نظام اخلاقی قرآن آیین‌نامه شادکامی و آرامش انسان است
کد خبر: 3971019
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۹
فرایند قرآنی تحول اخلاقی/28

نظام اخلاقی قرآن آیین‌نامه شادکامی و آرامش انسان است

استاد حوزه و دانشگاه گفت: انسان تنها زمانی می‌تواند از اندوه گذشته و بیمناکی آینده مصون بماند که توجیه و تضمینی خردپذیر برای این مصونیت داشته باشد و از منظر قرآن، باور داشت وحی و اعتقاد به آن و پیروی از الزامات دینی، تنها، عاملی است که این مصونیت را تضمین می‌کند.

نظام اخلاقی قرآن؛ آئین‌نامه شادکامی و آرامش انسان استحجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر حسینی در یادداشت خود یبه خبرگزاری ایکنا از قم گفت: بنیادی‌ترین گفتنی در باب دینِ آسمانی و هدایت‎ وحیانی که هموار باید یادآوری و تکرار شود، آن است که دین ناب‎ترین جلوه محبت خدا و آیین‎نامه شادمانی و آرامش انسان‏‌ها است.

مشروح این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

 در اولین گزارش‎های قرآنی از هبوط انسان به زمین با صراحت و وضوح بیان شده است که ادیان آسمانی آئین‌نامه آرامش و شادمانی انسان است. در آیه 38 سوره بقره می‌خوانیم: «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ پس آن‎گاه که از سوی من رهنمودى براى شما آمد كه بدون تردید خواهد آمد، كسانى كه از رهنمود من پيروى كنند، نه ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگين مى‏‌شوند.»

بر اساس این آیه، وحی الهی آئین‌نامه زیستنِ‎شاد در جهان مادی است و نزول وحی (دین) اقدامی است برخاسته از محبت خدا، برای فرو کاستن دلواپسی و نگرانی آفریننده جهان نسبت به برترین مخلوق هستی، یعنی انسان.

داستان هبوط انسان از بهشت به زمین، به داستان مادری می‌ماند که ناچار است برای رشد و تعالی فرزند خود او را برای تحصیل به سرزمینی دور دست رهسپار ‎کند؛ در حالی‏که از تنهایی، غربت و سرنوشت او سخت نگران و بیمناک است و برای فرو کاستن سختی‎های او تأمینِ آسایش و شادی فرزندش از هیچ‎ اقدام فروگذاری نمی‎کند؛ گویی خداوند نیز از هبوط انسان از بهشت به کره خاکی، سرزمین رنج و اندوه، بیمناک است.

قرآن در اولین گزارش‌های خود از هبوط انسان به زمین در سوره بقره به خوبی این مطلب را بازگو کرده است. «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» بقره/58 براساس این آیه، گویی دین در حقیقت، بیانگر دلواپسی خدا نسبت به انسان و آئین‌نامه شاد زیستن انسان معرفی می‌شود.

بر اساسِ آموزه‎های قرآنی، هبوط انسان به زمین، زمانی آغاز می‎شود که حضرت آدم (ع) با وسوسه‏‌های شیطان فرمان خدا را فراموش می‎کند و از میوه درختی می‎خورد؛ در حالی‏که خداوند او را از این کار منع کرده است. پس از نادیده انگاشتن فرمان الهی آن حضرت، با همسر و فرزندانش، به امر الهی به زمین هبوط می­‌کنند و محکوم به زندگی در زمین می­‌شود، دیاری که بر اساس آیات قرآنی دیار رنج و درد، محدودیت‎ها و کاستی‌هاست؛ خداوند پیش از این در آیات 17سوره طه دشمنی شیطان و تلخی‎ها و سختی‎های زندگی زمینی را یادآور شده بود که«فَقُلْنَا يَادَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلَا يخُرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى: اى آدم، اين [شيطان‏]، دشمن تو و همسر تو است؛ پس نبايد شما را از بهشت بيرون كند كه آنگاه به رنج افتى» واژه تشقی به معنای مشقت و سختی است؛ در آیه 18 و 19 همین سوره ویژگی‌‏های زندگی بهشت را بیان می‎کند: «إِنَّ لَكَ أَلَّا تجَوعَ فِيهَا وَ لَا تَعْرَى وَ أَنَّكَ لَا تَظْمَؤُاْ فِيهَا وَ لَا تَضْحَى آن گاه گفتيم:  بى‎گمان در آنجا برايت مقرّر است كه گرسنه نشوى و برهنه نمانى و همچنين تو در آنجا تشنه نشوى و سوزش [خورشيد] نبينى‏» (طه: 17-19). با بازگویی آرامش و شادمانی زندگی بهشتی، زندگی سخت پر رنج زندگی در زمین را یادآور می‎شود.

