به گزارش ایکنا؛ دکتر سیدمحسن فاطمی، فوق دکترای روانشناسی از دانشگاه هاروارد، به عنوان یکی از سخنرانان در همایش «پرسش از امر دینی در جهان معاصر» که عصر دیروز در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد به ایراد سخن پرداخت و گفت: وقتی از امکان یک تجربه دینی یا غیردینی صحبت میکنیم سنجش این امکان میتواند در منظرهای مختلف فکری انجام شود؛ گاه میشود که از امکانسنجی در مورد یک تجربه دینی صحبت کنیم و زمانی که از امکان آن تجربه یا از عدم امکان آن صحبت میکنیم به تجربه زیستی خود توجه میکنیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: بر مبنای تجربه خودمان میتوانیم آن امکان را با قضیه موجبه مطرح کنیم یا براساس فقدان آن تجربه در تجربه زیستی میتوانیم از عدم امکان آن تجربه سخن بگوییم؛ بنابراین تمام کسانی که از تجربه دینی برخوردارند در نگاه تجربه شخصی، خود آنها امکانسنجی تجربه دینی را با گزارههای مثبت مطرح میکنند و کسانی که به دلایلی تجربه دینی را در فضای تجربه شخصی نداشتهاند، از فقدان آن امکان گفتوگو خواهند کرد.
وی در ادامه افزود: نکته مهم این است که تا چه اندازه میتوانیم به تجربه دینی یا وجود تجربه دینی و امکان آن از ابعاد مختلف در دستگاههای مختلف فکری و فلسفی و روانشناختی توجه کنیم. گاه ممکن است وقتی از امکان یک تجربه دینی صحبت میکنیم به واسطه فضای ملهم از گزارههای ذهنی خودمان آن تجربه را غیرممکن در نظر بگیریم. در فلسفه غرب به این میپردازند که وقتی میگوییم تب داریم یا نداریم به راحتی میتوان آنرا قابل فهم دانست و دست ما را میگیرند و میگویند تب داریم یا نداریم، ولی وقتی میگوییم سرمان درد میکند یا قضایای دیگری را که با تجربه شخصی ما آمیخته است مطرح میکنیم. وقتی از بودن یا نبودن آن و امکان آن صحبت میکنیم کسی غیر از ما در آن تجربه برخاسته از تفرد شخصی امکان دارد که درباره آن بحث کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی بیان کرد: از طرف دیگر وقتی از تجربه غیرشخصی و تجربههای برخاسته از فضاهای عینی سخن میگوییم، با شاخصهایی سروکار داریم که همه با آنها آشنا هستند و شاخصهایی در این زمینه هستند که تکرارپذیری، ابطالپذیری و همگانی بودن جزء آن ویژگیها و تجربه است که در دنیای اکسپریمنتال مطرح هستند. اگر نتوانیم با آن شاخصها در دنیای اکسپریمنتال به آن مؤلفهها دست پیدا کنیم، گزاره ما از عمومیت ندارد.
آزمونهای تجربه دینی و غیردینی
وی در ادامه افزود: نکته دیگر این است که وقتی از تجربه دینی و امکان آن صحبت میکنیم در قالب چه دستگاهی شاخصهای عینی آن را از جمله اوبجکتیویتی و ویژگیهای درون را مورد آزمون قرار دادهایم و آزمونمان در کجا معنای سالبه یا موجبهای را برای ما فراهم کرده است. در آمریکا گروهی هستند که درباره تجربه روانشناختی معنویت کار میکنند و کارهای زیادی نیز انجام دادهاند و نشان میدهند که در برخی موارد این تجربه برای برخی امکانپذیر است و برای برخی هم نیست، اما گزاره کلان درباره اینکه این تجربه در جهان ممکن است یا نیست، پرسشگری ما را دشوار میکند. ضمن اینکه از نظر دیگری، یعنی روششناسی، امکان شاخصهایی را متفاوت خواهد کرد. اگر فقط یک میمون در جهان شروع به صحبت کند، از نظر روانشناسی امکان، امکان آن امر خواهد بود.
فاطمی بیان کرد: اینها نکاتی است که در مورد پرسشگری یا در مورد امکانسنجی دین مطرح میشوند که باید بتوانیم درباره آنها از منظرهای دقیق و روشن گفتوگو کنیم، اما نکته مهم دیگر این است که وقتی اساساً از تجربه و از پرسشگری و یا از گزارههای مرتبط با پرسشگری صحبت میکنیم، دو فرایند را میتوانیم در نظر بگیریم که از اهمیت بسیار بالا و عمیقی برخوردار هستند.
