به گزارش ایکنا از اصفهان، منوچهر صدوقیسها، محقق، رجالی نامدار و مدرس دانشگاه در نشست «مکتب فلسفی اصفهان؛ حکمت، صنعت و عرفان در اندیشه حکیم متأله ابوالقاسم میرفندرسکی» که روز گذشته، ۹ اردیبهشتماه در حوزه هنری اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: عبارت فلسفه دینی، اصطلاحی وارداتی از دنیای غرب به فضای فلسفی ما محسوب میشود. در غرب با توجه به تاریخ، مبانی و شرایط اجتماعی و فرهنگی مختص آن، مسئلهای با عنوان فلسفه دینی در مقابل فلسفه غیردینی مطرح شد و پژوهشهای علمی درباره آن صورت گرفت. اما فلسفه دینی در جوامع ما بهعنوان یک مسئله و مشکل موضوعیت ندارد. لذا، من موضوع نشست امروز را از «امکان تحقق فلسفه دینی» به «امکان تحقق فلسفه اسلامی» تغییر میدهم.
وی ضمن اشاره به ادلهای که مخالفان فلسفه اسلامی در رد این نوع فلسفه اقامه میکنند، گفت: اولین ادلهای که مخالفان فلسفه اسلامی به آن تمسک میجویند، ادعای نبود دانش فلسفه در متون و منابع اصلی دین اسلام است. دلیل دیگر مخالفت آنها، اشتمال دین بر ثبوت و اشتمال فلسفه بر دینامیک است. آنها معتقدند که اگر فلسفه بر پایه دین ارائه شود، فلسفه دینامیکی به امری ثابت تبدیل میشود که این امر در تضاد با ماهیت فلسفه قرار دارد. دلیل سوم آنها، تحت پوشش قداست قرار گرفتن مسائل فلسفی بهدلیل الصاق به مسائل دینی است. مفاهیم دینی از قداستی خاص برخوردارند، اما فلسفه، امری بشری و قابل نقد است و چنانچه فلسفه بهواسطه اتصال به دین دارای قداست شود، قابلیت نقد، انتقاد و واکاوی را از دست میدهد.
این محقق و مدرس دانشگاه ادامه داد: گزاره دیگری که مخالفان فلسفه اسلامی به آن تمسک میجویند، اعتقاد آنها به عقل محض بودن ماهیت امور فلسفی و فراعقلی بودن ماهیت امور دینی است که امکان تحقق فلسفه اسلامی را منتفی میکند.
بیشتر بخوانید:
وی در ادامه به بیان پاسخ بعضی از این ادله پرداخت و بیان کرد: در جواب ایراد اول مبنی بر نبود فلسفه در معارف اسلامی باید گفت که مفاهیم و آموزههای اسلام در دو منبع اصلی قرآن و حدیث ذکر شده است و اندیشمندان متعددی از عالمان قدیم و معاصر بر این باورند که در هر دو منبع به مسائل فلسفی اشاراتی واضح و پنهان شده است.
صدوقیسها اضافه کرد: محمد عبدالهادی ابوریده، مورخ و محقق معاصر معتقد است که بسیاری از مسائل فلسفی از قرآن و اسلام نشئت گرفته است. از میان فلاسفه متقدم نیز ابویوسف الکندی، متوفای سال ۲۵۶ هجری صراحتاً وجود مبانی عقلی در قرآن را بیان میکند و مینویسد: «آنچه محمد مصطفی(ص) از اسلام دریافت و ابلاغ کرد، با عقل و قواعد عقلی کاملاً وجدان میشود.»
وی تصریح کرد: تفاسیر فلسفی ابنسینا و ملاصدرا درباره بعضی از سورهها، نشاندهنده وجود محتوای فلسفی در آیات قرآن است. این در حالی است که بعضی از اصول فلسفی صراحتاً در آیات قرآن مطرح شده است. داستان زیادت وجود بر ماهیت که مبنای توحید است، اولین بار در قرآن کریم و مسئله وحدت شخصیه وجود نیز صراحتاً در آیه ۶۲ سوره حج بیان شده است. قرآن به مسئله تشکیک نیز در آیه ۲۳ سوره حجر و به اصل حقیقت ظلیه در آیه ۴۵ سوره فرقان اشاره میکند.
این محقق و مدرس دانشگاه در ادامه به بیان نمونههایی از مسائل فلسفی در احادیث و روایات پرداخت و گفت: در کتاب احتجاج طبرسی، جایی که رسول اکرم(ص) با مادیگرایان مناظره میکند، بسیاری از مسائل عقلی مطرح شده است. در این راستا، جواد خرمیان سه جلد کتاب به نام «قواعد عقلی در قلمرو روایات» تألیف کرده و در آن به بازخوانی قواعد پیدا و پنهان عقلی در روایات و احادیث پرداخته است.
وی بهدلیل محدودیت زمان فقط فرصت پاسخ به اشکال چهارم مخالفان فلسفه اسلامی مبنی بر عقل محض بودن فلسفه و فراعقلی بودن دین را یافت و اظهار کرد: هیچ نظام فلسفی وجود ندارد که صرفاً مبتنی بر عقل باشد. از طرف دیگر، اگر مبنای فلسفه را منحصر در عقل بدانیم، امکان استفاده و بهرهمندی از دیگر قوای ادراکی انسان تعطیل خواهد شد. فلسفه اسلامی منکر مطلق عقل نیست، بلکه منکر اطلاق عقل است. عقل توانایی شنیدن، دیدن و لمس کردن ندارد. از طرفی، انسان علاوه بر عقل، صاحب وجدان، علم حضوری، فؤاد و... است. لذا، نمیتوان قوای ادراکی دیگر را نادیده گرفت و از آنها بهره نبرد. برای نمونه، انسان در مواجهه با پدیدههای زیبا، باید هم زیبایی و هم زیبا را درک کند. پس علاوه بر عقل، به قوای ادراکی دیگر همچون بینایی، لامسه، شنوایی و... نیاز دارد.
صدوقیسها افزود: از سوی دیگر، فلسفه در تقلیل، فلسفه عقلی نیست و بدیهیات و قواعد اولیه فلسفه را نمیتوان با عقل اثبات کرد. اعتبار قضایای فلسفی مبنی بر بدیهیات و اعتبار بدیهیات مبنی بر عقل نیست. همچنین عقل، هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت ناقص است. وجود موجوداتی در عالم که عقل راهی به شناخت آنها ندارد، وجود عوالم مجرد و ...، همه حاکی از نقص کیفی و کمی عقل است. ابنسینا نیز قائل به این نکته است که اگر تنها مبدأ ادراک، عقل بشری باشد، شناختی ناقص صورت میگیرد.
وی در پایان مجدداً یادآوری کرد که اگر فلسفه معاصر به فلسفه اسلامی تبدیل شود، نه تنها تقلیل نیافته و فروکاسته نمیشود، بلکه بسط و گسترش پیدا میکند و بارورتر میشود. عقل در فلسفه اسلامی، طریقت دارد، ولی موضوعیت ندارد و اگر فلاسفه، انسانها را منحصر در استفاده از قوه عقل کنند، با تعطیلی دیگر قوای ادراکی، ظلم بزرگی به بشریت روا داشتهاند.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام