به گزارش خبرگزاری بیناالمللی قرآن(ایکنا) از قم، در دعای روز هفدهم ماه رمضان میخوانیم: أَللّـهُمَّ اهْدِنى فیهِ لِصالِحِ الاَْعْـمالِ وَ اقْـضِ لى فیهِ الْحَـوآئِجَ وَ الآمـالَ یا مَنْ لایَحْتاجُ اِلَى التَّفْسیرِ وَ السُّؤالِ یا عالِماً بِما فى صُـدُورِ الْعالَـمینَ صَلِّ عَلى مُحَـمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِـرینَ.
«خدایا مرا امروز به کارهاى شایسته راهنمایى کن، و حاجتها و آرزوهایم را برآور، اى که به تفسیر و سؤال بندگان نیاز ندارى، و از آنچه درون سینه جهانیان نهفته است آگاهى، بر پیامبر و دودمان پاک او دورد فرست».
عمل صالح چیست؟
خواسته نخستین امروز، راه یابى به «اعمال صالح» است؛«صالحات»، یعنى کارهاى خوب، شایسته، بجا، مفید و مؤثّر؛ هر عمل خوبى، صالح نیست؛ اعمال خوبِ رو به نتیجه، «صالحات» است، عمل صالح آن است که فرد و اجتماع را براى رسیدن به سعادت، آماده و نزدیک کند.
عمل صالح چند خصوصیت دارد: نخست؛ از «ایمان»، هرگز جدا نیست؛دوم، حرکت و کارى است که آگاهانه و از روى شعور و ادراک باشد؛ جهت خدایى دارد و به قصد تقرب به خدا انجام مىگیرد سوم اینکه اثربخش است و لغو و بیهودگى در آن نیست.
پنجم، اینکه در حد قدرت و امکانات عمل کننده است؛ مورد ششم اینکه متناسب، به موقع و شایسته است (یعنى در رابطه با نیازها وشرایط خاص زمانى ومکانى، انتخاب وعمل مى شود)؛ هفتم اینکه جهت اجتماعى و رنگ خدایى دارد، یعنى از خود محورى و خودخواهى دور است و در جهت اجتماع و در راه خداست.
پس، ایمان حقیقى، با شناخت نیازها، امکانات، وسایل کار، جهت، ارزیابى موقعیّت، «عمل صالح» را نتیجه مىدهد که سودمند و بجا باشد و با در نظر گرفتن «اولویّت»ها انجام گیرد.
آنچه در «عمل اسلامى» ارزش آفرین است، زمینه عمل، انگیزه و چهارچوب آن و نیّت است، نه تنها منافع و سود حاصل از آن؛ خدا باید بصیرت دهد تا کار بجا وشایسته انجام دهیم و ما را امروز، به «عمل صالح»، «هدایت» کند.
خواسته بعد، برآورده شدن حاجتها و تأمین نیازها و تحقّق آمال و آرزوهاست؛ تأمین این خواسته هم از قدرت لایزال الهى برمى آید.
درسى از خداشناسى
دو نیاز و خواسته امروز را از خداوند خواسته ایم؛ در دعاى امروز، به دو صفت از اوصاف پروردگار اشاره شده است، که معرفت آموز است؛ هر دو صفت، در زمینه «آگاهى» خداست؛ هم به نیازمان آگاهست، هم به رازهاى نهفته درون سینه هامان؛ در دعا کردن و حاجت خواستن، در ارتباط با خدا، نیازى به گفتن نیست، امّا خواستن ما مطلوب اوست.
خداوند، آن قدر کریم است که حاجتى به سؤال نیست و چنان آگاه، که نیازى به شرح و تفصیل نیست؛ او زبان حالمان را مى داند، و زبان قالمان را هم مىشنود، و از راز سینه مان هم آگاه است. در دعایى داریم: «إلهى... کَفى عِلمُک عَنِ المَقال، وَکَفى کَرَمُک عَنِ السُّؤال». مهمّ آن است که در محور حقّ، حرکت کنیم و در شعاع «ولایت اللّه » قرار گیریم، آنگاه... کارها خود، رو به راه است و نظر خداوند، دستگیر سالکان.
به گفته خواجه عبداللّه انصارى: «الهى!... ابوجهل را از کعبه مى آرى و ابراهیم را از بتخانه؛ چون کار به عنایتست، چه جاى بهانه؟!... ما را هم از دوستان شُمر،... نه بیگانه»! وقتى سر و کارمان با چنین خدایى است که: هم نامه نانوشته مىخواند، هم رازهاى نهفته مىداند، هم از نیّتها و خلجانات ذهنى و خاطرات قلبى آگاهى دارد، این شناخت، تعهّدزا و عمل آفرین است، چرا که جهان، جهان حساب است و آخرت، «یوم الدّین» و روز جزاست، بهشتیان، با ره توشه عمل صالح به بهشت مىروند.
و دوزخیان، با بار گناه، راهى جهنم مىشوند.
پس باید از خدا خواست که حاجتمان را برآورد، و آمالمان را تحقّق بخشد و به انجامِ «اعمال صالح» توفیقمان داده، هدایتمان کند.