسیار بسیار مغلوط و مشوه است. وقتی دیدگاهها و بحثهای مستشرقان را بر اساس نوشتههای مترجمان بررسی میکنیم معلوم میشود که خود مترجم متوجه مطلبی که نوشته نشده، فردی که دکترای ترجمه گرفته نمیتواند نسخ و تخصیص، عام و خاص و ناسخ و منسوخ را متوجه شود. صرفاً ترجمه میکند و متوجه مطلب نمیشود. قرآنپژوهان ما در این عرصه چون مسلط به زبان نیستند نمیتوانند با زبان روز مطالب را بگیرند و آنها را تحلیل و بررسی کنند و پاسخ بدهند.
مشکل عدم ارتباط با پژوهشهای عصریعمدهترین مشکل ما عدم ارتباط مستقیم با پژوهشهای عصری است، بزرگترین اساتید ما در رشته علوم قرآن و حدیث عموماً از ترجمهها استفاده میکنند، این ضرر است، ترجمهها چیزی را نمیرساند، اگر هم چیزی را برسانند تأخیر دارند؛ چون تا ترجمه شود و به من برسد حداقل یک، دو و سه سال طول میکشد پس حداقل سه سال عقب هستیم، وقتی هم که به ما میرسد غلط است، 10 سال است که دائرةالمعارف قرآن در بازار است، این دائرةالمعارف مشکل دارد، بعد بنده متوجه هم نشدم و گاهی بنده استاد تعریف هم کردهام، چرا؟ چون درست آن را نخواندهام، کسی گفته خوب است، من هم گفتم خوب است، وقتی نگاه میکنیم میبینیم پر از غلط و اشتباه است، این باعث شده که رشته علوم قرآن و حدیث رشتهای همگرا با نیازهای عصری نباشد، امیدواریم که انشاءالله این خلأ با همت اساتیدمان پر شود.
ایکنا: یکی از مسائل، مهجور بودن جایگاه پژوهش در مقایسه با آموزش است، شما این مسئله را چطور ارزیابی میکنید؟مرتبط با هم هستند، نمیتوانیم این دو را از هم دور کنیم؛ یک پژوهشگر خوب میتواند یک مدرس خوب باشد و بالعکس، در معنای عام پژوهش و آموزش با هم متداخل هستند. آموزشی که پژوهش نداشته باشد ضعیف است، پژوهشی هم که در درون خودش بماند و نتواند به دیگران منتقل شود و آموزشی شود هم ضعیف است.
ایکنا: آیا سیستم آموزشی، دانشجویان را پژوهشگر تربیت میکند؟به نظر من سیستم مشکلی ندارد، در اجرا مشکل داریم. اتفاقاً بهای سنگینی برای پژوهش میپردازیم، هزینهای که برای پژوهش در دانشگاهها میپردازیم، هزینه سرسامآوری است؛ منتهی چون نظارت، کنترل و فرآیند روشنی ندارد، هزینههای پژوهش هیچ میشود و چیزی از آن نمیماند. هزینههای آموزش مشخص است، آخر ترم میگوییم 20 واحد، 60 واحد درس داشتهایم ولی پژوهش در قالب پایاننامهها دفاع میشود و میرود چون فرآیند روشنی ندارد، این هم یک بحث مفصلی است. نظام پژوهشیمان در دانشگاههایمان فَشَل است و به معنای واقعی در این بحث مشکل داریم، به این دلیل که نظام روشنی برای پژوهشهایمان نداریم که از کجا شروع کنیم و به کجا ختم کنیم، اصول مهندسی شدهای هم برای اولویتهای پژوهشیمان نداریم، چه کسی به ما اعلام کرده چه پژوهشهایی در اولویت هستند؟ هیچ کس. هر کسی در هر دانشکدهای روی هر موضوعی که دوست دارد کار میکند، نتیجه آن میشود که همه پراکنده کار میکنند و هیچ اصل مشخصی را پیگیری نمیکنند.
ساماندهی پژوهشهاباید پژوهش ساماندهی روشن داشته باشد و اولویتبندی شوند. 50 موضوع در اولویت دانشکده الهیات است، 50 موضوع در مهندسی، 20 موضوع در فلان دانشکده، این اولویتبندیها باید در جایی انجام شود، بعد هم فرآیند را پیگیری کنند و به خروجی برسد.
