به گزارش ایکنا؛ چهل و دومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «تحقیقات علوم قرآن و حدیث» به صاحبامتیازی دانشگاه الزهرا و مدیرمسئولی پروین بهارزاده منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «تبیین نظام روایات توحیدی اهل بیت(ع)»، «آیه سجده بر یوسف(ع) در تفاسیر امامیه؛ رهیافتها و نظریه معیار»، «بازشناسی مفهوم غفلت در قرآن با تاکید بر تاثیر حرف جر در معنای فعل»، «کارکرد تصویرپردازی در تبیین داستان ناقه حضرت صالح(ع) و رهیافتهای تربیتی این کارکرد در بافت موقعیتی آیات قرآن»، «جایگاه و کارکرد حدیث در تفسیر بیان السعاده»، «تحلیل انتقادی دیدگاه مفسران پیرامون تقدیم و تاخیر آیات متشابه لفظی مورد پژوهی: آیات ۵۸ سوره بقره و ۱۶۱ سوره اعراف»، «بررسی مصادر روایی تفسیر المیزان و انعکاس با واسطه روایات از مصادر اولیه».
در چکیده مقاله «تبیین نظام روایات توحیدی اهل بیت(ع)» میخوانیم: «تعالیم اهل بیت(ع)در بحث توحید، مجموعهای منسجم، با اوصافی خاص است. در این نظام، هر یک از اجزاء، ارتباط وثیقی با یکدیگر دارند و ویژگیهایی مانند هماهنگی معنایی و عدم تعارض، وحدت موضوعی، تشابه ساختار بیانی، تکرار مفاهیم هممضمون و تلازم موضوعات مطروحه، به مثابه ارکان تشکیلدهنده نظام تعالیم اهل بیت(ع) در مبحث توحید به شمار میروند. همچنین در بحث تلازم موضوعات مطروحه، میان موضوعاتی مانند قابل توهم نبودن خداوند، نفی مشابهت خداوند با مخلوقات، نفی جسمانگاری خداوند، تباین ذاتی خداوند و مخلوقات، ازلی بودن خداوند، مرکب نبودن ذات باری تعالی و محدود نبودن خداوند، تلازم و ارتباط تام وجود دارد. در پرتو این طرز تلقی از ارکان تشکیلدهنده نظام تعالیم اهل بیت(ع)در مبحث توحید و ارتباطات شبکهای موجود میان موضوعات طرح شده در حوزه مباحث توحیدی، میتوان به انسجام و هماهنگی کامل عناصر نظام تعالیم اهل بیت(ع) در بحث توحید و فهم دستهای از متشابهات اعتقادی وقوف یافت؛ ضمن آنکه آگاهی از اصل وجود چنین نظام یکپارچهای در روایات پرشمار اهل بیت(ع) و اعتقاد به همبستگی درون شبکهای آنها با یکدیگر، خود معیار و ملاکی روشنگر برای ارزیابی آراء و نظرات گوناگون در این زمینه به شمار میرود.»
آیه سجده بر یوسف(ع) در تفاسیر امامیه
در طلیعه مقاله «آیه سجده بر یوسف(ع) در تفاسیر امامیه؛ رهیافتها و نظریه معیار» آمده است: «نظریه ثابت و معیاری میان مفسران امامیه در رفع تعارض ظاهر آیه «و رفع ابویه علی ٱلعرش و خروا له سجدا» با آیات حرمت سجده بر غیر خدا و آیات لزوم تعظیم والدین، وجود ندارد، لذا رهیافتهای متنوع ادبی، روایی، تاریخی، فقهی، کلامی و عرفانی در تفاسیر آنها دیده میشود. شماری مسجود را الله و سجده را سجده شکر و طاعت دانستهاند. دسته دیگر مسجود را یوسف(ع) و سجده بر او را غیراختیاری یا تحیت دانستهاند. برخی نیز یوسف(ع) را سجدهگزار به پاس اجتماع دوباره خانواده خویش گفتهاند. مسئله اصلی این پژوهه ارزیابی ادله این رهیافتها و ارائه دیدگاه معیار در تفسیر آیه است. نظریه معیار مبتنی بر مولفههای خاص خود مسجود را یوسف(ع) و سجده را احترام سیاسی در برابر مقام وزارت یوسف(ع) تفسیر کرده و تعارضات مفروض را رفع نموده است.»
