حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در بیستمین یادداشت خود به خبرگزاری ایکنا از قم در خصوص فرآیند تربیت اخلاقی در قرآن و نقش اسوهها در فرآیند تحول اخلاقی سخن گفت که متن این یادداشت به شرح زیر است:
در آستانه دومین شب قدر هستیم؛ شبی که میتواند شب قدر و شب تقدیر سرنوشت یک سال ما باشد. این شب مصادف است با شهادت مولیالموحدین امام علی (ع) اولین مظلوم عالم، اولین و مهمترین عمل در این شب، استغفار و توبه است؛ طلب بخشش از خدا و بازگشت بهسوی او. از خدا بخواهیم به حرمت قرآن و به مظلومیت امام علی (ع)، صفحه وجود ما را از آلودگی گناه، کبر، حسد، خودخواهی، ستم، بخل، نفرت، کنیه، دروغ، دورویی، تطهیر نماید و از محبت، دوستی، صداقت، سخاوت، عدالت، لبریز کند. غفلت ما باعث شده است تا گناهان و رفتارهای زشت بهتدریج تبدیل به شخصت ما شود.
تغییر و دگرگونی شخصیت نیازمند تحول در بنیادهایی شکلدهنده شخصیت است؛ تحول در شناختها، باورها، گرایشها، ملکات اخلاقی و رفتارها. بدون این تحولات اساسی نیز میتوان به زیست اخلاقی اندیشد؛ اما تحول اخلاقی مطلوب، در اندیشه قرآنی با تحول شخصیتی امکانپذیر است؛ و بدون ارتقاء قابلیتها و ظرفیتها و قدرت پردازش، تحلیل و سنجش، نمیتوان زندگی اخلاقی شایسته قرآنی را انتظار داشت. امیدوارم در پرتوی شب قدر و شهادت مظلومانه امام علی و با تمسک به دستورات اخلاقی قرآن و تعالیم معصومان و توسل به این دو ثقل اکبر و اصغر، در سایهسار نام «سلام خدا» که در شب قدر تجلی میکند، (سلام هی مطلع الفجر)، مشمول لطف بیکرانه پروردگار شویم. به مقام راشدین باریابیم و گرایشهای ما دگرگون شود؛ خوبیها را دوست بداریم و از بدیها بیزار شویم.
در یادداشت دیروز، درباره اهمیت الگوها در نظام اخلاقی قرآن و نقش آن در تعلیم پذیری و تربیتپذیری، نکاتی را یادآور شدیم. از منظر قرآن اهمیت این موضوع تا آنجا است که مباحث و مسائل اخلاقی، در آموزههای قرآنی با ساختاری بسیار متفاوت با منابع اخلاقی رایج صورتبندی شده است. تا بازگوکننده اهمیت و نقش الگوها در نظام اخلاقی قرآن باشد.
در آیات 10- 12 سوره تحریم خداوند به معرفی الگوهای قرآنی پرداخته است. در آیه 10 همسران حضرت نوح (ع) و حضرت لوط (ع) را دو الگوی برای کفرپیشگان معرفی میکند «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ» و در ادامه آیه با بیانی کوتاه، علت انحطاط این دو زن را خیانت به رسالت همسران خود میداند و این نکته را نیز توضیح میدهد که نسبتهای فامیلی سببی و نسبی هرگز نمیتوان، مانع از مجازات الهی در برابر گناه و خیانت شود؛ «كَانَتَا تحَتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَلِحَينِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيًا وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ».
در آیه 11 به معرفی الگو قرآنی مؤمنان میپردازد. آسیه همسر فرعون - نماد دیکتاتوری، خشونت، تکبر و خودبرتربینی، است؛ اما آسیه میتواند در چینی شرایط نامناسب، به مقام و جایگاهی بار یابد که الگو همه مؤمنان (زنان و مردان مؤمن) شود «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِ ابْنِ لىِ عِندَكَ بَيْتًا فىِ الْجَنَّةِ وَ نجَّىِ مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نجَنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ».
