حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در نوزدهمین یادداشت خود به خبرگزاری ایکنا از قم در خصوص نقش الگوها در تحول اخلاقی مطلوب، سخن گفت که متن این یادداشت به شرح زیر است:
در یادداشتهای پیشین، شماری از مؤلفههای اخلاقی در آموزههای قرآنی واکاوی و تحلیل شد. در نوزدهمین یادداشت، جایگاه الگوها در فرایند تحول اخلاقی از منظر قرآن بررسی میشود. موضوع الگوها، امروز با عنوانِ «سلبریتیها» در جهان معاصر و در جامعه ایرانی، چالشهایی را برانگیخته است. در لفتنامهها برای معنای واژه Celebrity واژگانی چون: ستاره، مشهور، پرآوازه، ناموری، شخص نامدار، نیکنام، آمده است. سلبریتی در معنای مصطلح و رایج، بیشتر شامل آن دسته از هنرپیشهگان و بازیگران سینما و تئاتر، نوازندگان، خوانندگان، مداحان، ورزشکاران، نگارگران، سخنوران، نخبگان علمی، شماری از شخصیتهای سیاسی، نظامی، دینی، مراجع، اساتید حوزه و دانشگاه و ... هستند که در میان شهروندان جامعه خود و در مواردی نیز در سراسر جهان، از محبوبیتی برخوردارند.
به همین دلیل، رفتار، گفتار، نوع پوشش، گویش، علائق و تمایلات آنان در سبک زندگی افراد جامعه بهویژه طرفداران این طبقه اجتماعی تأثیرگذار میباشد. شهرت و نامداری این طبقه اجتماعی لزوماً به معنای نیکی و شایستگی اخلاقی آنان نیست؛ در مواردی نیز بهرغم رفتارهای زنشت و وقیح نیز مدار توجه قرار میگیرند؛ و در اصطلاح فالوورها و دنبال کنندگان چند دهمیلیونی را با خود همراه میکنند؛ بنابراین میتوان این طبقه اجتماعی را به دودسته مثبت و منفی تقسیم کرد.
سلبریتیها در شرایطی ویژه و با موضعگیریهای خود میتوانند در تصمیمسازیها و تصمیمگیرها بهویژه در عرصههای سیاسی نقشآفرینی کنند و زمینه انتخاب شخصیت و پیروزی حزب موردنظر خود را فراهم کنند. این تأثیرگذاری میتواند بهتدریج هویتاجتماعی، فرهنگی، باورها، گرایشها، اخلاق و سبک زندگی فردی و اجتماعی را دگرگون سازد. شایان توجه است که نقشآفرینی سلبریتیها و تأثیر آنان در سبک زندگی، به جامعه ایران محدود نمیشود و از واقعیتهای فراگیر در سراسر جهان است.
در جهان معاصر سلبریتیها را باید یکی از مؤلفههای مهم در پیروزی و شکست جریانهای سیاسی در عرصه انتخابها دانست؛ با توجه به نقش انکارناپذیر این طبقه اجتماعی در فرآیند تربیت، در نظام اخلاقی قرآن این موضوع به عنوان یکی از شیوههای مهم و مؤثر در تحول اخلاقی پذیرفته و به آن توجه و تأکید فراوانی شده است.
در کاربستهای قرآنی واژه عربی «اسوه»، جایگزین «الگو» شده است. در مواردی نیز با واژه «مثال»، به الگوهای مورد نظر قرآن اشاره میشود (تحریم: 10-12). بدیهی است که الگوها در هر یک از نظامهای اخلاقی بهمثابه نمونهها و مستورههایی هستند که برآیند نظام اخلاقی را نشان میدهند و دلیلی موجه برای اثبات کارآمدی و یا ناکارآمدی نظامهای اخلاقی میباشند. چنانکه باورها، گرایشها، گفتار و رفتارهای آنان نیز معیار سنجش پیروان نظامهای اخلاقی خواهند بود. در قرآن پیامبر اکرم (ص)، با عنوان الگویی نیک و زیبا «أُسْوَةٌ حَسَنَة» معرفیشده است.
گزارشهای تفصیلی و پرتکرار قرآن از تاریخ زندگی انبیا الهی و سرنوشت دشمنان فرستادگان الهی، بر اساس این اصل و شیوه تربیتی توجیه میشود. در تعبیری فهمپذیر؛ اما نهچندان دقیق میتوان گفت از منظر قرآن، فرستادگان الهی و اوصیا و جانشینان آنان و صالحین، ابرار، مخبتین، مقربین، متقین، محسنین، الگوی و سلبریتیهای مثبت و مطلوب قرآناند، تکذیبکنندگان پیامبران، کافران، منافقان، اشرار، فاسقان، فجار و ... الگوی منفی و نامطلوب هستند.
معیار سنجشِ شایستگی و مطلوبیت الگوهای قرآنی، اهدافی است که برای زندگی اخلاقی ترسیمشده است؛ بنابراین الگوی مطلوب قرآن، وابسته به میزان سازگاری و انطباق، اندیشهها، شناختها، باورها، گرایشها و رفتارهای آنان باارزشها و الزامهای اخلاقی قرآن منطبق است.