وی در ادامه ضمن تبیین این فرایندها تصریح کرد: فرایند اولیه به این مسئله میپردازد که انسانها وقتی متنی را مینویسند و ایجاد میکنند، میتوانند از فرایند اولیه و یا فرایند ثانویه متأثر باشند. فرایندهای ثانویه همان فرایندی است که «وضع به اول گرفت شکل نخستین شمار» که با آن آشنا هستند. یعنی براساس نگاههایی اعم از فلسفههای هرمنوتیک از خودمان ایجاد میکنیم و میتوانیم آن فرایند ثانویه را هم در تفسیر متن و هم در ایجاد متن همراه داشته باشیم. هنگامی که از صواب و ناصواب صحبت میکنیم فرایند ثانوی ما در داخل دستگاه میتواند در هر کدام از این دستگاههای نظری معناپذیر یا معناناپذیر بودن باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی با بیان اینکه فرایندهای اولیه از قواعد فرایندهای ثانویه به ظاهر منطقی و فلسفی تبعیت نمیکند، گفت: اگرچه در فرایند ثانویه جزء از کل متفاوت است و اجزای داستان خاصی را دارند و کل مجموعه اجزا است. اگر کلی با جزئی فرق دارد، اما فرایند ثانوی در اینجا نخواهد بود.
وی در ادامه افزود: از آنجا که در فرایند ثانویه جزء هم میتواند با کل برابر باشد، یک صدا، یک بو و عطر میتواند در ارتباط با ایجاد یک نگاه در گذشته فرایندی را ایجاد کند که این فرایند متن را ایجاد میکند. مارکس وقتی که به صورت تلویحی به موضوعاتی علیه مذهب میپردازد، در پای این فرایند ثانویه را آشکارا ملاحظه کنید و در پای این فرایند در عشق همراه با سرخوردگی او به دختر آلمانی است که کشیشان به مارکس دارند و عقاید الحادی او را مورد سؤال قرار میدهند و مانع از ازدواج آنها میشوند. در واقع دین در فرایند ثانویه متنآفرینی مارکس خودش را نشان میدهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی بیان کرد: تعبیر مولانا جالب است که شاید در تبیین و تحلیل فرایندهای ثانویه بتواند نقش مهمی را داشته باشد، «چون کسی را خار در پایش جهد، پای خود را بر سر زانو نهد/ وز سر سوزن همی جوید سرش، ور نیابد میکند با لب ترش/ خار در پا شد چنین دشواریاب، خار در دل، چون بود وا ده جواب/ خار در دل گر بدیدی هر خسی، دست کی بودی غمان را بر کسی/ کس به زیر دم خر خاری نهد، خر نداند دفع آن برمیجهد/ برجهد وان خار محکمتر زند، عاقلی باید که خاری برکند».
پژواکهای درونی درباره امکان امر دینی
وی در ادامه افزود: در فرایندهای ثانویه خارهای مکتوم میتوانند شکلهای مختلفی داشته باشند. این خارها همواره روشن نیستند و میتوانند در مقایسه با تجربههای درونی در فضای یک تجربه شاخص باشند. نویسنده کتاب، آقای عبدالکریمی، از پژواکهای درونی در دنیای تفرد فردیشان به امکان امر دینی در جهان معاصر اعتقاد دارند و باور دارند که امر دینی در جهان معاصر امکان دارد. معتقدم که این کتاب پژواک بر پایه زمینههایی است که به سؤال در مورد جزمیت برخاسته از نگاههایی میپردازد که آن نگاهها فضای مرتبط با زمینههای دینی را در بسترهای خاص و برخاسته از فرایندهای ثانویه خودشان مطرح کردهاند.
فاطمی بیان کرد: متن در تجربه شخصی در جهانی اتفاق میافتد که اگرچه با گزارههای کلی همراه است، اما از جزمیتی است که با یک دستگاه تجربه همراه میشود. این مسئله به کسانی که با تعمق بیشتری به فرامتنها نگاه میکنند کمک میکند؛ وقتی در عرفان نگاهی میکنید، عین القضاة همدانی و یا عارفانی که در سرزمینهای مرتفع هستند متنهایی دارند که از لطافت خاصی برخوردار است و این لطافت قابل توجه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی در ادامه تصریح کرد: هر متنی که اتفاق میافتد در متن غیرمعصوم که در جامعه کبیره تبیین نشده، هر متنی در یک فضای زمان و مکان اتفاق میافتد و متأثر از فضاهایی است که این فضاها میتوانند دو حالت را ایجاد کرده باشند، یا متن در مقابل آن فضاها به صورت یک واکنش عمل میکند که اعتقاد دارم که این متن در شکل مجزای خودش در واقع یک پاسخ واکنشی در مقابل متنهای دیگر است.
