حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در هجدهمین یادداشت خود به خبرگزاری ایکنا از قم در خصوص جایگاه فضل الهی در فرآیند تربیت اخلاقی در قرآن سخن گفت که متن این یادداشت به شرح زیر است:
در آستانه اولین شب قدر هستیم، این شب قدر مصادف است با شب ضربت خوردن مولیالموحدین امام علی(ع)، شبی که سرنوشت یک سال جهان و انسان تقدیر میشود. امیدواریم که به لطف و عنایت قرآن و صاحب قرآن و شفاعت حضرت علی (ع) اولین مظلوم عالم، این شب قدر فرصتی باشد برای تحولات عمیق اخلاقی ما و دگرگونی گرایشهای ما بهسوی خوبیها و زیباییهای معنوی و متعالی؛ از خدا میخواهیم تا در این شب قدر، سرنوشت ما را به بهترین صورت ممکن تقدیر کند.
مهمترین و بنیادیترین اهداف نزول قرآن، تحول اخلاقی است که از آغاز ماه مبارک رمضان و به بهانه ماه ضیافت الهی و ماه بهار قرآن گفتوگوهایی را دراینباره آغاز کردیم و شایسته است که در این روزهای ضیافت الهی بهویژه در شبهای قدر توجه و تأکید بیشتری نسبت به این موضوع مهم و حیاتی داشته باشیم.
روزهای رمضان و شبهای قدر، فرصتهای کمیابی هستند که با سرعت و شتاب میگذرند. در حکمت 21نهجالبلاغه، امیرِ سخن امام علی (ع) درباره اهمیت فرصتها و گریزپا بودن آنها، میفرماید: «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ؛ فرصتها مانند ابرهای بهاری به سرعت میگذرند و از دست میروند، پس فرصتهاى نيك را از دست ندهید».
در دنیای امروز مکتبهای پرشمار اخلاقی مانند مکاتبِ اخلاقی لیبرالیستی و ماتریالیستی، در معرض انتخاب ما هستند. مکتبهای که با تأسی به اندیشههای بشری صورتبندی شدهاند و خدا و وحی نقشی را پیدایش آنها ندارد؛ در چنین شرایطی بیش از هر زمانی نیازمند توجه بهنظام اخلاقی قرآن و بازخوانی ارزشها و الزامهای این نظام اخلاقی وحیانی هستیم. تا با اتکا بر این نظامِ قرآنبنیان، اخلاق و رفتار خود را سامان دهیم.
در یادداشتهای پیشین به برخی اصول یاریگر اخلاقی مانند توبه و توفیق الهی اشاره شد. در این یادداشت به بررسی و تحلیل اصل اخلاقی «فضل الهی» در فرآیند تحول اخلاقی میپردازیم. در منظومه اخلاقی قرآن، «فضل الهی» یکی از اصول یاریگر اخلاقی است. براساس این اصل یاریگر، هرگونه تحول اخلاقی و هرگونه تغییر مطلوب در رفتارهای ما بازتاب لطف و فضل الهی است نه حاصل سعی و تلاش انسان؛ بر اساس آموزههای قرآنی اراده و انتخاب ما و نیز تلاش ما تنها زمینه و شرایط لازم را برای ریزش فضل الهی فراهم میآورد.
در شماری از آیات قرآن، این اصل یاریگر اخلاقی، بررسی و تحلیل شده است. ترکیب دو واژه فضل و الله «فضل الله» شش بار در قرآن در آیههای 88 و 113 سوره نساء و در آیههای 10، 14، 20 و 21 تکرار شده است. از میان آیات ششگانه، مفهوم «فضل الهی» در آیه 31 سوره نور با وضوح، صراحت و تأکید بیشتری بازگو شده است «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ؛ و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نمىبود، هرگز هيچ كس از شما پاك نمىشد ولى خداوند هر كس را بخواهد پاك مىدارد و خداوند شنواى دانا است.»