بازشناسی مفهوم غفلت در قرآن
در چکیده مقاله «بازشناسی مفهوم غفلت در قرآن با تأکید بر تاثیر حرف جر در معنای فعل» چنین آمده است: «بازشناسی معنای مفردات و ترکیبات قرآنی، لازمه قهری توجه به خصوصیات و ظرافتهای لفظی آنهاست. کلمات برگرفته از ریشه «غفل» در قرآن، گاه به صورت مطلق و گاه در ترکیب با حرف «عن» و یا «من» استعمال شده است. اثرگذاری حرف جر در معنای فعل، امری پذیرفته شده نزد لغتشناسان عرب است؛ با این حال ملاحظه بیشتر تفاسیر و ترجمهها حاکی از عدم توجه به ویژگی یادشده در خصوص واژه غفلت است. پژوهش پیش رو تلاش دارد ضمن دستهبندی، توصیف و تحلیل مجموعه آیاتی که ماده «غفل» در آنها بکار رفته، به این نتیجه توجه دهد که با در نظرگرفتن منابع لغت، قواعد تفسیر، و نیز شواهدی از آرای مفسران، برای هر یک از صورتهای واژه غفلت در قرآن، معنای متمایزی مقصود است. بر این اساس میتوان گفت، ترکیب ماده «غفل» با حرف «عن» در تمامی آیات، قابل انطباق با معنای «بیاعتنایی» است؛ چنانکه ترکیب این واژه با «من» در معنای «بی خبری» کاربرد دارد.»
تصویرپردازی در تبیین داستان ناقه حضرت صالح(ع)
در چکیده مقاله «کارکرد تصویرپردازی در تبیین داستان ناقه حضرت صالح(ع) و رهیافتهای تربیتی این کارکرد در بافت موقعیتی آیات قرآن» میخوانیم: «ثمود به عنوان قومی متمدن که توانایی مهندسی منابع طبیعی داشتند با جوامع پیشرفته امروز که دچار علمزدگی شدهاند، سنخیت دارند. امری که نشاندهنده اهمیت شناخت زوایای مختلف این داستان قرآنی است. اما ابهاماتی در جزییات این داستان به ویژه در مورد ناقه صالح(ع) مشاهده میشود که سبب ایجاد اختلاف میان مفسران شده است. بدین سبب تصویرپژوهی به عنوان یکی از شاخههای علم زیباییشناسی، به سبب وجود مولفههای اندیشه، زبان، عاطفه، حقیقت، خیال(تخیل، تشبیه و ...) جهت توسعه معنایی و تبیین ابهامات متن ضرورت مییابد. از طرفی شناخت بافت موقعیت که شامل بافت فیزیکی، اجتماعی و ذهنی، هدایتکننده مخاطب تصویر، به مراد متکلم است. با شناخت مولفههای تصویرگری در بافت عصر نزول قرآن، مسیر تطبیق تصاویر جهت تربیت مخاطبان عصرهای مختلف هموار میشود. در این مقاله سعی میشود به چگونگی ارتباط مولفههای تصویری ناقه در بافت فیزیکی، اجتماعی و ذهنی ثمود جهت تبیین مبهمات آیات ناقه و چیستی رهیافتهای تربیتی این داستان در بافت موقعیتی عصر نزول و دیگر عصرها پاسخ داده شود. دراین تحقیق کوشش میشود، ابهامات مذکور با روش تلفیق مولفههای تصویرگری در موقعیت هم زمان نزول و عصرهای مختلف تبیین گردد. بافت فیزیکی-اجتماعی قوم ثمود که زمینهساز بافت ذهنی «تکبر» در میان آنان است، با مولفههای تصویرگری نمایش داده شده است. خداوند، به اقتضای این صفت، پیدایش شتر از دل کوه را، جهت اتمام-حجت و برنامه تقسیم آب را، جهت آزمایش ثمود، برگزید. خداوند با برشی از زندگی افرادی که با برتری جویی به مقابله با آیات خدا برخاستهاند، کفار مکه را در بافت همزمانی نزول (که همچون ثمود علم و تمدن ساخت بنا در کوه نداشتند)و تمامی طغیانگران را دریافت در زمانی هشدار میدهد که سرانجامی سخت در پیش دارند.»