وی بیان کرد: حضرت امام صادق(ع) به افرادی که نزد گروهی رفته بودند تا دین را تبلیغ کنند، فرمودند: آنجا تبلیغ کردید، اما عقل آنها هنوز به این مرحله نرسیده بود. این روایت اشاره دارد که وقتی متنها با فضاهای مرتبط با زمینههای فرایند ثانویه فاقد تناسب باشند و درست تعبیه نشوند، میتواند متنهای اعتراضگونهای را ایجاد کنند که پژواک آن اعتراضها را دربرداشته باشد؛ لذا کتاب آقای عبدالکریمی را باید در چند لایه بررسی کنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی در ادامه تصریح کرد: یک لایهای است که در فرایندهای ثانویه میشود که به تعبیر فلسفه اسلامی صحبت از «هل بسیطه» و «هل مرکبه» یا با نگاهی که مؤلف در آنجا مطرح کرده قضایای وجود شناخت است که در دستگاهی که خودشان مطرح کردند چقدر میتواند از معناداری برخوردار باشد. از طرف دیگر در لایههای دیگر میشود به این معنا پرداخت که این متن تا چقدر ملهم و متأثر از فرایندهای ثانویهای است؛ فرایندهای ثانویه در کنار معنای هستهای که در کتاب مطرح میشود با همدیگر تلازم دارند یا کنار همدیگر معانی دیگری را مطرح میکنند. در کنار معانی هستهای این متن، معانی حاشیهای وجود دارند که در فرایند ثانویه قابل بحث هستند.
وی در ادامه افزود: وقتی به این متن نگاه میکنیم و عناصر مختلفی را که در ایجاد این متن دخالت دارند در نظر میگیریم، میتوانیم از بُعد فرهنگی، تاریخی و ... نگاه کنیم و این را دریافت میکنیم که اینها در فضایی اتفاق میافتد که این فضا وجوه مشترک را با افقی دارد که این افق مشترکات زیادی را در فرایندهای ثانویه مطرح میکند.
فاطمی بیان کرد: در واقع این متن از چیزهایی صحبت میکند و از وجود، حضور و قطبهایی گفتوگو میکند که در متنهای غالب و رایج (که در فضاهای مختلف متعین شدهاند) جایی برای گفتوگو و صحبت نداشتند. درست مثل اینکه کسی در ظاهر خودش را بسیار با نظم و ترتیب نشان دهد اما در باطن بسیار از بینظمی هم استقبال کند. بیتوجهی به این قطب و اینکه صرفاً اقرار در قطب اولیه باشد، میتواند متنهای مرتبط با قطبهای مغفول را در سطوح گوناگون بالا آورد.
وی در ادامه افزود: جزمیت برخاسته از فرایندهای ثانویه اگر در کنار فرایندهای اولیه مورد نظر واقع نشوند، این پندار به وجود میآید که گویی در حال ابهامزادیی از حقیقتی هستیم که آن حقیقت در اختیار ماست و آن حقیقت را به صورتهای مختلف برای دیگران آشنا میکنیم. اما اگر در کنار معانی برخاسته از جزمیتهای پراستحکام فرایند ثانویه به فضای منطبق با فرایند اولیه هم توجه کنیم، میبینیم که این جزمیتها میتوانند از استحکام بالا در نگاه اولیه برخوردار باشند، اما تمناهای بسیار زیادی را در معنای ثانویه از خودش نشان میدهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی در انتهای سخنان خود به روایتی از امام علی(ع) اشاره و بیان کرد: امام علی(ع) روایتی دارند که برخی از اعماق کتاب آقای عبدالکریمی به عمق این جمله امام علی(ع) بیشتر میتواند ما را متوجه کند و آن جمله این است که دینی که در آن تفقه وجود نداشته باشد و با تفقه همراه نباشد، برای دیندار و برای کسانی که با او همراه هستند خیری را ایجاد نخواهد کرد.
انتهای پیام