میزبان رمضان، مهمان همیشگی دل شده است
کد خبر: 4209718
تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۷
یادداشت

میزبان رمضان، مهمان همیشگی دل شده است

پایان ضیافت خداوند را فطر نامیدند که به معنای شکافتن است. رمضان را اگر مجاهدت کردیم، دل برای همیشه مسکن صاحب خانه می‌ماند. فطر، تجلی این حقیقت است که صاحب‎خانه بر دل جای گرفته و به شکرانه این توفیق، عید برپاست.

فطر یعنی میزبان رمضان، مهمان همیشگی دل شده استحجت‌الاسلام والمسلمین حمید احمدی، کارشناس و مبلغ دینی به مناسبت فرا رسیدن عید سعید فطر، یادداشتی در خصوص مهمانی عظیم الهی که به مهمان همیشگی خدا در قلب مومن شدن، ختم می‌شود نوشته و در اختیار ایکنا قرار داده است که در ادامه با هم می‌خوانیم. 

 

خداوند سبحان به لطف و رحمتش مائده‌ای را در ماهی که مبارکش ساخت، گستراند و همه اهل ایمان را به نشستن بر این مأدبه فراخواند «یا ایهاالذین آمنوا کتب علیکم‌الصیام»؛ روزه را بدان جهت ضیافت خداوند خوانند که دل در آن از غیر خداوند روی گرداند و به تمام وجود و وجوه به او روی آورد و به یمن این ضیافت چشم دل بگشاید و فهم کند که هیچ ندارد و همه بودها و نمودها از سایه لطف کریم باشد تا بدانجا که فقط از او طلب کند و به برکت این تشرف به ضیافت، ادراک کند که در فقر مطلق است، ولی به یمن حب و جود او، غنا یافته است.  همانگونه که امام العارفین حضرت زین العابدین علیه‌السلام در مناجات سحر می‌فرمایند «اعطنی لفقری» خدایا عطایم کن به خاطرِ نداریم.

 

اما تشرف به این ضیافت و افطار به رزق این مأدبه‌الهی(غذاهایی که در مهمانیها یا جشنها داده میشود) به مانند سایر ضیافت‌ها مشروط به رعایت آداب و شرایطی است از جنس و سنخ این ضیافت. بدون آراسته شدن به این آداب و بدون تمهید این شرایط، توفیق نشستن بر این مأدبه حاصل نخواهد شد. آنچه در صدر و اساس ادب حضور و باریابی به این ضیافت باشد، دل از غیر خالی کردن و همه جان و دل و فکر به صاحب ضیافت سپردن و دست از هوا و تن شستن است. تا جان و دل آدمی برای تنعم از خان رحمت و مأدبه مهیا شود.

 

در گام نخست باید آتش در خاربُن نفس انداخت و ترک شهوات کرد. این یعنی جهاد با نفس اماره‌ای که مشوق به شر است و آدمی‌زاده پیکاری از این سخت‌تر نخواهد داشت؛ نبردی سخت و مداوم. از این رو پیامبر خدا این پیکار را جهاد اکبر خواند. جهادی که روح بر نفس حاکم شود و عزم‌ها جزم گردند تا نفس سرکش را از پای در آورند و بر او امیر شوند. چنانچه اهل حکمت و معرفت گفته‌اند: «موتوا قبل ان تموتوا» قبل از آنکه نفس روح و دل آدمی را مسخر خود نساخته، باید بر او چیره شد تا صفات متعالی امکان حیات یابند، چون نفس دشمنی است که کهنه و بیرمق نگردد.

 

از این رو آورده‌اند «اَعدی عَدُوُّکَ نَفسَکَ الَّتی بَینَ جَنبَیکَ» (عده الداعی و نجاح الساعی صفحه 314) آدمی اگر در لذات و شهوات فرو افتد بال پرواز او بشکند و در گرداب فرو افتد.