کارکرد حدیث در تفسیر بیان السعاده
در طلیعه مقاله «جایگاه و کارکرد حدیث در تفسیر بیان السعاده» آمده است: «در تفاسیر قرآن رویکردهای مختلفی درباره میزان و نحوه بهرهگیری از حدیث مشاهده میشود. در تفسیرهای عرفانی این امر از جنبههای مختلفی مانند میزان تاثیر گرایش مفسر در گزینش و فهم روایات تفسیری، اهمیت بیشتری دارد. به همین جهت، تعیین جایگاه و کارکرد حدیث در این تفاسیر میتواند به عنوان سنجهای برای تعیین میزان اعتبار آنها در نظر گرفته شود. در این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی گردآوری شده، جایگاه و کارکرد حدیث در تفسیر بیانالسعاده که اولین تفسیر عرفانی کامل و موجود شیعی به شمار میرود، بررسی شده است. با توجه به این که گنابادی حدیث را به عنوان منبعی مهم برای آشنایی با تنزیل و تاویل آیات و وجوه مختلف معنایی و مصداقی معرفی کرده و نیز بیش از ۲۲۰۰ روایت در تفسیر خود استفاده نموده، جایگاه ویژه آن مشخص میگردد. مهمترین کارکردهای حدیث در این تفسیر نیز بر اساس میزان فراوانی، شامل تبیین مفهوم، بیان مصداق و موید دیدگاه مفسر میشوند.»
در چکیده مقاله «تحلیل انتقادی دیدگاه مفسران پیرامون تقدیم و تاخیر آیات متشابه لفظی مورد پژوهی: آیات ۵۸ سوره بقره و ۱۶۱ سوره اعراف» میخوانیم: ««مشابه» یا «متشابه لفظی» بر آن دسته از آیهها و جملههای قرآنی اطلاق میشود که به طور کامل یا با اندکی تغییر بیش از یکبار تکرار شدهاند. علت تکرار شمار زیادی از این آیهها و جملهها بر پایه تغییر در تقدیم و تاخیر آنها استوار است. نمونهای از این آیهها دو آیه ذیل است که تشابه موجود در قالب تقدیم و تاخیر «و ادخلوا الباب سجدا و قولوا حطه» (البقره:۵۸) و «و قولوا حطه و ادخلوا الباب سجدا» (الاعراف:۱۶۱) نمایان شده. علی رغم تلاش مفسران در توجیه چرایی تقدیم و تاخیر موجود در دو آیه مذکور، آرای آنها مورد خدشه است و باید توجیه درست را در توجه به سیاق، مکان نزول، مقام آیه و توجه به مفهوم سجده که در آن دو به کار رفته دانست. مجموعه مطالب مذکور این نتیجه را به دست داده است که سوره بقره، برخلاف سوره اعراف که به توبیخ و سرزنش عصیانگران و متکبران، به ویژه بنی اسرائیل پرداخته، در مقام ذکر نعمتها بر بنی اسرائیل و امت پیامبر است و تقدیم سجده که عملی در راستای شکرگزاری است و نیز تمامی قرائن دیگر در این جهت به کار گرفته شدهاند.»
بررسی مصادر روایی تفسیر المیزان
در چکیده مقاله «بررسی مصادر روایی تفسیر المیزان و انعکاس با واسطه روایات از مصادر اولیه» آمده است: «بیگمان از جمله ارزشمندترین تفاسیری که تاکنون نگاشته شده، تفسیر المیزان اثر علامه طباطبایی است. در این اثر به روایات توجه ویژهای شده است و مفسر پس از تفسیر دستهای از آیات، تحت عنوان «بحث روائی»، با ارجاع به منابع فریقین روایات را گزارش و تبیین کرده است. به رغم پژوهشهای متعددی که درباره روایات المیزان صورت پذیرفته، در هیچ اثری مصادر روایات آن تحقیق نشده است، لذا در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی مصادر روایات این تفسیر مورد واکاوی قرار گرفته و بر اساس دلایل و شواهد متعددی بر این حقیقت رهنمون گردیده که علامه طباطبایی در نقل روایات شیعه غالبا به الصافی، البرهان، نورالثقلین و بحارالانوار رجوع داشته و بدون اینکه این منابع واسطه را ذکر کند، از طریق آنها مستقیما به مآخذ اصلی روایات ارجاع داده است. در نقل روایات اهل سنت نیز چنین روشی داشته و از منابع واسطهای چون: البرهان، بحارالانوار، الاتقان و الدر المنثور استفاده کرده است. گفتنی است هدف این پژوهش درصدد خرده گرفتن بر شیوه علامه طباطبایی نیست، زیرا روش عالمان سلف بر این منوال بوده است، بلکه در پی نشان دادن این نکته است که پژوهشگران به هنگام بهرهگیری از روایات تفسیری المیزان خود را از توجه و مراجعه به منابع اصلی روایات بینیاز ندانند.»
انتهای پیام