مریم(س) دختر عمران، دومین الگوی مؤمنان است که در آیه 12 و آیه پایانی سوره تحریم معرفیشده است «وَ مَرْيمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتىِ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِكلِمَاتِ رَبهِّا وَ كُتُبِهِ وَ كاَنَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ»
بر اساس شیوههای متداول در تدوین منابع اخلاقی، محور گفتوگوها و مباحث اخلاقی، مفاهیم و اصول اخلاقی هستند؛ و فصلها و بخشهای کتابهای اخلاقی بر اساس ِمفاهیم اخلاقی مانند عدل، احسان، صداقت، بر (نیکی)، ظلم، بدی، دروغ، فجور و جز اینها تدوین، شده است.
در حالیکه در قرآن هیچگاه مفاهیم اخلاقی موردتوجه و مدار گفتوگو نیستند، قرآن در معرفی هنجارهای اخلاقی و تبیین مفاهیم و اصول اخلاقی، هرگز به بیان معنای لغوی و حتی معنای اصطلاحی این مفاهیم و اصول نمیپردازد؛ در آیات قرآن برای تحقق این هدف به معرفی الگوهای اخلاقی پرداخته و در ضمن معرفی این الگوها معنای موردنظر خود را نسبت به مفاهیم اخلاقی نیز بیان میکند.
قرآن در تبیین مفهوم فضیلت نیکی (برّ) ابرار و نیکان ویژگیهای اعتقادی، اخلاقی و رفتاری آنان را معرفی میکند. در آیه 177 سوره بقره قرآن به معرفی ابرار و اوصاف آنان پرداخته است «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ؛ نيكى [همه] آن نيست كه روى خويش به سوى خاور و باختر فرا داريد بلكه نيكى [نيكى] آنکس است كه به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب و پيامبران ايمان آورده و مال را با اينكه دوست دارد از بهر دوستى خدا به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و واماندگان در راه و خواهندگان و در [راه آزادىِ] بردگان بدهد و نماز برپا دارد و زكات بدهد و نيز وفاداران به پيمان خويش چون پيمان بندند و [بويژه] شكيبايان در بينوايى و تنگدستى و رنج و سختى و به هنگام كارزار. آناناند كه راست گفتند و آناناند پرهيزگاران».
قرآن در بیان معنای تقوا به معرفی تقواپیشگان پرداخته است؛ این شیوه زبانی قرآن تقریبا درباره همه مفاهیم اخلاقی ساری و جاری شده است. قرآن در تعریف احسان، به معرفی محسنان، در تعریف، عمل صالح به معرفی صالحان، در تعریف فضیلت اخبات، به معرفی مخبتین، در تعریف، مفهوم قرب به معرفی مقربان و ... پرداخته است.
این جایگزینی با دو هدف تربیتی دنبال میشود، نخستین و مهمترین هدف آن که اهمیت الگوها و نقش آنان را نظام اخلاقی یادآور شود و نشان دهد که معرفی الگوها در تأثیرپذیری مخاطبان بسیار موثر است.
هدف دوم آنکه بر کارکرد تربیتی قرآن و هدف نزول قرآن که همانا تربیت و تحول اخلاقی است، تأکید کند و نشان دهد که قرآن کتاب واژه شناسی نیست تا به واکاوی مفاهیم لغوی و اصطلاحی واژه بسنده شود؛ بدیهی است که در این کتاب الهی، برای تحول اخلاقی، بهترین و موثرترین شیوههای تربیتی گزینش شده است.
از رخدادهای سوالانگیز و رایج در میان اخلاقپژوهان مسلمان آن است که نگاشتههای اخلاقی معلمان و مربیان اخلاق نیز از این شیوه بدیع و متفاوت قرآنی پیروی نمیشود، در حالی که این مباحث و مسائل اخلاقی در این منابع، بر اساس نظام اخلاقی قرآن تدوین یافته است.
انتهای پیام