در این آیه با وضوح، صراحت و تأکید بیان شده است که اگر فضل خدا و رحمتش شامل انسانها نمیشد؛ هيچ انسانی قادر نبود خود را از زشتیها و بدیها تطهیر کند. اهمیت این اصل توحیدی و نقش فزاینده آن در تحول اخلاقی موجب شده است تا در آیه، تأکیدهای متعددی به کار گرفته شود. این تأکیدها گویای دو نکتهاند: نخست اهمیت و لزوم آگاهی از اصل یاد شده در تربیت اخلاقی قرآنبنیان و دوم زدودن هرگونه تردید نسبت به این اصل توحیدی.
باید توجه داشت که در خداشناسی و توحید قرآنی، هرگونه استقلالانگاری از سوی بندگان در انجام خوبیها و پرهیز از بدیها، امری ناشایسته و مغایر با توحید، تلقی میشود؛ و شرک خفی و شرک عملی به شمار میآید.
در ادامه آیه 21 نور، بار دیگر و با زبانی متفاوت، این اصل توحیدی تکرار و تأکید میشود: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ يُزَكىِّ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ سمِيعٌ عَلِيمٌ» خداست كه هر كس را بخواهد از آلودگی تطهیر میگردند و او شنوای دانا است.
در برخی آموزههای قرآنی واژه فضل به کار نرفته است، اما مضمون و مفهوم آیه بازگو کننده اصل یاریگرِ فضل الهی است؛ مانند آیه 7 سوره حجرات: «وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ؛ لیکن خدا ایمان را محبوب و دوست داشتنی شما گردانید و آن را زینتبخش قلبهایتان قرار داد و کفر، فسق و معصیت را در درون شما زشت و منفور ساخت. کسانی که از چنین ویژگیهایی برخوردارند به حقیقت رشد یافتگاناند»؛ بر اساس این آیه، رشد هدیهای الهی است که خاستگاه آن فضل و رحمت خدا است نه سعی و تلاش انسان.
آیه 118 سوره توبه از جمله آیات قرآنی است که مضمون آن بازگوکننده فضل الهی میباشد، در این آیه دو نکته اساسی بیان شده است و در فراز نخست آیه، داستان سه تن از مسلمانان را یادآور شده است که از همراهی با سپاه اسلام و رویارویی با دشمن در جنگ تبوک سرباز زدند و پیامبر (ص)، همه مسلمانان و حتی خویشاوندانشان به نشانه قهر از آنان رو برتابیدند. این قهر فراگیر، آنان را سخت برآشفت و در شدت دلتنگی و اندوه تنهایی و در نجوای خالصانه به پروردگار خود دریافتند که برای رهایی از این شرایط پناهگاهی جز خدا و بازگشت بهسوی او ندارند.[1] «وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَيْهُ.»
در دومین فراز آیه، این نکته ناب توحیدی بیان شده است که بهرغم وجود شرایط لازم برای توبهی آن سه تن و عزمِ جزم آنان برای بازگشت، این شرایط برای توبه ناکافی است. آنچه نقش اساسی و اصلی را در بازگشت گناهکاران فراهم میکند، فضل و رحمت الهی است، نه عزم و تلاش گناهکاران.
به همین دلیل است که در دومین فراز آیه میفرماید: «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ» یعنی پیش از توبه گناهکار، خدا با فضل و رحمت خود به سوی عبد بازمیگردد و پس از این فضل الهی است که بندگان گناهکار نیز توفیق توبه و بازگشت را خواهند داشت، عبارت «لِيَتُوبُوا»، این نکته ناب توحیدی را یادآور شده است. حرف (لام) در عبارت «لِيَتُوبُوا»، بیانگر تعلیق توبه گناهکاران بر توبه خدا است؛ و در آخرین بخش آیه علت و چرایی توبه و توبه پذیری خداوند بیانشده است: إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ؛ یعنی توبه خدا بهسوی بنده گناهکارش و نیز پذیریش توبه بنده گناهکار، به این دلیل است که خداوند بسیار توبه پذير و بسیار مهربان است. مفسر بزرگ قرآن علامه طباطبایی ذیل آیه 118 سوره توبه به این نکات ظریف اخلاقی اشاره میکند.[2]
باید توجه داشت که در نظام اخلاقی عقلبنیاد و گسسته از وحی که ارزشها و الزامات اخلاقی تا سرحد توافقها و قراردادهای اجتماعی تنزل مییابد و اخلاق توافقی است برای انضباط و امنیت اجتماعی، ظرافتها و لطافتهای نظام اخلاقی قرآن فهمپذیر نخواهد بود. اساساً در نظام اخلاقی که تنها معیار سنجش ارزش اخلاقی، خرد انسانی و اراده و خواست انسان است؛ سخن از اصولی مانند، توبه، فضل و توفیق جایگاهی نخواهد داشت!