اهمیت الگوها در فرآیند تربیت اخلاقی و تحقق اهداف هدایتی قرآن تا آنجا است که در این متن وحیانی، مراحل و ادوار تاریخی بر اساس بعثت انبیا الهی ترتیب یافته است مانند عصر نوح(ع)، عصر ابراهیم(ع)، عصر موسی (ع)، عصر عیسی(ع)، و عصر محمد(ص)؛ اساساً گزارههای تاریخی قرآن با تفسیر و تأویلی اخلاقی همراه است. در حالیکه تقسیم ادوار تاریخی در منابع بشری بسیار متفاوت است.
در یک تقسیم سهگانه، پیشینه بشر به پیشاتاریخ، نیاتاریخی و عصر تاریخی تقسیمشده است؛ و در دورههای طولانی تاریخ بر اساس ظهور و افول شاهان و سلسله پادشاهان صورتبندی شده است. برای مثال ادوار تاریخی ایران همواره با توجه به سلسله شاهان، ساسانیان، اشکانیان، سلجوقیان، صفویان و ... گزارششده است. در تقسیمی دیگر تاریخ به قرونوسطی، عصر رنسانس، مدرنیته، مدرن و پستمدرن تقسیمشده است.
اما ادوار تاریخی قرآن در 5 دوره و بر اساس تعلیم و تربیت توحیدی و تحولات دانشی و فرهنگی تقسیمبندی شده است و فرستادگان خدا (پیامبران اولوالعزم) متولی این تحولات فکری و فرهنگی بودهاند؛ هریک از مراحل و دورههای تاریخی با بعثت پیامبری از پیامبران الهی آغاز میشود.
اولین دوره تاریخی قرآن بعثت حضرت نوح است و تا پایان حیات تبلیغی آن حضرت ادامه مییابد و با بعثت ابراهیم (ع)، دومین دوره تاریخ قرآنی آغاز میشود؛ و با موسی و عیسی و محمد (ص)، دورههای سوم، چهارم و پنجم ادامه مییابد. دوره پنجم که با آغاز بعثت حیات آخرین فرستاده خدا آغاز میشود و تا پایان زندگی بشر در کره خالی ادامه خواهد یافت؛ ازاینرو در ادبیات اسلامی، از دوران پس از بعثت پیامبر گرامی اسلام تا پایان حیات بشری در زمین به «آخرالزمان» تعبیر شده است.
در نظام اخلاقی قرآنی پیامبر اسلام الگوی برتر و جلوه انسانی تربیت و اخلاق قرآنی است. در آیه 21 سوره احزاب به این جایگاه والای آخرین فرستاده خدا اشارهشده است: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ هرآینه شمارا در [خصلتها و روش] پيامبر خدا نمونه و سرمشق نيكو و پسنديدهاى است».
نکته حائز اهمیت در آیه پیش آن است که خداوند ضمن معرفی الگوی قرآنی، در فراز پایانی آیه، سه پیشنیازِ اساسیِ الگوپذیری از این اسوه قرآنی را نیز یادآور شده است: لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً؛ یعنی کسانی از آن حضرت پیروی خواهند کرد که دیدار خدا و روز قیامت را بارو داشته باشد و بسیار خدا را یاد کند.
محبت و شفقت، نقش بیبدیلی در نظام اخلاقی قرآن و در فرآیند تحول اخلاقی ایفا میکند. در قرآن دین اسلام و نظام اخلاقی قرآن بارزترین جلوه رحمت و محبت خدا معرفیشده است. در آیه 164 سوره آلعمران، از بعثت پیامبران به «منت» تعبیر شده است «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً؛ بیتردید، خدا بر مؤمنان منت نهاد كه در ميانشان پيامبرى از خودشان برانگيخت». واژه منت در زبانی عربی در معنای بسیار نزدیک با معنایی است که ما از این واژه قصد میکنیم. مقصود از این واژه بیان سنگینی و بزرگی نعمتی است که از سوی خداوند به انسان عطاشده است.
بنابراین بعثت پیامبران، بزرگترین نعمت خدا، نعمتی که ما از سپاسگزاری و قدردانی آن ناتوانیم. این در حالی است که خداوند از نعمتهای مادی با حقارت یاد میکند و آن را از نیازهای مشترک انسان و حیوان میداند که برای استمرار زندگی مادی و حیوانی نیازمند آن هستیم. این آیه در دو سوره نازعات آیه 33 و عبس آیه 32 تکرار شده است «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ» در آیات پیش از این دو آیه ابتدا به نعمتهای مادی اشارهشده است؛ و در آیه میفرماید: نعمتهای مادی تأمین کنند نیازهای مشترک انسان و حیوان است.
منشأ اعطای این نعمت ویژه الهی به انسان که در بعثت انبیا و در دین آسمانی تجلییافته، رحمت، محبت و حکمت خدا است. محبتی که در نظام اخلاقی قرآن و ساری و جاری میباشد.
انتهای پیام