 

ترک شهوات و لذت‌ها سخاست/ هر که در شهوات فرو شد برنخاست (مثنوی مولوی، غزل 36)

 

اگر این شرط فراهم شد و ادب حضور مراعات شد و تخلیه دل از غیر گردید، حاصل آن گذشتن از تن است. اگر آدمی از تن خود مایه بگذارد، بر این مأدبه دست یافته و صاحب ضیافت در دل او باغی دل‌انگیز برویاند و دلش محل بارش باران رحمتش گرداند؛ از این روست که دل مومن در ضیافت الهی به سمت صاحب ضیافت و میزبان می‌رود.

 

بانگ زدم من که دل مست کجا می‌رود؟/گفت شهنشه، خموش جانب ما می‌رود (دیوان‌شش، غزل،۸۹۸)

 

به یمن این تشرف، پرواز برایش تسهیل و میسور شود و دیگر طعام و مائده هم نبیند و با رغبت و شوق، روی به صاحب سفره و خانه کند و فهم نماید آن چه سید الساجدین در مناجات سحرش فرمودند: «اِنّ الراحِلَ الیک قریبُ‌المسافه» چون که دل را که اساس روح است از اغیار تهی ساخت، و همه بت‌ها را در خانه دل با تبر روزه شکست و خانه دل از آلودگیها تطهیر نمود، چنانچه در فرمان رب آمده است: «أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ» (سوره بقره آیه 125) خضوع و خشوع بر آن مستولی شود و دل آدمی از آن بشکافد و برای پذیرش مهمان در بگشاید که بدین سبب پایان ضیافت خداوند را فطر نامیدند که به معنای انفتاح و شکافتن است. رمضان که هر روزش یک ضیافتی است که به رزق حق افطار می‌گردد تا به تدریج دریچههای قلب به روی صاحب دل گشوده شود و بر خانه دل پا گذارد و چو صدای پای یار شنید تمنا کند که «اخرج حب الدنیا من قلبی» (از مناجات ابوحمزه ثمالی)

 

بنابراین هر روز و هر تشرفی و به ‌صاحب ضیافت نزدیک و با او مأنوس و رفیق گردد تا بدانجا که غیر او نپذیرد و نبیند و دل و جانش را مسکن او کند. در حدیث قدسی از رسول خدا(ص) آمده است، که خداوند فرمودند: «لايَسَعُنی اَرضی و لاسَمائی وَ لكِن يَسَعُنی قَلْبُ عَبدی التَّقی النَّقی الوَادع» مرا از غايت عظمت و كبريا گنجایی در ارض و سما نيست، وليكن جای گنجایی اين گنج، كنج دل بنده‌­ای است كه دل از همه عالم برداشته باشد؛ و تعلّق ماسوی را از خاطر فروگذاشته بُوَد؛ و خانه يار را از خيال اغيار خالی ساخته و به قصر ِقيصر از قصور ِهمّت نپرداخته باشد.»(جواهرالاسرار و زواهرالانوار، ج۲، ص۲۰۰) همچنین روایت شده است که خداوند به حضرت موسی(ع) فرمودند: «يا موسی فرّغ لی بيتاً حَتّی أسكَنَهُ؛ برایم خانه‌ای خالی کن تا در آن سکنی گزینم» موسی(ع)گفت: «خداوندا تو از جا و مكان منزّهی. تو را خانه كجا باشد و كدام خانه لايق تو باشد؟» خداوند فرمودند: «لايسعنی ارضی و لاسمائی و انّما يسعنی قلب عبدی‌المؤمن؛ نه آسمان وسعت آن را دارد که مرا در خودش جای دهد و نه زمین؛ اما قلب بنده مؤمن وسعت آن را دارد که مرا دریابد» (کشف الحقایق، ص۲۲۸).