قرآن پس از بیان این فراز از داستان هبوط انسان، از سوی خداوند، بی­درنگ، بر نزول وحی و هدایت الهی و قطعی بودن آن برای راهنمایی و سعادت انسان، تصریح و تأکید می­ورزد، گویی، بر اساس منطق قرآن زیستن در زمین، جز با اتکا به هدایت آسمانی و پیروی از دستورات دین، میسر نخواهد شد؛ این ضرورت را به‌وضوح می­‌توان در دومین فراز آیه دریافت: «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ گفتيم؛ آن گاه که از (جانب) من هدايتى به شما رسد كسانى كه از هدايت من پيروى كنند، بيمى بر آنان نيست و آنان اندوهگين نشوند.» این عبارت با نوعی انحصار و تأکید همراه است؛ یعنی تنها کسانی از غم و اندوه رهایی می‎یابند که از دین آسمانی پیروی کنند.

در سومین فراز آیه، کارکردِ شادی‌بخش دین بازگو می­‌شود: «فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» در این فراز آمده است، آن­کس که از آیین الهی پیروی کند، نه نسبت به آینده هراسناک است و نه از گذشته خویش محزون.

بدیهی است انسانی که نه نسبت به گذشته محزون باشد و نه از آینده خود نگران باشد شاد و مسرور خواهد بود؛ اساساً شادی چیزی جز رهایی از حزن و اندوه نیست و از این­‌رو می­‌توان گفت که اصلی‌ترین هدف و غایت دین آرامش و شادکامی انسان است.

در زبان عربی واژه خوف بیان­گر دلواپسی و نگرانی نسبت به آینده است و واژه حزن، گویای غم و اندوهی است که از خاطرات و رخدادهای تلخ گذشته دامن­گیر آدمی می‎شود.

آنچه بیش از هر چیز آدمی را از شادی و شادکامی محروم می‌سازد، دلواپسی نسبت به آینده­ای پرابهام و حزن و اندوه نسبت به رخدادهای تلخ و یا گناهانی است که در گذشته انجام گرفته، یادآوری آن‎ها شادی و آرامش را از ما می‎زداید.

شادی و سرور مداوم کودکان را باید در ناآگاهی و بی­‌توجهی آنان نسبت به آینده و گذشته جست­‌وجو کرد. در منطق قرآن کسانی که از هدایت الهی پیروی می­‌کنند، در اوج شادی و رها از حزن و خوف خواهد بود.

در سروده منسوب به امام علی آمده است «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین» آنچه گذشت، فانی و بی بازگشت است و آینده نیز هنوز نیامده است؟ برخیز و فرصت میان دو عدم نیستی را دریابید.

نادیده گرفتن گذشته و حوادث تلخ و شیرین آن و بی‌تفاوتی نسبت به آینده و نگرانی و حیرت از راز آلودگی آینده، تنها برای کودکان میسر است؛ و افراد بالغ و عاقل تنها زمانی می‌توانند از اندوه گذشته و بیمناکی آینده مصون بمانند که از توجیه و تضمینی خردپذیر برای این مصونیت برخوردار باشند.

از منظر قرآن، باور داشت وحی و اعتقاد به آن و پیروی از الزامات دینی، تنها، عاملی است که این مصونیت را تضمین خواهد کرد. به همین دلیل در قرآن در توصیف اولیاء الهی آمده است: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ: بدان كه دوستان خدا، نه بيمى بر آنان است و نه آنان اندوهگين شوند.» (یونس: 62). اولیاء خدا، از پیش‌شرط‌های لازم را برای آرامش و شادمانی برخوردارند.

 

انتهای پیام
captcha