این نکته نیز شایان یادآوری است که بسیاری از نظامهای اخلاقی رایج در جهان معاصر، برگرفته از اندیشههایی هستند که یا منکر خدا و متافیزیک هستند و یا رابطه دین (خدا، پیامبران و وحی) و انسان را به نجوا و راز و نیاز معنوی بنده با خدا محدود میکنند و یا اساساً بعثت را انکار میکنند و آن را اقدامی بیهوده، غیر حکیمانه و در تقابل و تعارض با خرد و خردورزی میدانند که به نزاع نا زدودنی میان عقل و وحی میانجامد؛ این مکتبهای اخلاقی بر دو اصل عقلبسندگی و نیکسرشتی انسان استوارشده است.
فضل و توفیق الهی دو نمونه از مفاهیم عام اخلاقی در قرآن است که نقش شگرف خداوند را در تحول اخلاقی نشان میدهد. در منابع روایی اصل توفیق را باید یکی از مفاهیم پربسامد در میان مفاهیمی در نظام اخلاقی اسلام دانست.
واژه توفیق در قرآن تنها در آیه 88 سوره هود از زبان حضرت شعیب (ع) در معنایی مشابه معنای اصطلاحی آن آمده است «ما تَوْفيقي إِلاَّ بِاللَّهِ؛ موفقیت من تنها به فضل و توفیق خدا است.»
اما در بیش از ۱۷۰ آیه ترکیبهایی مانند: «اذن الله»، «انشاءالله»، «ماشاءالله» و جز اینها آمده است. تا به این اصل توحیدی کند؛ تا مشیت و اراده الهی نباشد هیچ اتفاقی در جهان رخ نخواهد داد. بر اساس این اصل استثناناپذیر توحیدی تحول اخلاقی نیز در صورتی تحقق خواهد یافت که با خواست و اراده الهی همراه باشد.
این نکته از زبان بهشتیان در بهشت گزارش شده است که با زبان حال و زبان قال اعتراف میکنند اگر خدا نمیخواست یا لطف و فضل خدا نبود ما در بهشت نبودیم «قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» (اعراف: 43).
در آیه ۶۴ سوره بقره نیز خداوند هدایت را فضل الهی میداند. «فَلَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الخْاسِرِينَ.»
[1]. سه مسلمانى که در تبوک شرکت نکردند، «کعببن مالک، مرارةبن ربیع و حلال بن امیّه» پشیمان شده و براى عذرخواهى نزد پیامبر آمدند. امّا حضرت با آنان سخن نگفت و دستور داد کسى با آنان حرف نزند و همسرانشان هم به آنان نزدیک نشوند. آنان به کوههاى اطراف مدینه رفتند و براى استغفار، جدا از یکدیگر به تضرّع وگریه پرداختند تا پس از پنجاه روز، خداوند توبه آنان را پذیرفت.
[2]. أن المراد بالتوبة فی قوله: «ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ» فی الموضعین رجوعه تعالى إلیهم بالهدایة إلى الخیر و التوفیق فقد ذکرنا مرارا فی الأبحاث السابقة أن توبة العبد محفوفة بتوبتین من الرب تعالى و أنه یرجع إلیه بالتوفیق و إفاضة رحمة الهدایة و هو التوبة الأولى منه فیهتدی العبد إلى الاستغفار و هو توبته فیرجع تعالى إلیه بقبول توبته و غفران ذنوبه و هو التوبة الثانیة منه تعالى.
انتهای پیام