سالانه چند هزار پایاننامه دفاع میشود، ولی چه رابطه موضوعی و چه پیوند منطقی بین هم دارند؟ هیچ منطقی ندارند. بنده میگویم مستشرقان، دیگری میگوید نه من میخواهم ببینم آقای ایکس در کشور الجزایر چه کار کرده؟ و ...، هیچ نسبتی میان این موضوعات نیست، چون حلقات بالاسری پژوهش تنظیم شده نیست، روشن چیده نشده و اولویتگذاری نشده است؛ هم هزینه میکنیم و هم چیزی دستمان نمیآید و رابطهاش هم با آموزش برقرار نمیشود، برخلاف برخی از کشورهای همسایه که وقتی پروپوزال دانشجویی تأیید میشود و استاد راهنما مشخص میشود، همان زمان هم ناشر پایاننامه مشخص میشود؛ در همان زمان مشخص میشود که اگر این استاد این پایاننامه را گرفت سال دیگر در بیروت فلان ناشر آن را چاپ میکند، یعنی رابطه بازار و رابطه طراحی موضوع با هم از قبل طراحی شده است؛ ولی در ایران 99 درصد پایاننامههایی که دفاع میشود به کتابخانهها میرود و خاک میخورد، بعد هم یکی دو سال دیگر میبینیم سالن جا ندارد پایاننامهها را خمیر میکنیم و این خروجی ماست. علت این تفاوت چیست؟ علت آن است که چون ارزشیابی، اولویتگذاری و نیازسنجی نمیشود پایاننامهها در بازار کار جذب نمیشوند و بازار کار ندارد، از آن طرف میبینید که هزینهها را بالا میبرد و جالب اینجاست. نظام پژوهشی دانشگاهی که تولید و پژوهش میکند جای خود، از سوی دیگر همه دستگاههای ما بودجه پژوهشی دارند و هیچ ربطی هم به هم ندارند، دستگاهها دنبال محقق میگردند، پول هم میدهند، در وزارت نفت، در آموزش و پرورش، در سازمان تألیفات و در دفتر تبلیغات، سازمان فرهنگ و ارتباطات و ... الی ماشاءالله پول تحقیق میدهند، در دانشگاه هم، دانشجوی ما دنبال موضوع میگردد و گاهی تا یکی دو سال دانشجو موضوع پیدا نمیکند.
ایکنا: چه راهکاری میتوان پیشنهاد کرد؟تا زمانی که ارتباط چرخه پژوهش با آموزش و بازار منطقی نباشد، چیزی درست نمیشود. بازار به این معنی که مشتری کار را بخواهد، باید محصول را شیرین کرد تا مشتری جذب شود و استفاده کند. سه حلقه بازار کار و نیاز، آموزش و پژوهش را باید دید؛ متأسفانه هر سه از هم قطع هستند و از این طرف هم هر سه برای ما پر هزینه هستند، بهویژه پژوهش ما بسیار هزینهبر است اتفاقاً دیده نمیشود. فکر میکنیم اگر بودجه آن را زیاد کنیم قضیه حل میشود، اگر بودجه پژوهش 10 برابر هم شود هیچ اتفاقی نمیافتد، چرا؟ چون مبانی، پایهها و ریشههای پژوهشی باید اصلاح شود، ساختمان وقتی درست ساخته میشود که فونداسیون درست چیده شود والا دو، سه طبقه که بالا بیاید روی هم میریزد؛ مثل همین پژوهشهایی که داریم و در جایی بایگانی میشود و به درد جامعه نمیخورد، اگر هم مفید باشد به زبان فارسی محصور میشود چون به زبان عربی و انگلیسی به جهان اسلام ارائه نمیشود، چند تحقیق خوب ما به جهان اسلام ارائه شده است؟ عموماً جواب مستشرقان را میدهیم، دائرةالمعارف لیدن را نقد میکنیم، پایاننامه مینویسیم، صدها پایاننامه نوشته شده، اما این صدها یک دانه خلاصه مفید دو سه صفحهای نیست که کسی که آن مقاله را نوشته بتواند نقد آن را بخواند. در ایران با یکدیگر به زبان فارسی دائرةالمعارف لیدن را نقد میکنیم، بعد هم درب را میبندیم و خداحافظ، در جا میزنیم، در را بستهایم و برای خودمان حرف میزنیم، پژوهش ما چون سر و سامان جدی ندارد درونگرا مانده و هیچ خاصیتی نه برای جهان اسلام و نه برای خودمان دارد، این صدها و هزاران پایاننامه دفاع شده، هیچ مشکلی را از ما حل نکرده است.