 

اگر قلبی مسکن یار شد و قرارگاه حضرت دوست، نمی‌تواند در آن اغیار و بیگانه سکنی داد و به نااهل سپرد. چون هر‌جا ماوای خدا باشد حرم الهی است. لذا امام صادق(ع) فرمودند: «القَلْبُ حَرَمُ‌اللهِ فَلا تُسْكِنْ فِي حَرَمِ الله غيَرَ الله؛ دل حرم خداست، پس در حرم خدا، غير خدا را ساكن مكن.(بحار الانوار، ج ۷۰، ص۲۵) دل مومن رهیده از اغیار و بتان، عرش خداوند است که فرمودند: «الرَّحمان علی‌العَرشِ السّتوی» چنین دلی منظر حق است و خدا در او نظر می‌کند و هر صاحب دلی که خدا در او نظر کند، آیینه‌ای خواهد شد که همه جهات دنیا را در آن بیند و به نور الهی می‌زید و بر اثر اشعات آن فروزان می‌گردد.

 

دل که مسکن حق شد و عرش الهی، گم‌گشته دریای عشق خواهد شد و جان خویش و جان‌ها روشن کند. اما استمرار در این نعمت و بهره‌مندی از این فیض و جود کریم، به مراقبت و مجاهدت مستمر نیاز است تا هم‌چنان روزنه‌های قلب بر اغیار بسته بماند. تا نردبان و معراجی باشد برای صعود به آسمان معنا و ملکوت.

 

عروه‌الوثقی است این ترک هوا بر‌کشد این شاخ جان را برسما.

 

تا دل برای همیشه مسکن صاحب خانه بماند و از تشرف به این ضیافت، او را به ضیافت در خانه دل بخواند و خود مهمان‌دار و مضیف صاحب ضیافت شود که عید فطر، تجلی این معنا و حقیقت است که صاحبخانه و مهمان کننده بر دل جای گرفت و به شکرانه این توفیق، عید برپا نماید. دلی که حضرت حق در او نشست، روح و جانش پر از خدا شود و همه عالم در منظر و اندیشه‌اش سرشار از عظمت و جلال و رحمت حق می‌شود و بدین سبب در فرجامین این ضیافت، مهمانان در شکرانه‌ای گرد هم می‌آیند و دست‌ها به شکر و سپاس می‌گشایند و در قنوت‌های مکرر و عاشقانه، زیباترین سروده‌های قدسی را که بر لوح جان‌شان ترنم می‌شود، زمزمه می‌کنند. «اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلُ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ » این رهاورد تشرف یک ماهه‌ای است که با مجاهده و سلوک مومنانه به لطف حق، دل را بیت‌المقدس و کعبه و حرم خدا ساخت. چنانچه فرمودند: «القلب حرم الله » لذا همه هستی در رواق منظر این صاحب‌دلان مالآمال از کبریا و عظمت اوست و این همه به مدد جود و جبروت و رحمت و کرامت صاحب خانه است که او را ظفر داد و با اطعام بر سفره کرم و جود و رحمتش، بدین مقام رساند تا دل به مهرش شکافته شود و بر روی دوست گشوده بماند.

 

آیا چنین توفیقی نشاید که برای بار یافتگان به این ضیافت و به برکت تشرفشان، اهل اسلام و جامعه اسلامی آن را عید قرار بدهند همان گونه که خداوند اراده فرموده است تا برای پیامبر و خاندان کرمش این روز بر ایشان فرخنده و عید و مایه شرافت‌شان باشد. «بِحَقِّ هَذَا الْیَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ عِیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً [وَ کَرَامَةً] وَ مَزِیداً» عزت و شرافت این روز فرخنده تا بدان فراز رسید که حبیب خدا فرمودند: «از ایام، روز فطر را برگزیدم و برای من است». صاحب دلان گویند فطر عید ضیافت الله است که شرف و فخر و کرامتی بس بزرگ برای امت اسلامی است ولی این همه مقدمه است برای لقاء‌الله که عید قربان باشد، که در آن دیدار محبوب و یار و وصال معشوق من و ما و دلی نگذارد و همه وجود فانی در او شود و بقا یابد.

 

لذا مؤمنان در عید فطر در ترنم قنوت از خداوند تمنا کنند که آنان را به هر چه و هر جا که پیامبر و حبیبش را وارد کرده است وارد کند و این یعنی ورود به حریم عز کبریایی که آغازین فراز قنوتهای مکرر خداوند را بدین نام میخوانیم. 

انتهای پیام
captcha