حضرت ابوطالب(ع) از نگاه علامه طباطبایی
کد خبر: 4184117
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۷
یادداشت

حضرت ابوطالب(ع) از نگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی(ره) در آثار متعددی، درخصوص ایمان حضرت ابوطالب(ع) سخن گفته‌اند و ایشان را شخصیت درستکار و انسان‌دوست، از پیشگامان ایمان به پیامبر(ص) و یگانه حامی ایشان تا پایان عمر وصف کرده‌اند.

حضرت ابوطالب(ع) از نگاه علامه طباطباییحجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا آرمیون، استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: با جست‌وجو در آثار علامه طباطبایی(ره) درباره ایمان حضرت ابوطالب(ع) مطالب ارزشمندی را می‌توان به‌دست آورد. از جمله اینکه در کتاب تفسیر المیزان در آیاتی به شکل مستقیم و در آیات دیگری به شکل غیر مستقیم د‌رباره‌ ایمان ایشان ورود کرده‌اند.

آیه ۹۹ سوره انعام، مهم‌ترین آیه‌ای است که ایشان با بهره گرفتن از سیاق آیات و ظهور متغایر آیه با روایات ذیل آیه، موضع مخالفان ایمان ابوطالب را از تمسک به قرآن خالی می‌کند. سپس با طرح قواعد تعدیل و ترجیح، روایات فریقین را متعارض می‌داند لکن مرجّحاتی همچون اجماع اهل بیت(ع) و برخی دیگر از روایات خود عامه و اشعار و دیوان منسوب به ایشان را کافی برای اثبات ایمان آن جناب می‌دانند.

ایشان در این باره هم در کتاب شریف المیزان و هم در آثار دیگر با برشمردن لوازم ایمان همچون کفالت و حمایت، ایمان وی را مخفی، ولی هوشمندانه می‌خوانند که برای حفاظت از جان پیامبر اکرم(ص) در شرایط اضطراری مکه به چنین استراتژی دست زده‌اند.

تردید در ایمان ابوطالب روا نیست

قطعاً قرائن و شواهد تاریخی بسیاری، گویای صدق این ادعاست که حضرت ابوطالب(ع) شخصیت بزرگ و بی‌نظیری در جهان اسلام به‌شمار می‌رود. این از مسلمات تاریخی است که جناب ابوطالب ملقب به «سیدالبطحاء» بوده، مردی بزرگوار، با همت و مورد احترام و اطاعت مردم و در میان قریش سرفراز بوده است. چنین اوصافی در هماهنگی کامل با روایتی است که عبدالمطلب را حجت خدا و ابوطالب را وصیش دانسته است. با وجود چنین گزارشات تاریخی، عالمان شیعه و یا هر فرد با انصافی تردید در پاک بودن و ایمان داشتن پدر امیرمؤمنان(ع) را روا نمی‏‌دانند.

علامه‏ طباطبایی(ره) از جمله‏ بزرگانی است که در تفسیر گرانسنگ المیزان، به شکل مستقیم و در دیگر آثار به شکل غیر مستقیم در این زمینه وارد بحث شده است. ایشان در تفسیر المیزان، پس از نقل آیات و توضیح لغوی و ادبی و بیان مراد هر آیه با شیوه‏ «قرآن به قرآن»، به نقل احادیث و اخبار صحیح از پیامبر(ص) و صحابه و ائمه معصومان(ع) اعتنا و اهتمام نشان داده‌اند.

شیوه مؤلف این است که همواره پس از بیان تفسیر آیات، تحت عنوان «بحث روایی»، روایات خاصه و عامه را نقل می‌کند. از این‌رو، گاهی به دور از هرگونه تعصبات مذهبی، نقل‌های خاصه و عامه کنار گذاشته می‌‏شود؛ چنانچه در موضوع ابوطالب چنین رویکردی را مشاهده می‌کنیم.

با دقت در شیوه مواجهه ایشان با روایات تفسیری درباره ابوطالب به این نتیجه رسیدیم که گاهی به شکل مستقیم شخصیت ابوطالب مورد ارزیابی قرار داده شده و در موارد بیشتری به شکل تلویحی ایمان و اسلام ایشان مسلم پنداشته است. 

مقصود از تصریح به ایمان ابوطالب آیاتی است که به صراحت درباره ایشان از سوی مخالفان مورد بحث قرار گرفته است. ایشان با اهتمام جدی وارد میدان مناظره می‌شود که سیاق این آیات هیچ‌گونه هماهنگی با ادعا علیه ایمان ابوطالب ندارد. به این ترتیب شخص مدعی از تمسک به آیات الهی خلع ید خواهد شد.

افزون بر اینکه با سیاق صحیحی که در این آیات ارائه می‌دهند، می‌فرمایند که یکی از کارکرد‌های سیاق رد روایات تفسیری است. بعد از آن نوبت به جرح و تعدیل گزارشات و روایات پیرامون شخصیت ایشان فرا می‌رسد که با وجود تعارضات جدی میان آن‌ها احتمالات دیگر تقویت می‌شود. 

مقصود بنده از آیات تلویحی هم آیات متعددی است که در آن‌ها ایمان ابوطالب مفروض دانسته شده و گزاراشات حدیثی و نقل‌های تفسیری ذیل آیات به حمایت‌های ایشان از شخص و از جان پیامبر(ص) با اقدامات راهبردی و حتی سرودن اشعار هنری و یا ابراز نگرانی از انقطاع وحی، وساطت همیشگی‌شان را در امور مربوط به رسالت پیامبر(ص) آشکار می‌کردند.

در مباحث حدیثی و یا فقهی و اصولی مباحث گسترده و کاربردی در هنگام تعارض اخبار و گزارشات وجود دارد که در این فرصت امکان ورود به آن‌ها نیست. در چنین شرایطی قواعدی برخاسته از عقل و نقل برای جرح و تعدیل این روایات متعارض وجود دارد که در بخش سندی و دلالی و جهتی مورد گفت‌وگوی برزگان قرار می‌گیرد.

ابوطالب و چرایی کتمان ایمان خویش

در گزارشات مربوط به ایمان ابوطالب صرف‌نظر از وجود ضعف در اسناد و دلالات آنها، قرینه‏ خارجی‌ وجود دارد که ایشان از ابتدای «یوم الإنذار» و دعوت از بستگان به اسلام، به پیامبر(ص) ایمان آورده بوده‌اند و به جهت حفاظت از جان پیامبر(ص) از ابراز آن تقیه کرده بودند تا بتوانند پشتیبانی خود را بهتر انجام دهند و ایمان خود را کتمان می‌کردند تا بهانه‌‏ای به دست قریش با طوائف و گروه‌های مختلف ندهند.

علامه طباطبایی(ره) در آثار دیگر به شکل متفاوتی موضوع ایمان حضرت ابوطالب(ع) ورود کرده بودند و بنده نیز آن‌ها را از المیزان جدا کردم. همان‌طور که عرض کردم ایشان در تفسیر، عمده به‌دنبال این هدف بوده‌اند که از قرآن شاهدی بر خدشه به ایمان ایشان وجود ندارد. اما در آثار دیگر به دور از طرح چنین ادعا‌هایی نظر به ویژگی‌های شخصیتی ابوطالب داشته‌اند و به صراحت مطالبی را یادآور کرده‌اند که شکی در ایمان ایشان باقی نماند.

تعابیری که ایشان در نوشته‌های گوناگون نظیر کتاب «شیعه در اسلام»، «تعالیم اسلام» و «آموزش دین»  جناب ابوطالب را شخصیت درستکار و انسان‌دوست، از پیشگامان ایمان به پیامبر(ص)، کفالت مستقیم عموی مهربان برای فرازاندن پیامبر و یگانه حامی پیامبر(ص) تا پایان عمر وصف کرده‌اند.

انتهای پیام
captcha